حکومتها حاصل حمایت مردم است. روز پنجشنبه 22قوس در مراسم افتتاح راه لاجورد، در ختم سخنرانی رییسجمهور غنی، ظاهرا جوانی خواسته که مشکلاتاش را مستقیم با رییسجمهور شریک بسازد. در این میان محافظان رییسجمهور مداخله کرده و تلاش ورزیدهاند تا از اخلال جلسه جلوگیری گردد، اما با پافشاری این جوان و بیحوصلگی محافظان وضعیت از کنترول بیرون میشود و جوان عارض به داد و فریاد دست میزند و در واقع روحیه جلسه را اخلال میکند.
وضعیت امنیتی و مکلفیت وظیفوی محافظان ایجاب میکند که کسی را اجازه ندهد به رییسجمهور نزدیک گردد. از کجا معلوم، شاید فرد ظاهرا معترض یک سوءقصدکننده بود، یا کسی که توسط برخی از مخالفان سیاسی و مسلح ماموریت گرفته، به هر ترتیب محافظان رییسجمهور به وظیفه خود عمل کردهاند.
هرچند به لحاظ اخلاقی رفتار محافظان رییسجمهور شایسته به نظر نمیرسد و نباید با مردم برخورد بد داشته باشند، ولی وقتی اصرار و پافشاری نزدیک شدن به رییسجمهور تا سرحد داد، فریاد، کشوگیر میرسد، لابد وظیفه محافظان است که از رییسجمهور محافظت نمایند. در آن صورت آنها هیچ اشتباه اخلاقی و قانونی را مرتکب نشده که وظیفه خود را انجام دادهاند.
رییسجمهور رفته بود تا قدم مهمی در راستای تحقق یک آرمان ملی و عزت جمعی جغرافیایی بهنام افغانستان برداشته شود. این قدم برداشته شد و راه لاجورد افتتاح گردید. راهی که وابستگی اقتصادی مردم ما را تا حدودی زیادی از کشورهای همسایه ما ایران و پاکستان کاهش میدهد.
ملتی که بیش از چهار دهه جز زجر چیز دیگری ندیدهاند، چهل سال جنگ، بدبختی، خون، کشتار و ویرانی. فقط دو سال است که رییسجمهور غنی در خلال تمام درگیریهای داخلی با باندهای مافیایی قدرت، قومبازیهای سیاسی، مداخله همسایهها به کمک خودیها، و هزار یک دردسر تاریخی؛ هرازگاهی فرصتسازی میکند تا بستری هموار شود که نقطه پایان بدبختیهای ما گردد.
اما عدهیی به جای شکران و سپاس میآیند در صف توطیهچنیان داخلی و خارجی قرار میگیرند که ما را به سوی پرتگاه منحرف میسازند.
شماری از این پروژهها باید سالها پیش افتتاح میگردیدند و ما باید بهرههای لازم را در سالهای گذشته برده بودیم، چرا چنین نشد؟ چون سیزده سال زعامت کرزی با تطمیع و باجدهی، چور داراییهای عامه و حاتمبخشی از بیتالمال سپری شد. همان قسم که خودش باندهای مافیایی قدرت را از داراییهای عامه تطیمع میکرد، خود نیز توسط کشورهای همسایه با بستههای مختلف نقدی و غیر نقدی تطمیع میگردید.
بنابراین حکومتهای کرزی صرف نامی از حکومتداری داشت، در واقع یک سیستم اربابرعیتی و خانسالارییی بیش نبود. در ادارههای کرزی نه تنها توان برنامهسازی نبود که ارادهیی برای برنامهسازی نیز نبود. آنچه در اداره سیزده سال کرزی و تیماش بسیار فربه شد، فساد اداری، مواد مخدر، اختلاس میلیونی از منابع ملی و شکلگیری گروههای باجگیر از بیتالمال بود بس.
بند سلما در حدود یک دهه طفرهرویهای آقای کرزی به اشاره جمهوری اسلامی ایران، در اویل سال جاری به واقعیت پیوست. دو بند بزرگ کمال خان و کجکی در ولایتهای نیمروز و هلمند در دستور عملی شدن قرار دارند. به همین قسم پلان عملیاتی چندین بند و بندر دیگر و پروژههای بزرگ در دستور کار استند که علاوه بر بازدهیهای اقتصادی، اقبال قدرت جیوپالتیکی ما را نیز در منطقه بالا میبرند.
پروژههای چند ملیتی چون تاپی، توتاپ، تاپ و موارد دیگر، علاوه بر بهبود اقتصادی پایدار برای کشور ما، فردا هر یکی به اهرم فشار مبدل خواهد شد که دیگر پاکستان جرات هیچگونه خودسری را در بندرهای مشترک منطقهیی در مقابل ما نداشته باشد.
عملی شدن پروژههای انرژی چندملیتی، کلید خاموش و روشن انرژی تمام منطقه را در اختیار افغانستان قرار میدهند. راه لاجورد و سایر پروژههای مدرن زیرساختی حمل و نقل، آسیای میانه و جنوب آسیا را بیش از هر زمان دیگر به جغرافیای بهنام افغانستان وابسته میسازد و اهمیت اقتصادی کشور ما را در منطقه بالا میبرد.
دراین صورت قدرت جیوپالیتیکی کشور ما افزایش مییابد و بعد از آن، این ما خواهیم بود که دیگران را به خواستهای منطقهیی خود وادار به تمکین میسازیم، برعکس آنچه در چندین دهه اخیر که افغانستان نه تنها در معادلات منطقهیی جایی پایی نداشت که در برابر خواست هر کشور باید تمکین میکرد.
دیر نخواهد بود که کشور ما به عنوان یک شریک مهم اقتصاد منطقهیی و حتا اقتصاد آسیایی ظهور نماید و کلید اتصال و تمام داد و ستد مارکیت بزرگ جنوب آسیا و اقتصادهای بالنده آسیایمیانه را در اختیار خود داشته باشد و از این رهگذر هم سیاست کند و هم به وضعیت بیسامان اقتصادی رسیدگی نماید.
اما این همه به تنهایی از توان حکومت یا رهبری حکومت نیست، این مردم هستند که باید از حکومت حمایت کنند و مساعی گسترده به خرج دهند تا بیش از این بهصورت یکطرفه محتاج دیگران نباشیم و از آنچه داریم روی پای خود بایستیم.
افغانستان در جمع شماری از کشورهای افریقایی ثروتمندی است که بیش از 40درصد جمعیتاش، زیر خط فقر زندگی میکنند و از سه وقت غذا یا دو وقت غذا ندارند و یا غذای لازم و کافی ندارند.
لازم بود بعد از افتتاح راه لاجورد فضای شکران و خرسندی در کشور موج میزد، بهجای اینکه همه افتادهاند دنبال یک قضیه مشکوک که در برابر اصل مراسم که ارزش هزارم را هم ندارد.
کار درستی نشده، راههای بهتری هم حتما وجود داشت که جلسه درست کنترول میشد یا اصلا به شکایت همان جوان رسیدگی میگردید؛ ولی یک اشتباه کوچک آن هم از سوی محافظان که در واقع مامورند و معذور، تمام دستآورد را، یک تعداد از شکستخوردگان سیاسی که دستهایشان از چپاول داراییهای عامه کوتاه شدهاند زیر سوال میبرند و یک موج فسبوکی راه میاندازند.
روی همرفته این تبلیغات به هیچوجه نمیتواند تلاشهای توسعهگرایانه حکومت را زیر سوال ببرد و بستری را فراهم آورد که بار دیگر گروههای تبهکار سیاسی با چنگ و دندان به بیتالمال و داراییهای عامه بیفتند.
روزنامه راه مدنیت/سرمقاله