تحلیل

جزایر برمودای افغانستان

جزیره برمودا از قدیم وحشتی برای همه جهان‌گردان و سیاست‌مداران بوده است. جایی که مردم و بی‌گناهان بسیاری را در خود نابود کرده است. یک فرضیه این بوده همیشه که شاید دزدان دریایی کاراییب بر این جزیره حکم می‌رانند. درباره آن فلم‌ها هم ساخته شد. مردم بسیاری از این دریا و سفرش بازنگشتند، اما همان معدود روایت‌هایی تلخ از غرق ناگهانی کشتی‌ها دارند. از دزدانی یک‌چشم و رازآمیز که راه را بر همه می‌بستند و جان و مال‌شان را چپاول می‌کردند. اما دزدهای معلوم توسط حکومت قابل ردیابی و سرکوب بودند. این جزایر در افغانستان با مقیاس دیگری در حال تکرارند.

نظم سیاسی و برنامه‌ریزی برای توسعه، محتاج جدی نظامی متمرکز و جوابگوست، اما وقتی جزایر قدرت در اطراف نظام ساخته می‌شود، اول از همه نظم عمومی به هم می‌ریزد و بدون نظم شیرازۀ اجتماع از هم می‌پاشد.

حکومت از رساندن خدمات به مردم عاجز می‌شود و در اصل مسوولیتی برای این ساحه‌های نافرمان ندارد، اما صبر حکومت هم اندازه‌یی دارد.

عین قصه دربارۀ کرکوک اتفاق افتاد که حکومت مرکزی عراق مجبور به برخورد نظامی شد و طبیعتن مردم محلی از نظم حمایت می‌کنند نه از شعارهای بی‌بنیاد انقلابی و “نارنجی”؛ چراکه مردم بیچاره بیش از همه به اهمیت نظم واقف‌اند و این روان ناخودآگاه مردم است که در این برهه‌ها وارد میدان می‌شود.

هیچ کسی از جزیره برمودا حمایت نمی‌کند و در تصور مردم، حاکم هر جزیره قدرت نامشروعی معادل دزدان دریایی کاراییب است. مردانی یک‌چشم، چتل و بدبو که تنها به خود می‌اندیشند و از قربانی‌کردن افراد خود در بزنگاه هراس ندارند.

تقریبن تمامی کارشناسان بین‌المللی بر این نظر متفق‌اند که افغانستان بعد از تجربه سال‌ها جنگ داخلی و ایجاد ملوک‌الطوایفی به یک حکومت سخت‌گیر متمرکز نیازمند است.

حکومتی که با معیارهایی جهانی همراه و پابند باشد، زبان جهان را بداند و علیه جزایر قدرت بایستد. کاری که آقای کرزی نتوانست، اما در دوره جدید با چالش‌های بسیاری در حال انجام است. ولو این جنجال، به قیمت تلخ تمام شود، اما نتیجه‌اش برای آینده مملکت، بسیار حیاتی است.

باید حکومت در عزم‌اش برای سرکوب جزایر ناراست و یک‌پارچه‌سازی ملی جدی باشد و هیچ تسامح نکند، چراکه آیندگان آن‌ها را با نتیجه قضاوت می‌کنند نه با عملکردهایی جزیی.

 مثال مشهوری‌است که درخت را با میوه‌اش می‌شناسند. این شروع بحث جامعه باز و دشمنان آن است و بزرگ‌ترین دشمن جامعه باز، نافرمان‌های محلی و جزایر خودخواه قدرت تحت سلطۀ دزدان دریایی یا صحرایی است که برای حفظ دزدی‌های خود، به‌قدرت و چوکی چسبیده‌اند.

فرید معروفی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا