در حدود سهسال اخیر، اکثر حوادث و قتل افراد ملکی در تمام بخشهای کشور بهپای گروه داعش ختم شده و این گروه نیز به صراحت مسوولیت گرفته است. در این میان حملات دهشتافگنانه در مکانهای مذهبی و فرهنگی و قتل مسافران هزاره در شاهراهها، زشتترین رویدادهای امنیتی در کشور ما بودهاند که مسوولیت همه این حوادث را گروه داعش خراسان به عهده گرفته است.
آیا به راستی ما در افغانستان چیزی بهنام داعش واقعی یا همان داعش (دولت اسلامی عراق و شام) که در سوریه و عراق وجود داشتهاند، داریم؟ اگر این ادعا صادق است، چه مصداقی میتواند داشته باشد؟
هیچ دلیل و حجت قانعکنندهیی هنوز وجود ندارد که گروههای تروریستی زیر عنوان داعش در افغانستان به دستور مستقیم از ابوبکر بغدادی یا دستکم از فرماندهان دست اول داعش در خاورمیانه، فعالیت میکنند؛ بل واقعیت این است که دستههای جداشده از طالبان که بیشتر به لحاظ حمایتی مرهون کشورهای همسایه هستند در گوشه گوشه کشور فعال شدهاند و به دهشتافگنیهای هولناک دست میزنند.
در این شکی نیست که افراد عقدهمند جدید نیز شامل این گروههای تروریست شدهاند و این واقعیت نیز وجود دارد که تندروانی از کشورهای منطقه که بهشکل پراگنده از صفوف داعش در خاورمیانه گریختهاند، شامل گروههای تروریستی در کشور ما شدهاند، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که این افراد به دستور مستقیم رهبری داعش به افغانستان آمده باشند و یا از منابع داعشی تمویل و تجهیز میشوند.
اما با پارچه پارچه شدن طالبان و ارتباط بخشهای این گروه تروریستی با روسیه و ایران و از آن طرف هم با افزایش فشار نظامی امریکا و دولت بر طالبان، پاکستان است که در این فرصت از نام داعش سود میبرد.
هدف پاکستان به طور کلی بحرانسازی در افغانستان است. وقتی پاکستان متوجه میشود که طالبان بعد از افشای مرگ ملاعمر، وابستگی بیشتری به ایران و روسیه پیدا کرده و دستاش در جنگ افغانستان خالی مانده، درست در همین فرصت است که فعالیتهای گروههای کوچک بهنام داعش در شرق و جنوب کشور بر زبانها میافتد و پروپاگنداهایی برای برجستهسازی این گروه شروع میشوند.
ردپای حملاتی را که تا کنون داعش در افغانستان به عهده گرفته است؛ بنا بر شواهد امنیت ملی کشور به شبکه تروریستی حقانی رسیده و در برخی موارد حملات بر اهداف دولتی را که طالبان به عهده گرفته نیز توسط شبکه حقانی سازمان و اجرایی شدهاند.
این در حالی است که طی یکسال گذشته تلاشهای وسیع داخلی و خارجی به کار بسته شدهاند تا از طالبان چهره جدید و ملایمتری به نمایش بگذارند. در برخی موارد ملا هیبتالله نیز دستورهای حمله نکردن به محلات پرجمعیت ملکی، تخریب نکردن تاسیسات عامه، حمله نکردن به اهداف ملکی و حتا در نظر گرفتن محیط زیست را که هرگز از سوی ملیشههای تفنگدار طالبان اجرایی نشده، داده است.
این تلاشهای طالبان و همفکران آنان در دورن و برون نظام، نشان میدهد که آنان همه در تلاش دادن یک پرستیژ جدید به این گروه است. در حالی که بگروند این گروه اما همچنان سیاه بوده و ماهیتاش هنوز هیچ تغییری نکرده است.
قتل پنج فرد ملکی تازهترین رویداد تروریستی است که به دست طالبان انجام شده. روز پنجشنبه 22سنبله، تمامی پنج سرنشین یک موتر مسافربری کرولا که از بامیان به طرف کابل میآمدند، در منطقه جلریز ولایت میدانوردک توسط ملیشههای طالبان به رگبار بسته شدند. همۀ قربانیان بهشمول راننده افراد ملکی بودند.
این واقعیتها بیانگر این است که طالبان همچنان با ماهیت و اندیشههای تروریستی عمل میکند و هیچ تغییری در رفتار نظامی این گروه به میان نیامده است. تنها گهگاهی برخی از مشاوران این گروه دست به تبلیغات میزنند که هدف از آن کاهش بار تروریستی از این گروه است.
اکثریت قریب به اتفاق ملیشههای هوادار داعش در افغانستان نیز افراد جداشده از طالباناند. کاری را که طالبان پیشتر از سه سال اخیر انجام میدادند اکنون به نام داعش صورت میگیرد.
طالبان هنوز طالباند و ریختن خونهای مردم بیپناه کار روزمره آنهاست. اما مایه تاسف این است که هزاران مسافر ملکی در مدت یکونیم دهه اخیر به جرم هزاره و یا شیعه بودن در چند کیلومتری کابل در مسلخی بهنام جلریز به قتل رسیدهاند، ولی حکومت مرکزی و نیروهای امنیتی کشور هیچ زحمتی به خود ندادهاند.
50کیلومتر بیشتر فاصله ندارد منطقه جلریز از کابل، اما بارها دیده شده که بیرقهای سفید طالبان در این منطقه در اهتزاز است و طالبان در جادهها آزادانه مصروف قتل مسافران بودهاند. چرا این گونه است؟
چون هزارهها قرنهاست که بهکشته شدن عادت کردهاند و کشتهشدن پنج-ده نفر اصلا به نصاب نمیآید! اما این بهمعنای بیتفاوتی نهادهای امنیتی و شخص رییسجمهور نیست. کرامت انسانی، هزاره و غیر هزاره ندارد. نا امنی، نا امنی است، این هم هزاره و غیر هزاره ندارد. وای به آن روزی که هزارهها نیز به عنوان مدنیترین مردم این ملک؛ دیگر امیدشان را از حکومت مرکزی قطع کنند و این مردم آسودهخاطر هم بهفکر تامین امنیت خودشان باشند و به مقابلههای بالمثل آغاز کنند. دیگر چه کسی باقی میماند که از صلح و امنیت علمبرداری کند و حکومت مرکزی را حکومت مشروع بداند؟
سرمقاله/ روزنامه راه مدنیت