«مرد کابل»
«چینیها بیش از پیش در افغانستان و عراق فعال شدند، نه برای این که علیه تروریسم در منطقه بجنگند؛ بل برای اینکه پروندههایی علیه ما شکل بدهند. آنها میدانند همۀ جنگها با لغزشهای مالی یا اختلاس همراه هستند. آنها در چهارچوب جنگ قدرت زیرزمینی که علیه ایالات متحده و ناتو پیش میبرند تا لیتیوم و مواد معدنی کمیابی را که ما رگههایش را در سرزمین افغانستان کشف کردیم به اسم خودشان تمام کنند، فعالانه دنبال اطلاعات رسواکننده میگردند. آنها دست روی چیزی میگذاشتند که میخواهند: منابع زیرزمینی که صنعت چین بهشدت به آن نیاز دارد….» از ص 517 مرد کابل.
«مرد کابل» یکی از سهگانههای رمانهای پولیسی سدریک بانل به تازگی وارد بازار کتاب شده است. داستانهای پولیسی نفسگیری که درونمایهاش سیاسی- اجتماعی است که در کنار قصهیی که پیش میبرد از وضعیت سخت و باتلاقی که جامعۀ امروز و سیاست افغانستان توسط دوستان خارجیاش در آن گیر افتاده، خبر میدهد. تعقیب و گریزهایی که در پی ماجرای قتل مشکوک یک والی در شهر کابل اتفاق میافتد پای وزیر امنیت افغانستان و بسیاری از چهرههای دیگر ردههای بالای حکومتی را در داخل افغانستان تا آن سوی مرزهای خارج میکشد. در کنار این، سربازرس دایرۀ جنایی پولیس کابل به نام اسامه قندار که شخصیت اصلی داستان است چهرۀ ترسناک و مخوف اما پنهان از بسیاری از مردانی را نشان میدهد که درحالیکه وطنداران “اسامه قندار” هستند از کارمندانی که در مراکز امنیتی و حکومتی کار میکردند تا زنان روسپی و ملاها حتی پولیسهای سادۀ سرچهارراههای ترافیک، همه یا اعضای شورای مخفی طالبان میباشند و یا جاسوسهای دستپروردۀ کشورهای غربی.
بانل در «مرد کابل»، افغانستانی فراتر از کلیشههای مرسوم به تصویر کشیده و شخصیتهایی خلق میکند که برخی از آنها چنان پیچیده هستند که به آسانی در قالب شخصیتهای “بد” و “خوب” نمیگنجند که در رمانهای پولیسی بسیار مرسوم است.
او کوشیده واقعیتی را نشان دهد که پیچیدهتر از تصویر شناختهشدۀ افغانستان است. پرداختن به وضعیت زنان افغانستان در این رمان یکی دیگر از مهمترین مواردی است که او با خلق شخصیت “ملاله” به آن اشاره کرده است. زنان تحصیلکردهیی که برای حقوق خودشان و زنان دیگر مبارزه میکنند. زنان شجاعی که در کنار فعالیتهای مدنی میکوشند زن خانواده نیز باشند و درعین حال خود را زنان فمنیست و آزاداندیش میدانند.
همین دوگانگی نکتۀ جالبی است که درزیروبمهای فضاهای وهمآلود رمان به زیبایی از سوی بانل به ترسیم میکشاند. در رمان، توطیهها بین قدرتهای بزرگ چین، ناتو، پروندهها و گزارشهای محرمانه، خیانتهای دوستان و دامهایی که در مسیر راه قهرمان اصلی داستان قرار میگرفت اسامه؛ پولیسی که تمام تلاشش را انجام میداد تا کارش به درستی انجام شود، سر دوراهی قرار میدهد و خودش را در حالتی از بهت و حیرت میدید که به کدام جهت افغانستان را در حال حرکت دادن هستند.
بانل در گفتگویی دربارۀ انتخاب افغانستان برای محور نوشتههایش میگوید: «من کشورهای زیادی را از نزدیک دیدهام که بسیار از آنچه در فرانسه تجربه کردهام متفاوت بودند اما آنچه در افغانستان میگذرد بسیار فراتر از چیزی است که رسانههای ما نقل کرده یا به تصویر میکشیدهاند.
بسیاری از خبرنگاران یکروز در این کشور میمانند آن هم از اردوگاههای نظامی خارج نمیشوند، اما دوست دارند خودشان را قهرمانهایی جا بزنند که با سفر به این کشور زندگیشان را به خطر انداختهاند، در حالی که سفر آنها رفتوبرگشتی ساده با هواپیماهای نظامی و زرهپوش است… این افغانستان واقعی نیست.»
«سدریک بانل» متولد بیستوششم دسامبر1966 در کازابلانکاست. او مدتها در وزارت اقتصاد فرانسه مسوولیت مبارزه با پولشویی را برعهده داشته است. بانل مدتی نیز به عنوان وابستۀ اقتصادی سفارت فرانسه در لندن فعالیت کرده. موفقیتهای او خیلی زود مورد توجه «لوئی شوایترز» مدیر عامل کمپنی رنو در سالهای 1992-2005 قرار میگیرد و بهعنوان عضو کمیتۀ مدیریت اقتصادی به گروه رنو-نیسان میپیوندد. بانل فعالیتهای دیگری نیز داشته؛ از جمله مدتی دنیای سیاست را نیز تجربه کرده است. با این حال، نوشتن باعث شده از فعالیتهای دیگرش کنارهگیری کند و به نوشتن رمانهای پولیسی روی آورد.
«مرد کابل» نخستین رمان این نویسنده است که در ایران توسط ابوالفضل اللهدادی ترجمه و توسط انتشارات نگاه چاپ شده است.
بتول سید حیدری