مقاله

نسل جدید زنان؛ رشد افکار عمومی و آگاهی سیاسی

رشد مشارکت سیاسی زنان افغان و انتخابات پارلمانی ۱۳۹۷

انتخابات پارلمانی در افغانستان، جدای از فراز و نشیب‌هایی که در حوزه‌های اجتماعی و سیاسی به وجود آورده، مشارکت در این انتخابات، در سال ۱۳۹۷، به‌دلیل مشارکت گسترده زنان نسل جدید، شکل دیگری به خود گرفته است.

مشارکت سیاسی زنان در روند دموکراسی‌سازی نقش بسیار مهمی را ایفا می‌کند. به همین سبب، بسیاری از سیاستمداران و جامعه‌شناسان، تاکید بر افزایش مشارکت سیاسی دارند. این نوع سیاست‌ها بیشتر متکی بر نظریه‌های چپی هستند. اندیشه‌های چپ تاکید بر نیروهای اجتماعی دارند و به‌خصوص در بین اندیشمندان چپ مدرن، افرادی چون الن تورن و کاستل، جنبش‌های زنان را جز نیروهای اجتماعی به شمار می‌آورند. بنابراین زنان می‌توانند به عنوان یکی از نیروهای اجتماعی در سرنوشت سیاسی هر کشور نقش داشته باشند.

اما این جنبش‌ها باید خودجوش و برخواسته از خواسته‌های خود زنان باشد. در افغانستان امروز، به‌خصوص پس از سقوط طالبان، بسیاری از زنان وابسته به جنبش‌های سیاسی وارد صحنه شده‌اند. اما بیشتر اهداف اندیشه‌های رهبران سیاسی را نمایندگی کرده‌اند. بنابراین مطالبات زنان امری دور از ذهن به شمار می‌آید و زنان بیشتر نقش ابزار را برای سیاستمداران بازی می‌کنند. این ابزارگونگی را می‌توان در شعارهای انتخاباتی زنان و چگونگی مشارکت آنان در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی مشاهده کرد.

به هر حال، انتخابات یکی از مراحل مهم در شکل‌گیری دممکراسی است. افغانستان نیز از این مرحله در جهت دموکراسی‌سازی بهره می‌برد. پارلمان افغانستان ۲۴۹عضو دارد که براساس قانون اساسی این کشور، ۶۷ کرسی آن سهمیه اختصاصی زنان است.

به اساس آماری که از سوی ناظران بین‌المللی انتخابات در افغانستان به صورت پی در پی منتشر شده، تعداد کاندیداها متغییر بوده است. به‌عنوان مثال در سال ۲۰۰۵، ۳۲۸ زن خود را کاندیدای پارلمان کرده‌اند که در سال ۲۰۱۰ این آمار به ۴۰۶ نفر افزایش یافته است.

در انتخابات اخیر نیز به گزارش کمسیون انتخابات، ۲۳۹۶ نفر ثبت نام کردند که ۳۸۱ نفر آنان زنان هستند. زنانی که مشارکت کرده‌اند، تعداد زیادی از آنان از شهر کابل و شهرهای بزرگ هستند و بسیاری از شهرها و ولایات هیچ کاندیدای زن ندارند. بنابراین پراکندگی مشارکت‌کنندگان زن نامساوی است.

اگر در این آمار دقت کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که میزان مشارکت سیاسی زنان، نسبت به سال‌های گذشته و حداقل نسبت به سال ۲۰۱۰ تفاوت چندان نکرده است. تعداد شرکت‌کنندگان زن، درصد بالایی را نشان نمی‌دهد.

 بسیاری از نظریه‌پردازان و فعالان سیاسی اجتماعی بر این عقیده هستند که میزان مشارکت زنان به دلیل، عدم امنیت، عدم حمایت اجتماعی، جامعه مردسالار، خشونت و جنگ افزایش نیافته است. اما عوامل دیگر که در این امر موثر هستند، در نظر گرفته نشده است و آن کمبود زنان فعال سیاسی به دلیل عدم سرمایه‌گذاری برای رشد مشارکت سیاسی اجتماعی زنان است. فعالیت اجتماعی و مشارکت، نیازمند افرادی است که به صحنه بیایند و متکثر باشند. این تکثر نقش بسیاری در رشد مشارکت سیاسی زنان دارد. این تکثر هنگامی ایجاد می‌شود که توسعه رشد کرده باشد و سرمایه‌گذاری برای زنان در برنامه‌های کلان سیاسی و اقتصادی در اولویت باشد.

این تکثر در بین زنان فعال اجتماعی در افغانستان امروز بسیار اندک است. زنان نسل جوان در عرصه سیاسی و اجتماعی امروز به‌خصوص در حوزه انتخابات انگشت‌شمار هستند؛ زیرا مساعدت برای این رشد زنان وجود ندارد.

فقرزدایی زنان در برنامه‌های اقتصادی سیاسی، یا اقتصاد کلان در اولویت قرار ندارد. زنان موقعیت برابر با مردان در عرصه‌های اقتصادی و اجتماعی ندارند. میزان مدارس، کتابخانه‌ها و مراکز فرهنگی به صورت برابر برای دختران و زنان وجود ندارد. امکانات و رشد توسعه در جهت منافع مردسالار در حال رشد است. حتا زنان نیز خواه و ناخواه در این راه قدم بر می‌دارند و راهی برای گریز از آن نمی‌یابند.

دوره جدید انتخابات پارلمانی، زنان جوان مشارکت‌کننده، سعی دارند نشان دهند که نسل متفاوتی هستند. با شعارهای متفاوت و خواسته‌های متفاوت، افق تازه‌ی برای آینده افغانستان رقم زدند. با کمی دقت به شعارهای انتخاباتی این افراد، دیدیم زنان جوانی که قصد نمایندگی از مردم در پارلمان را دارند، از چه کلماتی استفاده کردند و این واژه‌ها، چقدر توانست افکار عمومی را متاثر کند.

در برخی از جملات، برخلاف دیدگاه نقادانه بسیاری از فعالان اجتماعی و یا فعالان شبکه‌های اجتماعی، نشان از رشد آگاهی سیاسی دیده شد. به عنوان مثال اگر به برخی از پوسترهای تبلیغاتی دقت کنیم، کلمات، نمایندگی از تفکری نوین در بین زنان می‌کند.

خدمت به مردم، صدای مردم، نمایندگی از مردم، صدای زنان، امروز، فردا، حق مردم، عقیده، صداقت، اعتماد مردم و منافع مردم، کلماتی‌اند که بسیار ساده به نظر می‌رسند، اما حقیقت دیگری هم وجود دارد که آن رشد آگاهی افکار عمومی است. آنچه زنان مشارکت‌کننده را وادار به استفاده از این کلمات کرد، تحلیل و تجزیه افکار عمومی از این واژه‌ها چطور بود؟ مردم، واژه کلیدی این رشد افکار عمومی است. حق مردم، از ارکان مهم دموکراسی است. مردمی که حق دارند در سرنوشت سیاسی خودشان موثر باشند.

درست است که میزان کمی مشارکت سیاسی در بین زنان به دلایلی که ذکر شد، رشد چندانی نداشته است. اما یک حقیقت تازه در جامعه افغانستان پس از طالبان چهره می‌نمایاند. کیفیت مشارکت سیاسی زنان رشد چشم‌گیری داشته است. زنان فعال اجتماعی با اعتماد به نفس بیشتر و شناخت از جامعه‌یی که می‌خواهند از آن نمایندگی کنند، برای راه یافتن به عرصه سیاسی تلاش می‌کنند.

ممکن است همین کاندیداهایی که به پارلمان راه می‌یابند، نتوانند به شایستگی به شعارهای خود جامه عمل بپوشانند، اما این خود عامل مهمی برای رشد مثبت افکار عمومی و رشد آگاهی سیاسی در جامعه امروز افغانستان خواهد بود.

دکتور فاخره موسوی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا