جنگ در ولایت غزنی چنان التهاب روانی جامعه را متورم ساخته که در فضای مجازی جز دشنامهای رکیک چیز دیگری بهچشم نمیخورد. از آن طرف طالبان با اخلال شبکههای مخابراتی، ابتکار عمل را در دست گرفتهاند. در حاشیههای شهر که در کنترول دارند، با سانسور کامل، کلیپهای کوتاه ثبت میکنند و در فضای مجازی به خورد مبلغان ناخواسته میدهند. این طرف مبلغان ناخودآگاه نیز روان جامعه را در هم میکوبند و آنچه را طالبان در میدانهای نبرد به دست آورده نمیتوانند، توسط سربازان داوطلب ناخودآگاه کسب میکنند.
آنچه امروز در غزنی میگذرد، در غورماج فاریاب و اجرستان میگذرد، آخرین موارد نخواهند بود؛ یقینا به تکرار شاهد چنین مواردی خواهیم بود. تنها راه جلوگیری از چنین وقایع ویرانگر، اتحاد، همسبتگی و هوشیاری اجتماعی ماست.
سرباز طالب نمیداند که برای کی میجنگد و خون سرباز ما نیز بیهوده ریخته میشود. رهبران نهادهای دفاعی بیشتر از این اجازه ندارند و رهبری حکومت این را میداند که از چرخۀ این بازی بیرون شده نمیتواند.
جنگ جاری در افغانستان یک بازی است؛ بازییی که دههها پیش آغاز شده بود، انکشاف یافت و با گذشت هر مرحله پیچیدهتر میشود. هیچ کس حتا بازیگران اصلی و طراحان بازی هم در آغاز شاید نمیدانستند که تا این حد به درازا خواهد کشید.
تنها اکنون فرق بازی در این است که تا چند سال پیش بازیگران دیگران بودند و جغرافیا و قربانی از ما بود. اما بنا به قولی تغییری که به میان آمده، این است که اکنون در بخشی از بازی، ما خود نیز در کنار بازیگران اصلی وارد شدهایم و تلاش در این است که نفع و ضررش را به تعادل برسانیم. برای همین است که غزنی از روی مصلحت بازیگران بزرگ میسوزد و حکومت ما چارهیی جز توجیه ندارد.
در یک کلام، جنگ در افغانستان یک پروژه کلان بینالمللی است، آنچه را ما میتوانیم انجام دهیم این است که در کنار سایر بازیگران نقش خوبی ایفا کنیم و تعادل نفع و ضرر را برقرار سازیم. ما طوری بازی کنیم که نفعش به ما ضررش به دیگران برسد، درحالی که تا کنون ضرر بازی به ما رسیده و نفعش به دیگران.
کاری که ملت عراق، تونس، مصر و دستکم ملت سوریه کرد. تونس، مصر و عراق موفقترین مدل این بازی هستند. هرچند عراق هزینههای سنگینی پرداخت، ولی سرانجام از این بازی استفاده کاملی برد که دولت عراق به تنهایی در یک قرن دیگر قادر نبودند. مصر نیز خوب بازی کرد و با دو چرخش نظام سیاسی را در کنترول آورد، اما این که آقای سیسی ادامه راه را سالم رهبری میتواند یا نه، بحث جداگانهیی لازم دارد.
در این میان ملت تونس مثل ستاره درخشید، به راحتی تمام بر دیکتاتوری نقطه پایان گذاشت و با هیچ هزینهیی همه منافع بازی را به قبضه خود گرفت.
علت همه این پیروزیها در یک بازی خطرناک بزرگ، همبستگی، میهنپرستی و هوشیاری سیاسی ملتهای این دولتها بود. سرنخ بازی را در دست گرفتند و به هیچ کسی اجازه ندادند تا سرنوشت ملیشان را در مسیری رقم بزند که منافع ملیشان قربانی منافع بازیگران بزرگ گردد.
برای ما تجارب همه این کشورها درسهای بزرگی هستند، برای ما که چهار دهه است در آتشی میسوزیم که نه افروختهایم و نه میدانیم چرا میسوزیم.
صلح از دسترس ما هم دور نیست، این بحث فقط اراده ملی میخواهد، اراده کنیم که همه ملت در برابر گروههای هراسافکن با قامت بلند ایستاد شوند و به هر نوع ترور و وحشت نه بگویند. در پروسههای بزرگ سیاسی همیشه اراده جمعی و ملی است که میتواند قاعدهها را تغییر دهد و سناریو را برعکس بنویسد. اگر مردم افغانستان حداقل بسترهای اجتماعی طالبان را محدود سازند، طالبان و همه هراسافکنان چارهیی جز آمدن در پای میز صلح ندارند.
صلح در دستان این ملت است و از اراده این ملت هیچ دور نیست. اگر طالب راه معقول را رد میکند و بر دهشت، وحشت و ویرانگریاش پافشاری میکند، آنچه را ملت عراق بر سر داعش آورد، ما میتوانیم بر طالب وارد کنیم.
آنچه را دست کم ما (نسل فضای مجازی در دست) میتوانیم این است که ناخواسته در خدمت تبلیغاتی طالبان نباشیم و بر زخم مردم نمک نپاشیم.
علاوه بر این، حکومت هم نمیتواند بیشتر از این از کنار چنین حوادثی با بیاعتنایی بگذرد و اجازه دهد طالبان ماموریت خود را تکمیل کند و بعد به سراغ آنان برود.
بدترین نتیجه محتمل این است که امنیت روانی مردم به شدت آسیب ببیند و در نهایت نسبت به حکومت بیباور و بیاعتماد گردند. بخش بزرگی از مشکلات موجود نیز ناشی از بیاعتمادی مردم است. این چندمین بار است که مردم نسبت به عملکرد نیروهای امنیتی و در کل به عملکرد حکومت مشکوک نگاه میکنند.
دو بار سقوط ولایت قندوز، در ادامه چندین حادثه دیگر و سرانجام به آتش کشیدن شهر غزنی به دست طالبان، در واقع ضعف نیروهای امنیتی را نمیرساند. هیچ عاقلی نمیتواند بپذیرد که 350هزار نیروی مسلح مجهز به تجهیزات نسبتا خوب هوایی، از کنترول یک مشت طالب که حتا پاپوش درست ندارند، عاجز مانده؛ بل واقعیت تلخ متاسفانه این است که حکومت و نیروهای امنیتی از روی عمد بازی موش و گربه میکنند و تنها در این میان خون مردم است که بر زمین میریزد.
با این وصف حکومت فکر نکند که مردم چیزی را درک نمیتوانند، بل مردم همه چیز را بهخوبی میدانند، اما خویشتنداری زیاد از حد به خرج میدهند.
دکتور معروف