روزها با ما و شبها با رقیب!
از زبان رییس امنیت ملی افغانستان نقل شده که جمهوری اسلامی ایران برای طالبان پول و اسلحه فراهم میکند. همکاری و مساعدت جمهوری اسلامی ایران با طالبان، قصۀ تازه نیست و این موضوع از سالها بدینسو در کانون توجه محافل سیاسی و در صدر برنامههای تجسسی سازمانهای استخبارات غربی قرار داشته است.
اما هرازگاهی این دفتر ورق میخورد و روایت تازهیی از آن بیرون میشود. ایران کشور همزبان و همفرهنگ ماست که در حوزه تمدنی منطقه بیشترین مشترکات تاریخی را داریم و در فرایند منازعه چهل ساله افغانستان نیز بیشتر از هر همسایه ما متاثر بوده است.
ایران از شروع جنگ در افغانستان تا همین حالا میزبان میلیونها مهاجر افغان بوده است. در سالهای پسین برای کثیری از متقاضیان آموزش و تحصیلات عالی امکان استفاده از تسهیلات آموزش و تحصیلات عالی را فراهم کرده است. علاوه بر اینها، ایران در فرایند بازسازی افغانستان نیز سهم داشته است که در خاطرات جمعی ما جایگاه پایدار و ماندگار خواهد داشت.
این اما یک روی سکه است و آن روی دیگر سکه خطوط کج و معوج فراوان دارد که تفسیر و تاویل آن چشم مسلح و ذهن مسطح میخواهد.
نگاه سیاسی ایران نسبت به افغانستان نخست نگاه متفرق و دوم، مبتنی بر یک سلسله اغراض توهمآلود است که در منظومه این نگاه، توسعه دموکراسی، نهادینهشدن آزادیهای مدنی، قرار گرفتن افغانستان در کانون توجه و همکاریهای کشورهای غربی و استحکام ثبات سیاسی در مغایرت با علایق و منافع سیاسی جمهوری اسلامی ایران تعبیر شده است.
جمهوری اسلامی ایران که در ادبیات سیاسی معاصر از آن به نام دیکتاتوری اسلامی سخن میرود، به نیکی میداند که استقرار و استحکام نظامهای دموکراتیک در همسایگیاش بر اوضاع سیاسی ایران اثر نهاده و در نهایت نرخ گرایش به تحول سیاسی را افزایش میبخشد.
همین نگرش در واقع سبب گردیده نگاه استراتیژیک ایران نسبت به تحولات سیاسی در افغانستان متفرق بوده و در عین حال که نظام بر سر اقتدار افغانستان را به رسمیت میشناسد و در چهارچوب مناسبات تعریفشده دیپلماتیک به دادوستد میپردازد، از طالبان نیز حمایت میکند و برای آنها امکانات آموزشی و لوژیستیکی فراهم میکند.
استنباط ایران از فرایند تحولات چندسال اخیر افغانستان ظاهرن این است که گروههای جنگی منصوب به داعش که اغلب خارجیتبارند، به منظور تحت فشار قراردادن ایران از خاک افغانستان در حال توسعه و گسترش میباشد. از این رو با حمایت مالی و لوژیستکی بخشی از طالبان که از ظرفیت تعاملگری برخورداراند، میتواند به عنوان عامل بازدارنده توسعه و گسترش داعش استفاده نماید. البته ایجاد رابطه روسیه با طالبان نیز مبتنی بر همین انگاره سیاسی میباشد که تا اکنون پیرامون ابعاد این رابطه گزارش دقیق در دست نیست.
نگرانی دوم ایران از امکان مدیریت آبهای حوزه جنوب غرب افغانستان توسط این کشور است که سرچشمههای منابع آبی مناطقی از زابل، زاهدان و خراسان ایران را تشکیل میدهد. ایران در سایه تهدید بحران خشکسالی قرار دارد و به نیکی میداند که هرگاه دولت افغانستان قادر به مدیریت آبهای حوزه جنوب غرب این کشور شود، بحران خشکسالی دامن مناطق یادشده را فرا خواهد گرفت و بدینسان یک فاجعه محیط زیستی بر ایران تحمیل خواهد شد.
در جریان چهل سال منازعه افغانستان کمتر اهل سیاست و فرهنگ در افغانستان بر این موضوع وقوف کامل داشتند که بخش مهمی از نیازهای آبی ایران از خاک افغانستان تامین میشود و هرگاه میزان این نیازها با قیمت نقدی محاسبه گردد، سالانه میلیاردها دالر در خزینه مالی ایران پسانداز میگردد. البته بخشی از تلاشهای استخباراتی ایران نیز روی تلاشهای چندبعدی به منظور بازدارندگی از فرایند اعمار بندهای آبگیر و بند برق روی آبهای بوده است که سرچشمههای منابع آبی ایران را تشکیل میدهد. اما بهرغم این تلاشها وقتی بند سلما اعمار شد ناراحتی و نارضایتی ایران به وضوح قابل درک بود.
به نظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران دچار محاسبه اشتباه شده است. استقرار نظام با ثبات سیاسی در افغانستان و مهار عوامل بنیادگرایی دینی در این کشور، خیلی خوبتر و بهتر از ادامه بیثباتی و انارشیزم کنترولناپذیر میتواند منافع درازمدت ایران را در این کشور تامین نماید.
تردیدی نیست که استقرار نظام آراسته با آرایش و پیرایش دموکراتیک در افغانستان میتواند اندوه پنهان جامعه ایران را نسبت به فقدان آزادیهای مدنی شعلهور کند، اما آسیبی که از ادامه جنگ و بیثباتی در افغانستان شامل حال ایران میشود چندین برابر بیشتر از این است. شاید طالبان بتواند به عنوان ابزار موقتی در راستای تامین منافع جمهوری اسلامی در افغانستان عمل کند، اما به دلایل مختلف این ابزار نمیتواند به عامل نفوذ دایمی ایران در این کشور تبدیل شود.
حمایت از دولت افغانستان هرچند که آرایش امریکایی بر چهرهاش نشسته است، همخوان با منافع استراتیژیک ایران تعریف میشود، تا حمایت از گروههای که با داعشیان اصلی از الهیات بیشتر مشترک برخوردارند. ترویج و تکثیر این الهیات در افغانستان میتواند سبب درد سر دولت افغانستان و ادامه بیثباتی در این کشور شود، اما این رفتار شباهت به تولید قطرات زهری دارد که جمهوری اسلامی ایران با دستهای خود در کام خود فرو میریزد.
هرچند که سالها آب افغانستان بهصورت رایگان در کام ایران ریخته است، اما نگرانی از آینده، این بحث را میشود در چهارچوب قوانین و قراردادهای معتبر بینالمللی رفع کرده و شرایط دادوستدهای متقابل دوستانه را فراهم کرد. دوستی این نیست که روزها با ما باشی و شبها با رقیب.
نویسنده: هادی میران