دیپلماسی فعال، فشار بیشتر
در ماههای اخیر شاهد تلاشهای دیپلماتیک افغانستان بهمنظور تبیین موضع اساسی کشور در قبال مساله صلح و جنگ در افغانستان هستیم که ناظران سیاسی این گونه تلاشها را موثر دانسته و نتایج آنرا در راستای تقویت موضع دولت افغانستان میداند.
در امتداد همین تلاشهای دیپلماتیک، حنیف اتمر، مشاور شورای امنیت ملی افغانستان بنابر دعوت مقامات عربستان سعودی به آن کشور سفر کرد.
از آنجا که عربستان سعودی از رابطه بسیار نزدیک با پاکستان برخوردار است، گفتگوی مشاور امنیت ملی افغانستان با مقامات سعودی میتواند آن کشور را بر اعمال نفوذ بیشتر بر پاکستان در راستای قطع حمایت از مخالفان دولت افغانستان وادار کند.
عربستان سعودی جدا از اینکه مرکز عبادت جهانی مسلمانان است، در فرایند دادوستد عمیق سیاسی و فرهنگی با پاکستان است که در صورت لزوم در اشکال و ابعاد مختلف میتواند بر آن کشور اعمال نفوذ کند.
تعدادی از رهبران طالبان نیز در اشکال مختلف تحت تاثیر نفوذ روانی عربستان قرار دارند که در یک برهه از منازعات جاری در افغانستان از مساعدتهای مالی عربستان بهرهمند بودهاند. بنابراین همه این واقعیتهای خوردوبزرگ در یک حقیقت مسلم جایگاه عربستان سعودی را در حل بحران افغانستان برجسته میکند و گفتگوی هدفمند افغانستان با مقامات این کشور میتواند گرههای بسیاری از پیچیدگیهای بحران افغانستان باز کند.
بزرگترین مشکل یا خالیگاه که افغانستان همواره از آن متضرر شده و خواهد شد فقدان استقلال فتوا در کشور است که بههمین دلیل فتواهای مفتیها و مفسراندین از سرزمینهای دور و نزدیک سبب پراکندگی و اختلاف مسلمانان این سرزمین شده است.
از این رو تا زمانی که افغانستان به عنوان یک کشور اسلامی نتواند این خالیگاه را برطرف کند، عربستان سعودی بهعنوان یکی از مراجع رجوع امت اسلامی نقش موثر در تعاملات درونمرزی و بیرونمرزی بسیاری از کشورهای اسلامی و بهویژه افغانستان خواهد داشت. بههمین دلیل توسعه رابطه با عربستان بهمنظور استفاده از امکانات آن کشور در راستای تامین صلح و ثبات در افغانستان یکی از اولویتهای اساسی دیپلماتیک افغانستان دانسته می شود.
البته به این واقعیت نیز باید دقتکرد که در کنار استفاده از دیپلماسیفعال برای راضیکردن پاکستان بهمنظور قطع حمایت لوژیستیکی و مالی از مخالفان دولت افغانستان، اعمال فشار بیشتر نظامی در جبهههای جنگ بالای طالبان نیز از نیازهای اساسی قطعجنگ و استقرار ثبات میتواند باشد.
امید است رهبران دولت وحدت ملی با درک و فهم این ضرورت، اعمال فشارهای بیشتر نظامی را بر مراکز طالبان داشته باشد تا مردم باور کنند که ابتکار عمل در سنگرهای نبرد علیه دشمنان مردم افغانستان به دست دولت است. جامعه جهانی هم در وعدههای خود مبنی بر حمایت لوژیستیکی از نیروهای نظامی و امنیتی افغانستان باید صادق باشد.
بیتردید، هرگاه رهبران و مدیران ارشد حکومت وحدت ملی بتوانند تعادل متناسب میان تلاشهای دییپلماتیک و فشارهای نظامی بر مخالفان مسلح دولت را رعایت کنند، موازنه در تمام تعاملات سیاسی بهنفع دولت تغییر خواهد کرد و اولین قدم موثر برای مهار مخالفان و قطع جنگ در این کشور برداشته خواهد شد.
خوشبختانه نشانههایی دیده میشود که رهبری دولت کم کم بهسوی ایجاد این موازنه حرکت میکند؛ درست چیزی که مردم را نسبت بهدرک عمیق و دقیق رهبری دولت از نیازها و پیشرطهای اساسی بهمنظور اشراف بر اوضاع سیاسی کشور امیدوار میکند.
از همینرو سفر مشاور امنیت ملی کشور به عربستان و گفتگو با مقامات آن کشور میتواند بخشی از بدنه یک دیپلماسی جدید تعبیر شود که مدیریت فعال آن هم میتواند سبب گشایش گرههای متعدد از مشکلات افغانستان با پاکستان شود و در راستای قطع جنگ مفید باشد.
هادی میران