حکومت بدون مردم نمیتواندموفق باشد/ مروری بر چالشهای موجود و توانمندیهای غنی
عملکرد ریاست جمهوری به رهبری غنی را در این دوره میتوان به دو بخش تقسیم و بررسی کرد:
- چالشها
نخستین چالش فراروی رییسجمهور از انتخابات شروع شد؛ زیرا دستهایی از داخل و خارج، سرنوشت انتخابات را طوری سازماندهی کردند که این انتخابات به انتخابات پرچالشی تبدیل گردید. انتخابات گذشته به طولانیترین انتخابات مبدل گشت که در نوع خودش بیسابقه بود. انتخابات همراه با تقلب. این تقلبکاری اوضاع را مشکلتر ساخت. زمینه طوری پیش رفت که عملن جز تقسیم قدرت راه دیگری فراروی دولت آینده نماند. ایجاد پست ریاست اجراییه بدون آنکه در قانون اساسی برای آن پیشبینی شده باشد و یا راهکاری برای اختیارات آن در نظر گرفته شود عملن چالش بزرگی پیش روی رییسجمهور بهوجود آورد. سهمخواهی گروهی از یکطرف و ایجاد شرایط بد امنیتی و فساد گسترده دولتی از طرف دیگر به خودی خود ابزارهایی شدند که میتوان گفت بسیاری از اختیارات ریاست جمهوری را متاثر ساخت.
در زمانیکه جامعه ما نیاز داشت از شرایط پیشآمده برای خود فرصتی بسازد عملن دستهایی در کار بودند که این فرصت را به معضل تبدیل کردند. نقش حامد کرزی؛ رییسجمهور پیشین را در این وضعیت نمیتوان نادیده گرفت. موضع مخالف وی در مقابل امریکا به عنوان بزرگترین حامی افغانستان یکی از چالشهایی بود که برای دولت آینده قطعن بیدرد سر نبود.
فساد گستردۀ دولتی چالش دیگری است که اشرف غنی با آن روبهرو بوده و است و هنوز هم نتوانسته این مشکل را حل کند. هرچند تلاشهایی در این راه انجام داده و تاحدی هم موفق بوده، ولی متاسفانه، فساد به حدی گسترده است که نتیجة آن برای مردم افغانستان قابل درک و لمس نیست. دولت پس از طالبان با وجود سرازیرشدن منابع قابل توجه مالی از خارج روند بطی داشته که این موضوع عملن گروههای مافیایی را در همة عرصههای جامعه بهوجود آورده است. از اینرو مبارزه با آن کاری بس توانفرسا و مشکل است. در این راه ما شاهد هستیم که تلاشهای بسیاری صورت گرفته و شاید بتوان گفت در آیندهیی نهچندان دور نتایج آن را خواهیم دید.
از سویی دیگر فساد گسترده در دو نهاد دیگر که در واقع باید به عنوان بازوی دولت در ادارة کشور کمک کند نیز چالش بزرگ دیگری است که اشرف غنی با آن مواجه است. فساد در قوه قضاییه و قوه مقننه بهصورت سازمانیافته و گسترده مشکلات زیادی را فراروی دولت قرار داده است. قوه مقننه عملن در تضاد با دولت قرار دارد و نمایندگان مردم بهجای حل مشکلات مردم عملن درگیر رسیدگی به منافع شخصی خویش هستند. این موضوع دولت را در رسیدگی به مشکلات مردم به چالش کشیده است. توان دولت برای تقابل با این دوقوه با آنچه در قانون اساسی پیشبینی شده قابل توجیه نیست. از اینرو دولت در تقابل با این دو قوه مجبور به مدارا میشود. در واقع گزینه مدارا با این دوقوه هرچند راهکار مناسبی نیست اما در کوتاهمدت دولت برای پیشبرد برنامههایش چارة جز مدارا ندارد.
حضور نیروهای خودسر و خودرای در بدنه دولت چالش دیگریاست که دولت اشرف غنی با آن مواجه است. تمرد مقامات دولتی از فرمانهای ریاست جمهوری به بهانههای مختلف کار را بیش از پیش دشوار کرده است. این روند تقریبن به یک رویه معمول تبدیل شده و جایگاه رییس و مرئوس در افغانستان عملن نادیده انگاشته میشود. قانونگریزی و تمرد را میتوان رویهیی دانست که دولت قبلی آن را بهوجود آورده است. با این اوصاف چنین میتوان نتیجه گرفت که کثیری از مشکلات کنونی ریشه در روند پرچالشی دارد که آقای حامد کرزی آن را به میان آورده است. در این بارة حتا اعتراف شخص خود حامد کرزی هم وجود دارد. درگیریهای درونگروهی در دولت بهشدت افزایش پیدا کرده و عملن اختیارات دولت را تا حد قابل توجهی کاهش داده است.
خروج نیروهای خارجی و کاهش کمکهای خارجی چالش دیگریاست که دولت اشرف غنی را متاثر ساخته است. میتوان گفت که همزمان با روی کار آمدن دولت جدید و زمانبندی خروج نیروهای خارجی و کاهش کمکها، زمینههای قدرتگرفتن نیروهای متمرد داخلی و بیرونی مساعدتر شد. از سوی دیگر ما حتا شاهد نیروهای حکومتی هستیم که با نیروهای مخالف دولت همسو و همنوا عمل میکنند که متاسفانه دولت نیز قدرت برخورد با این نیروها را ندارد.
افزایش ناامنی و قدرتگیریی گروههای طالبان و داعش چالش دیگریاست که دولت در داخل با آن روبهروست. این روند اوضاع را بسیار وخیم کرده و عملن مردم و دولت را تحت فشار شدید قرار داده است. میدانیم که دستهای پیدا و پنهان از خارج به این روند دامن میزنند و دولت نیز در کنترل این نیروها نتوانسته است موفق عمل کند. دولت در حال حاضر در شرایطی قرار دارد که بخش زیادی از خاک این سرزمین را در دست ندارد و بخش زیادی از تواناییها و پتانسیل دولت در مبارزه برای واپسگیری ساحات از دسترفته صرف میشود. چنگهای چریکی و حملات انتحاری توان بالقوه دولت را برای مبارزه با این نیروها کاهش داده است. در نتیجه افکار عمومی چنین تصور میکند که دولت بیکفایت و ناتوان است. درحالیکه ما باید واقعیتها را طوری تحلیل و بررسی کنیم که شرایط را هم مدنظر بگیریم.
دخالتهای بیرونی چالش دیگریاست که دولت اشرف غنی با آن روبهروست و در این میان نقش دولتهای ایران و پاکستان در ناامنیهای افغانستان از همه ملموستر است. از طرفی هم دولت در وضعیتی نیست که بتواند برخورد متقابل انجام دهد.
شرایط منطقهیی و موقعیت جغرافیایی ما نیز خود به سد بزرگی برای دولت در برخورد با این دو کشور تبدیل شده است. بعد دیگر قضیه این است که افغانستان وابسته به راههای ارتباطیاست که از طریق این دو کشور به جهان وصل میشود. امتیازخواهیهای این دوکشور و حمایتهایشان از مخالفان حکومت افغانستان باعث شده است تا کارکردهای اصلاحگرایانة دولت افغانستان بطیتر شود.
عدم تحقق وعدههای دولتهای حامی نیز چالش دیگریاست که محمداشرف غنی با آن روبهروست. دولت امروز شرایط بهتری میداشت در صورتیکه وعدههای دولتهای خارجی محقق میشد. این موضوع هم خود بهبدترشدن اوضاع کمک کرده است. کوشش دولت در این سالها برای اینکه خود را از این وابستگی برهاند قابل قدر است، اما میدانیم که تحقق این مساله کار سادهیی نیست که در زمان کم بتوان به آن رسید؛ چون سالها و بل قرنهاست که دولتهای وابسته در افغانستان حکومت کردهاند. از اینرو چگونه انتظار میتوان داشت که دولت بتواند در یک مدت کم اصلاحات قابل قبول بیاورد؟
چالشهای فراروی دولت زیاد هستند و مجال دیگری میطلبد که به عمق آنها پرداخته شود؛ زیرا باید توانمندیهای دولت را نادیده نگیریم. حالا بهصورت گذرا توانمندیهای دولت را تحلیل و بررسی میکنیم.
- توانمندیها
دولت در این دوسال توانسته پروژهای بسیاری را روی دست بگیرد که نمیتوان آن را نادیده انگاشت و از آن به سادگی گذشت. مبارزه با فساد نخستین پروژه دولت بوده که تا حد بسیاری توانسته موفق عمل کند. در این مورد دولت توانسته از نیرویهای توانمند در داخل دولت استفاده کند که این موضوع خواهٰناخواه زمانبر خواهد بود، اما با دید کلی میتوان چنین نتیجه گرفت که عزم و ارادۀ دولت برای مبارزه با فساد همچنان به قدرت خود باقی است و هرازگاهی شاهد گزارشهایی از سوی رسانهها هستیم.
ایجاد پروژههای زیربنایی با توجه به بنیه مالی ضعیف دولت اشرف غنی در این دوسال بسیار قابل ملاحظه بوده که ما هم شاهد به ثمر رسیدن بسیار از این پروژهها بودیم. روند بهکارگیریی نیروهای متخصص جوان در بدنه دولت رویة جدیدی است که میتوان به آینده این دولت امیدوار بود. روندی که در دولت قبلی عملن به آن توجه نمیشد اکثر افراد نهبراساس شایستگی؛ بل براساس زدوبندهای سیاسی در موقفهای مختلف قرار میگرفتند و پروژههای دولتی هم در زمان دولت قبلی نه براساس شایستگی که براساس زدوبندها، واگذار میشد. رویهیی که در دولت فعلی کمتر ما شاهد آن هستیم.
بالا بردن سطح درآمد دولت از منابعی که دارد کار قابل قدر دیگری است که میتوان به آن اشاره کرد. دولت خودکفا و غیر وابسته به منابع خارجی میتواند در عملکرد آینده آن برای بهترسازی فضای اقتصادی و امنیتی مثمر باشد. این رویه را دولت اشرف غنی به خوبی توانسته انجام بدهد و بهکارگیریی نیروهای کارا و سالم در این دولت افزایش قابل توجهی داشته که این روند اگر ادامه یابد میتواند بخش اعظم از مشکلات دولت را کاهش دهد.
از سوی دیگر نقش دادن دولت به نیروهای جوان و متخصص در ردههای بالای دولت رویهیی است که اشرف غنی به خوبی از عهده آن برآمده است.
بهکارگماشتن افراد به دور از قوم، زبان، نژاد و وابستگیهای سمتی و گروهی، صرف براساس توانمندیی شخصی بخش دیگر از تلاشهای موفقیتآمیز دولت به شمار میرود. این رویکرد تاحدود بسیاری هم مثمر بوده و ما عملن نتیجة آن را در بخشهای مختلف دولت شاهد هستیم.
باید خاطرنشان ساخت که دولت تا این حد هم اگر توانسته است با وجود فساد گسترده تقسیم پستهای دولتی را رقابتی بسازد، نتیجة تلاشهای شبانهروزیی شخص رییس دولت است. برخلاف گذشته ضابطهها جایگزین رابطهها شده و ادامه نیز دارد و عملن به یک رویه متداول تبدیل میگردد.
در بعد سیاست خارجی نتیجه ملموسی را که دولت توانسته بگیرید مجاب کردن پاکستان در تغییر سیاستهایش است. این در حالیاست که دولت پاکستان سالهاست مسوولیت حمایت از طالبان و داعش را به عهده نمیگرفت. اما در حال حاضر دولت پاکستان حداقل مسوولیتپذیرتر شده و تعهد کرده که راههای تمویل این گروهها را در پاکستان مسدود میکند و عملن این گروهها را زیر فشار قرار میدهد. پاکستان حتا حاضر شده که هیاتی را برای مذاکره با دولت افغانستان به کابل بفرستد. این موضوع نشانگر تلاشهای دولت در عرصه بینالمللی است و نشان میدهد که تا حد بسیاری موفقیتآمیز بوده است. فشارها بر دولت پاکستان از سوی دولت امریکا در این سالها بیسابقه بوده و این را میتوان از دستاوردهای عمده دولت افغانستان دانست. میتوان امیدوار بود که این مساله کمک شایانی برای حل معضلات امنیتی ما کند.
ثبات در دولت میتواند کمک شایانی برای برقراری امینت اقتصادی و سیاسی مردم باشد و دولت اشرف غنی تا حدودی توانسته به این ثبات برسد. هزینههایی که دولت و مردم افغانستان امروزه دارند آن را میپردازند برمیگردد به سابقه تاریخی این مرزوبوم و نباید انتظار داشت که این مشکلات در یکی دوسال قابل حل باشد.
امیدواری به آینده و اینکه حمایت مردم از دولت از جمله کارهایی است که مردم میتوانند انجام دهند و دولت را در رفع و رسیدگی به مشکلات مردم توانمند سازد. باید به این خودآگاهی برسیم که دولت و حکومت بدون مردم نمیتواند موفق باشد.
عملکرد منفعل مردم در بسیاری از اتفاقات که به آنها ربط دارد و اینکه انتظار داشته باشند همة مشکلات را دولت رفع کند نه تنها مشکلی را حل نمیکند، بل باعث میشود که دولت خود تحت فشار چندبرابر قرار گیرد و از سوی دیگر منفعتخواهی نامشروع و شخصی برخی افراد از آدرس همة مردم افغانستان هم معضل دیگریاست که توانمندی دولت را تحت تاثیر قرار داده است. وقت آن رسیده که مردم با رسیدن به این خودآگاهی این فرصت را به سوءاستفاهکنندگان از نام آنها برای رسیدن به منافع نامشروع خویش جلوگیری کنند و به بازوی برای این دولت مبدل شوند.
دولت توانمند در کنار مردم توانمند شکل میگیرد؛ چون بدنه این دولت را همین مردم میسازند. زمانیکه مردم به قدرت خود پی نبرند و عملن در تحولات سیاسی و اقتصادی سهمی نگیرند نمیتوان انتظار داشت که دولت به تنهایی و یکتنه همة مشکلات را حل کند.
پس زمانی دولت و رییس آن میتوانند موفقتر عمل کنند که مردم در حمایت از کارکردهای مثبت آن از هیچ گونه کمکی دریغ نکنند. اشرف غنی زمانی میتواند بر چالشها غالب شود که بتواند حمایت گسترده مردمی را با خود داشته باشد. از سوی دیگر مردم زمانی میتوانند توقعات خود را از دولت بالا ببرند و انتظار داشته باشند که دولت به مشکلات و معضلات آنها رسیدگی کند که عملن خودشان در صحنة حضور داشته باشند و بهعنوان بازوی نیرومند دولت عمل کنند.
عباسی افغان؛ روزنامهنگار