اسلایدشوتحلیل

تداوم جنگ در بازار کثیف شایعات

شهر موصل (دومین کلان‌شهر عراق) ابتدا در فیس‌بوک و شبکه‌های مجازی و در شایعات میان مردم سقوط کرد و سپس در جنگ اصلی و به مقیاس ۱بر۴ چهار سربازان داعش با سربازان عراقی، به دست داعش افتاد.

آن‌ها طوری به شهر رفتند که سلاح پر بسیاری از سربازان فراری عراقی روی زمین افتاده بود.

خصلت جنگ همین است. به دنبال هر ابزاری برای شکست می‌گردد. البته بنیاد شایعه و جنگ روانی از گذشته‌های دور و از ابتدای جنگ‌های بشر بوده است.

از جنگ‌های ابتدایی بشر گرفته تا جنگ‌های دورۀ قبل از اسلام تا جنگ‌های صدر اسلام که جنگ احد و شایعۀ کشته شدن پیامبر و حتا بعد از آن و در جنگ بین بنی‌عباس و بنی‌امیه که شایعۀ اسب بی‌سوار خلیفه بنی‌امیه که هنگام رفع حاجت از دست وی گریخته بود و به میدان بازگشته بود و همین مورد باعث شکست روحیه سربازان بنی‌امیه و پایان دودمان آن‌ها شده بود، چه در هجوم مغولان که چنگیز با استفاده از این تخنیک و ایجاد رعب و وحشت توانست شهرهای بسیاری را فتح کند و چه در جنگ جهانی دوم که هیتلر با ایجاد تیم‌های فوق تخصصی از نخبگان علم روان‌شناسی توانست به سرعت شهرهای بسیاری در اروپا را بدون کمترین جنگ به زانو در آورد و صدها مثال دیگر در طول تاریخ، همه و همه نشان‌گر اهمیت این تخنیک مهم جنگی هستند.

اصلا چرا راه دور برویم، همین چند سال پیش و در جنگ خونین کندوز که باعث سقوط چند روزۀ این شهر به طالبان شده بود، مگر همین شهر ابتدا در شایعات مجازی سقوط نکرد؟ قریه به قریه‌اش در فیس‌بوک سقوط کرد و سپس از طریق تما‌س‌های تلیفونی به مردم قریه‌ها و سربازان رسید و باعث تخریب مورال آن‌ها شد و الی آخر.

ما در وضعیت جنگی بسیار پیچیده‌یی هستیم. در این وضعیت راه‌های شناختن دروغ از حقیقت در فضای شایعه بسیار مشکل است. به نام مجریان و سیاسیون و افراد مشهور ده‌ها اکانت ساخته شده که هر کدام ابزاری برای پخش شایعه هستند. به نام تلویزیون‌ها و رسانه‌های دیگر نیز ده‌ها اکانت جعلی ساخته شده که همگی در بازار شایعه بسیار فعال هستند.

بیشتر آن‌ها توسط شبکه‌های استخباراتی ساخته شده‌اند. برخی هم توسط افراد سودجو که بیمار لایک و شیر هستند و برخی هم توسط افراد بیماری که مقصد دشمنی با دیگران در پردۀ نام‌های جعلی و دروغین، در بازار کثیف شایعات همدیگر را بدنام می‌کنند و شایعات را داغ‌تر. بی‌پرده و بی‌سند اگر بگویم، شاید بسیاری از افرادی که می‌شناسیم و مشهورند هم جزوی از آن‌ها باشند.

البته گناهی هم به گردن مردم نیست. مردم که متخصص فضای مجازی نیستند. توجهی هم به آموزش در رابطه با شناخت منبع و فرد حقیقی در فضای مجازی هم صورت نگرفته. قانون تیک‌مارک آبی کنار پروفایل هم که مثل تفاوت جنس اصل و چینایی به مردم گوشزد نشده. مردم مناطق دوردست که یا انترنت ندارند و یا اگر دسترسی دارند، هنوز آشنایی درستی پیدا نکرده‌اند. به نوعی می‌توان گفت حق دارند که به صورت ناخواسته در این بازار شریک شوند. چه کسی است که با دیدن تصویر کودکی زیر آوار و یا پیرزنی گلوله‌خورده قلبش به درد نیاید؟ حالا فکر کنید کسی کنار آن نوشته باشد که: غزنی سقوط کرده و فلان!

چه کسی بیاید به او بگوید که این تصویر دل‌خراش مال افغانستان نیست و مربوط به کودکان یمنی، سوری و عراقی می‌شود! چه کسی به آن‌ها بگوید هنوز در فلان ولایت و یا منطقه جنگ است و تصویری هنوز از آن به دست نیامده، چرا که نه طالبان چنین تصاویری نشر می‌کنند و نه مردم زیر آوار جنگ فرصت چنین کاری را دارند و نه خبرنگاری در ساحه حضور دارد و اصلا انترنت و خط تلیفون در ساحۀ جنگ قطع شده و ما تا هنوز هیچ تصویری نداریم!

در طی این سال‌ها و با فوران شبکه‌های اجتماعی و سرعت ثانیه‌یی انتشار خبر در جهان، ما خسارت زیادی در جنگ و از این دست مشکل دیده‌ایم.

خساراتی که در کوتاه‌مدت باعث فشار روانی در بین مردم و نیروهای جنگی و در بلندمدت باعث تداوم جنگ خواهد شد. ما با تصاویر جنگ‌های یمن و سوریه برای غزنی و کندوز و فراه گریسته‌ایم و باعث دل‌سردی ما از آیندۀ جنگ در کشور شده‌اند. در حالی که هم جبهۀ جنگ و هم امید مردم ما به نیروهای امنیتی در هیچ یک از کشورهای دیگر جنگ‌زده قابل مقایسه نیست. نیروهای امنیتی ما توانایی و روحیۀ بسیار بالایی برای مقابله با دشمن دارند و در صورت کنترل بازار شایعات مجازی، اوضاع به شکل دیگری خواهد شد.

راه‌ حل‌های بسیاری برای این نبرد که در فضای مجازی است وجود دارد. یکی می‌تواند همین تیک‌مارک آبی رسمی باشد، و دیگری هم آموزش‌های ساده در فضای مجازی و در رسانه‌ها با ایجاد کمپاینی وسیع برای تشخیص یک صفحۀ جعلی از دیگر صفحات است.

آموزش‌های ابتدایی و ساده مثل توجه به همین تیک‌مارک آبی و تخنیک‌های سادۀ دیگر برای نسل جوان برای تشخیص عکس جعلی و حقیقی مثل انداختن عکس در صفحۀ سرچ گوگل که به راحتی می‌توان تاریخ اولین نشر این عکس در انترنت را یافت. گوگل برای این کار آن‌قدر قابلیت خوبی دارد که به راحتی می‌توان تاریخ و نشر آن را به دست آورد.

امکانات دیگری هم وجود دارد که ‌می‌توان آن‌ها را دسته‌بندی کرد و به صورت ساده و آموزشی در فضاهای مجازی و رسانه‌های تصویری انتشار داد.

دولت هم در زمینه کنترل صفحه‌های جعلی می‌تواند با شکایت به مرکز شکایات، صفحه‌های مربوطه آن‌ها را مسدود کند. بدون شک راه‌ حل‌های بسیاری برای این کار وجود دارد که دوستان اهل فن انترنت و فضای مجازی و خبرنگاران خبره آن را بلد هستند.

من پیشنهاد ایجاد این کمپاین را به صاحبان تخصص و صاحبان رسانه می‌دهم. شاید این کار عطش و آتش‌ جنگ‌ها و نفرت‌های وجود نداشتۀ بسیاری را خاموش کند.

نویسنده: مصطفی هزاره

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا