مهارت دشمن یا فقدان اشراف امنیتی؟
رخدادهای خونین اخیر کابل که صدها قربانی و زخمی برجا گذاشت، شهروندان کابل را بهشدت نگران کرده است. از ورای این نگرانی پرسشهای متعددی مطرح میشود که یکی از این پرسشها متوجه ریاست عمومی امنیت ملی میگردد که اصولن چرا نمیتواند از وقوع این گونه حوادث، جلوگیری کرده و برای مهار آن اقدامهای موثر انجام دهد؟
شاید دلیل مدیران ارشد امنیت ملی این باشد که کارمندان این اداره بسیاری از پلانهای دشمن را خنثا میکنند، اما هرازگاهی بعضی از پلانهای دشمن توفیق عمل مییابد. تردیدی نیست که منازعه جاری در افغانستان بخشی از منازعات بینالمللی و منطقهیی محسوب میگردد و بههمین دلیل افغانستان در مرکز بازیهای پیچیده استخباراتی قرار گرفته که رخدادهای خونین کابل را میتوان بخشی از فرازوفرود این بازی تعبیر کرد، اما این نگرش نمیتواند ضعف دستگاههای امنیتی و استخباراتی ما را توجیهپذیر کند و بر صورت سهلانگاری و یا ناتوانی آنها پرده آویزد.
همه میدانند که ایالات متحده امریکا منبع و مرجع اول تمویل و تجهیز دولت ما بهخصوص در بخشهای امنیتی و نظامی میباشد و بر اساس قراردادهای متعددی که میان دولت ما و ایالات متحده امریکا صورت گرفته، کمک ایالت متحده امریکا بهخصوص در بخشهای امنیتی از مفادات این قراردادها میباشد. پس با توجه به این واقعیت، بهنظر میرسد که نه فقدان امکانات و تجهیزات؛ بل فقدان مدیریت استراتیژیک امنیتی در ردههای مختلف این سازمان، سبب گردیده که اشراف امنیتی بر کابل دچار مشکل گردیده و دشمن با استفاده از این خالیگاه بهسادگی میتواند به اهداف مورد نظر دست یافته و ارگانهای امنیتی و کشفی را غافلگیر نماید!
البته از یک چشمانداز دیگر تنشهای سیاسی بهخصوص در یکسال پسین و تبلیغ و ترویج نگرشهای آلوده با عصیبتهای قومی، زبانی و مذهبی نیز میتواند در زمره دلایلی قرار گیرند که علایق کاری و دلبستگی میهنی کارمندان ارگانهای امنیتی را آسیب زده و بر روحیه کاری آنها اثر منفی گذارد، اما از هر چشمانداز که به فرایند فعالیت و کیفیت کاری ارگانهای امنیتی نگریسته شود، سرانجام این باور برجسته میگردد که ضعف مدیریت در ارگانهای امنیتی و کشفی کشور، یکی از اساسیترین فکتورهای موفقیت برنامههای دشمنان مردم پنداشته میشود.
از این رو، میتوان گفت هرگاه ارگانهای امنیتی و کشفی، فارغ از علایق سیاسی و عصبیتهای قومی عمل کنند، بخش قابل توجهی از پلانهای مخرب دشمنان قابل مهار خواهد بود و هرگاه دانش و روحیه کاری امنیتی بازسازی و نوسازی گردد، تامین امنیت و جلوگیری از تطبیق برنامههای دشمنان مردم افغانستان غیرممکن نخواهد بود.
هرگاه رخدادهای خونین یکسال اخیر در کنارهم قرار داده شوند، یک واقعیت تلخ برجسته میگردد که ما نه تنها در ولایات؛ بل در پایتخت هم اشراف امنیتی نداریم و نمیدانیم که چه کسانی در این شهر وارد میشوند و به کجا میروند. این در حالی است که با استفاده از تکنالوژی معاصر در عرصه ارتباطات، انجام این امر چندان دشوار نیست. اگر اراده، دانش و تعهد لازم وجود داشته باشد، اشراف امنیتی بر اوضاع نیز دشوار نخواهد بود.
در این روزها که شهروندان کابل در اندوه و نگرانی بیسابقه نفس میکشند و هیچ نقطهیی را امن تصور نمیکنند، واجب دانسته میشود که ارگانهای امنیتی و کشفی کشور، استراتیژی کاری و فرایند استخدام در سطوح مختلف این ارگانها را مورد بازنگری قرار داده و با رویکرد ملی معطوف به تقویت روحیه وطندوستی، به شناسایی نقاط ضعف این ارگانها بپردازد.
به رسمیت شناختن ضعف میتواند امکانات قویشدن را فراهم نماید، اما توجیه نقاط ضعف اشتباه بزرگی است که تاوان سنگین به بار میآورد. امیدواریم مسوولان ارگانهای امنیتی و کشفی کشور با توجه به عمق و پهنای مصایب اخیر مردم افغانستان، به اقداماتی مبادرت ورزند که حداقل اشراف امنیتی را بر امور شهر کابل فراهم نمایند.