تحلیل

کاهش سربازان امریکایی و کوتاهی دولت و مردم به نیروهای امنیتی

در حالیکه نشست گفتگو‌های صلح به رهبری امریکا در ابوظبی با برگشت بی‌نتیجه هیات رسمی حکومت افغانستان به بن‌‌بست رسیده است، دونالد ترمپ رییس‌جمهور امریکا یک روز بعد از اعلام خروج نیروهای امریکایی از سوریه به تاریخ 29قوس کاهش نیروهای امریکایی در افغانستان را نیز اعلام کرد.

حدود چهارده هزار نیروی امریکایی در افغانستان حضور دارند که در بخش‌های آموزش و مشوره‌های نظامی با نیروهای امنیتی کشور مصروف‌اند. قرار است هفت‌هزار از این نیروها افغانستان را ترک گویند.

این در حالیست که روند صلح به تلاش ایالات متحده امریکا که طی روزهای اخیر شدت گرفته، هنوز به نتیجه نرسیده است. ظاهرا یکی از پیش‌شرط‌های اساسی طالبان خروج کامل نیروهای نظامی امریکا و ناتو از کشور است.

جنگ افغانستان بی‌تردید طولانی‌ترین جنگ فرسایشی ایالات متحده امریکا و متحدانش محاسبه می‌شود. این جنگ بیش از انتظار طولانی شد و بیش از آن‌چه بر آورد شده بود هزینه‌بردار شد. اینکه هزینه‌های جنگ افغانستان دیگر بر دوش ایالات متحده امریکا سنگینی می‌کند، یک امر مبرهن و آشکار است.

حالا رییس‌جمهور ترمپ تحت هر شرایطی می‌خواهد، این هزینه‌های غیر معقول و بدون دلیل را کاهش بدهد و زمینه یک خروج آبرومندانه برای نیروهای امریکایی در افغانستان فراهم آورد.

آوردن امنیت و ثبات سیاسی درافغانستان مستلزم این خروج است و کما اینکه امریکایی‌ها پیش از تامین امنیت و فراهم شدن یک بستر سیاسی مناسب و پایدار، نمی‌تواند افغانستان را به حال خودش واگذارد و خود بگریزد.

تلاش‌های صلح از پیش نیاز‌های اساسی کم کردن شر به‌نام جنگ افغانستان در بودجه نظامی ایالات متحده امریکا است. ظاهرا در چانه‌زنی‌های صلح با طالبان نیز امریکایی‌ها کم آورده‌اند. پیش از آنکه حتا یک مورد را به طالبان بقبولانند، کاهش نیروهای نظامی‌اش از افغانستان را به عنوان یک حسن نیت برای طالبان پیش‌کش کرده است.

کاهش نیروهای نظامی از افغانستان هم‌زمان با اعلام خروج نیروهای نظامی از سوریه به لحاظ تعاریف جیو‌پالیتیکی و جیو‌ستراتیژیکی برای ایالات متحده امریکا اصلا منطق  ندارد. شاید طالبان تنها گروه مسلح و بنیاد‌گرایی است که توانسته بیلانس روابط خود را به شرق و غرب و تمام نیروهای موثر منطقه‌یی تامین کرده است. اینکه طالبان در مواردی هنوز مورد حمایت عربستان سعودی، پاکستان و برخی از کشور‌های حوزه خلیج فارس قرار دارد اصلا شکی نیست، ولی به دنبال پیروزی روسیه و ایران و متحدان منطقه‌یی‌شان در جنگ سوریه، حمایت از طالبان نیز به یک اصل مهم سیاست منطقه‌یی ایران و روسیه نیز مبدل شده است.

حالا این طالبان نیستند که در برابر ایالات متحده امریکا چانه می‌زنند، بل غیر مستقیم روسیه و ایران هستند که در برابر منافع امریکا در منطقه با حمایت‌های وسیع از طالبان موضع گرفته‌اند. روی این مبنا، به‌دنبال اعلام خروج نیروهای نظامی امریکا از سوریه، اعلام کاهش نیروهای امریکایی در افغانستان نه تنها رسیدن به یک صلح هدفمند را آسیب می‌زند که دشوار نیز خواهد کرد.

در این معادله طالبان عملا دست بالا را در برابر امریکا گرفته است. از جانب دیگر وقتی روسیه و ایران از دست درازی‌های امریکا و غرب در خاورمیانه راحت شوند، تمرکز بعدی آنان به طور حتم در افغانستان خواهد بود. خالی کردن میدان منطقه‌یی به نفع این دو کشور، در واقع موضع آنها را جدی‌تر، پر طمع‌تر و روند صلح را دشوار‌تر می‌سازد.

اگر در مقیاس کلان‌تر پیامد بحث را مد نظر بگیریم؛ ظاهر قضیه این حرکت رییس‌جمهور ترمپ نه تنها با منافع امریکا تضاد دارد که منافع متحدان واشنگتن در منطقه از جمله افغانستان را نیز با خطر مواجه می‌سازد.

اما اگر در سطح محلی در نظر بگیریم یعنی پیامد این تصمیم ایالات متحده امریکا را در سطح افغانستان در نظر بگیریم، باور این قلم این است که چیزی زیادی قابل تغییر نخواهد بود. در مدت هجده سال امریکایی‌ها نتوانستند در افغانستان تامین امنیت کنند و بعد از این نیز توقع تامین امنیت از آنان نمی‌رود، در نهایت این خود ما‌ییم که باید امنیت مملکت خود را تامین کنیم.

در سال 2014 وقتی خروج حدود 120هزار نیروی نظامی امریکایی و ناتو از کشور با سرعت اتفاق افتاد، تحلیل‌های غالب این بود که وضعیت جنگ تغییر می‌کند و طالبان بر بخش‌های بزرگ کشور مسلط خواهند شد. انتقال مسوولیت‌های امنیتی بر دوش نیروهای امنیتی کشور آن روزها کار بس دشوار و سنگین تلقی می‌شد. طالبان نیز بعد از خروج نیروهای نظامی غربی با تمام قد تلاش‌های تروریستی و خون ریزی‌شان را شدت بخشیدند، از کشتن هیچ کودک و پیر زنی ابا نکردند. جاده‌ها را مین‌گذاری کردند، نیروهای امنیتی را هدف قرار دادند، افراد ملکی را کشتند تا رعب‌و‌وحشت ایجاد کنند، پل‌ها را انفجار دادند و حملات گسترده و خونینی را سامان دادند.

حمله به شهر قندوز در ماه میزان سال 1394، سازمان دهی یک حمله مجدد به شهر قندوز درست در ماه میزان سال 1395 که ناکام بود، حمله به شفاخانه چهار‌صد بستر نظامی در کابل در ماه حمل 1396، به تعقیب آن حمله به قول اردوی 209 شاهین در مزار شریف و به همین قسم در ماه اسد سال جاری یک حمله گسترده و ویرانگر را طالبان در شهر غزنی راه‌اندازی کرد که جز ویرانی و قتل افراد ملکی هیچ نتیجه دیگری برای طالبان در پی نداشت.

طالبان در این مدت مرتکب صدها حمله نظامی، انفجاری و انتحاری شده‌اند، ولی جدی‌ترین حملات آنها چند مورد بود که در بالا اشاره کردم.

آن‌چه از حملات دهشت‌افگنانه بی‌دریغ طالبان بر مردم افغانستان در هجده‌سال گذشته دست‌گیرشان شده است، قتل شاید هزاران زن، کودک و افراد ملکی بی‌گناه، تخریب تاسیسات عامه و گسترش تنفر عمومی مردم از طالبان بوده‌اند.

اما این درحالیست که ازسال 1393 به این طرف جنگ به طور کامل به عهده نیروهای داخلی بوده و تمام تلاش‌های نظامی طالبان را این نیروهای امنیتی ملی کشور بوده‌اند که دفع کرده‌اند. هرچند تلفات نیروهای امنیتی کشور نیز به شدت در سه سال اخیر بالا رفته است، ولی دست‌کم نتیجه این بوده که طالبان از راه نظامی توان رویا‌رویی با نیروهای امنیتی افغانستان را ندارند.

یادمان است که در آغاز خروج نیروهای امریکایی از کشور در سال 2014 لرزه بر اندام تحلیل‌گران سیاسی افتاده بود که طالبان خواهند آمد و دست‌کم برخی از ولایت‌ها را تصرف خواهند کرد.

حالا پس از سه سال مبارزه بی‌امان نیروهای امنیتی کشور، همه به این نتیجه رسیده‌اند که نیروهای افغان از عهده طالبان می برایند و می‌توانند امنیت مردم و مهین‌شان را در برابر طالبان بگیرند ولی با این همه یک جای کار هنوز می‌لنگد.

این جای کار بحث تبلیغاتی جنگ است. در بحث تبلیغاتی همۀ مردم افغانستان و در کل ساختار به‌نام دولت افغانستان در برابر نیروهای امنیتی کوتاهی فراوان کرده است. ما بدون آگاهی همیشه خود به بلند‌گوهای اتومات طالبان و تروریستان مبدل می‌شویم، خبرهای منفی منتشر می‌کنیم، تحلیل‌های زننده‌یی بلدیم، پیش‌بینی‌های ضعیفی می‌کنیم و طالب را بلای «پس کندو» آینده خود نشان می‌دهیم.

در حالی که نیروهای امنیتی افغانستان در مدت چهار سال هرچند با قربانی، شدید‌ترین حملات طالبان را پاسخ گفته و حتا در برابر نیروهای ورزیده و جنرالان فرستاده شده از کشور‌های همسایه در قالب طالبان جنگیده و میدان‌های مبارزه و نبرد را با خون سرخ خود سبز نگه داشته‌اند.

با رفتن هفت‌هزار نیروی آموزشی امریکایی نیز چیزی تغییر نخواهد کرد. یک روزی باید نیروهای امریکایی وطن ما را ترک کنند، حالا دیر یا زود. امریکایی‌ها سال‌های پیش عراق را ترک گفتند، هرچند مردم عراق هزینه انسانی زیادی داده‌اند ولی در نهایت اکنون صاحب امنیت خود هستند.

ولی ما به جای تحلیل‌های منفی و پیش‌بینی‌های نامیمون به فکر تامین امنیت خود باشیم و دست‌کم سربازانی را که قهرمانانه در چهارسال اخیر مسوولیت‌های امنیتی را بدوش کشیده‌اند، مورد حمایت قرار بدهیم تا اینکه طالب‌ترسانی راه انداخته و از آن بزرگ‌نمایی کنیم.

به باور آگاهان در نبود نیروهای امریکایی، نیروهای افغان در برابر طالبان پیروز خواهند بود و این پیروزی ضامن پیروزی سیاسی بر طالبان نیز است. بنابراین امنیت و صلحی که نه در اختیار ما باشد و نه در صلاح ما باشد؛ به‌درد ما نیز نمی‌خورد. بهتر است امنیت را خود تامین کنیم و خود به‌دست بگیریم تا صلح نیز در اختیار خود ما باشد.

دکتور کریمی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا