روزی خواب میبیند که دیگر جنگ تمام است
مریم محبوب نام آشنا و نویسنده پیشکسوت در عرصه داستاننویسی افغانستان است. با اینکه مریم سالهاست به غرب کوچیده، اما روایتهای داستانی او پر است از قصههای پرغصه زنان و دختران کشورش. او تلخکامی، دردها، رنجها و بیچارگی زنان کشورش را به خوبی درک کرده است. مریم محبوب به نیکی میداند که تا هنوز با زنان در جغرافیای افغانستان برخورد انسانی صورت نمیگیرد. در گوشه و کنار این کشور بد دادنها، بردهداری، زخم زبان، لتوکوب هنوز زندگی زنان و دختران بیشماری را تیره و تار ساخته است. در بسیاری از روستاهای افغانستان سنتهای ناپسند، فرهنگ قبیله، ازدواجهای اجباری هر روزه زندگی زنان و دختران را تیره و تار ساخته و از زنان بی دفاع قربانی میگیرد.
اگر به تاریخ داستاننویسی زنان افغانستان نظر بیندازیم، مریم از چهرههای طراز اول داستاننویسی زنان به شمار میرود. او بسان سپوژمی زریاب با سلاست و صلابت مینویسد. زبان داستانهایش شسته و روان است. در تصویرگری صحنه و اتفاقها خواننده را به عمق رخداد میبرد.
سالهاست که داستانهای مریم محبوب را میخوانم. داستان خانم جورج و سگ سیاه شرقی را سالها قبل خوانده بودم. کتاب «خانم جورج»، مجموعه داستانی «گم» سالهای قبل به گونۀ پراکنده در مجلات و سایتهای ادبی و همچنان به گونۀ کتاب در غرب اقبال چاپ یافته بود. این بار محمدحسین محمدی داستاننویس سرشناس و مسوول انتشارات تاک سه مجموعه داستانی خانم مریم محبوب را به نامهای «گم»، «خانۀ دلگیر» و «خانم جورج» به دست نشر سپرده است.
داستانهای مجموعه «گم» شامل: «ملکه خواب میدید، حاجی و عرب، سگ سیاه شرقی، دو چشم خستۀ قوش، رجیم، شاهین پیر، خاک یوسف و گم» میباشند. من در این کوتاه نبشته در پی بررسی داستانهای این مجموعه نیستم؛ بل میخواهم به خوانندگان ادبیات امروز افغانستان، بهخصوص ادبیات داستانی خاطرنشان کنم که خواندن داستانهای مریم محبوب ما را به لایههای پنهانی جامعه میبرد. نویسنده با جامعهشناسی دقیق و نگاه تیزبیناش توانسته است سنتهای ناپسند، خرافات و ستمی که بر زنان روا داشته شده را برملا کند.
همینطور اگر مکان داستان غرب است، به خوبی و صراحت تصویر دقیق از زندگی زن غربی را نشان میدهد در داستان «سگ سیاه شرقی» دنیای زن غربی با تمام آزادیهایش روایت شده است. دنیای زن شرقی «افغانی» و زن غربی کاملن دنیاهای متفاوت است. اگر داستان «ملکه خواب میدید»، «حاجی و عرب» را با «سگ سیاه شرقی» مقایسه کنیم، تصویری از دو جهان متفاوت را به ما نشان میدهد. بیچارگی، ستمدیدگی و رنج زن شرقی را شاید به هیچصورت زن غربی حس نکند. شاید در مخیلهاش هیچ نرسد که زن شرقی «زن افغانی» با چه سنتهای ناپسند و دستوپا گیر روزگار میگذارند. رسیدن به آزادیهای در حد زنان آنسوی دنیا شاید خوابی باشد که زن شرقی در رویاهایش دارد یا همین داستان ملکه خواب میدید.
در مجموعه «گم» در داستان ملکه خواب میدید، با صحنهپردازی دقیق و روایت واقعی رویاهای اکثریت زنانی را به نمایش میگذارد که بدبختانه این رویاها تنها و تنها در خواب حقیقت مییابند نه در بیداری.
ملکه که بهسان دختران، زنان و همنسلان بیشمار کشورمان در جریان جنگ به دنیا آمده، کودکی و نوجوانیاش با فیر توپ و تفنگ به سر شده است. روزی خواب میبیند که دیگر جنگ تمام است. لباسهایش را مرتب میکند، شتابان به سمت مکتب میرود. دختران و زنان بیشمار دیگر را هم میبیند که آزادیهایشان را جشن میگیرند اما متاسفانه این آرزوها تا امروز در بسیاری از نقاط کشور به امر ناممکن بدل گشته و خوابی است که هر زن دیگر بسان ملکه رویایی آن را به سر دارد. تفنگ به دستان سرزمین و تیکهداران دین آرامش را از زندگی انسانها گرفتهاند. سنتهای دستوپاگیر بر زندگی اجتماعی زنان ستم روا داشته است. قبیلهگرایی، اربابسالاری، زنستیزی در بسیاری نقاط افغانستان متاسفانه هنوز جزو افتخارات و رسم نیک پنداشته میشود.
به امید روزی که آرزوهای ملکه، دختران و زنان افغانستان رویا و خواب نباشد و از کرامت انسانی پاسداری گردد.
شناسنامه کتاب
نام اثر: گم
نویسنده: مریم محبوب
ویراستار: محمدحسین محمدی
چاپ: انتشارات تاک، زمستان1396خورشیدی
***
نشرشده در ستون «صدای کتاب» روزنامه راه مدنیت
عظمالدین برکی