درنگی بر فرهنگوارۀ پارسی دری از گفتار تا نوشتار
جلد دوم «پارسی دری از گفتار تا نوشتار» از تالیفات داکتر اسدالله حبیب در ۱۵۵ رویه سال پار چاپ گردید. ناشر بانوی برازنده و فرهنگدار؛ ثریا حبیب است. این اثر، فرهنگوارۀ داوریها، دریافتها، پیشنهادها و گمانهزنیهای مولف است. و بر معنا، درستگویی و درستنگاری دانستههایی که در نگرش نخست شاید ساده بیایند و خواننده گمان میبرد بر کاربرد بهجای آنها آگاه باشد، روشنی انداخته است.
سرهسازی یک زبان شدنی نیست. زبانی در جهان پیور و بدون واژههای بیگانه وجود ندارد. نوآوریها، بستگیهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی واژهها را از یک زبان به دیگری کوچ میدهند. اما تنها به زبان دیگری نوشتن نیز درخور نیست. تلاش نماییم تا جایی که میسر است، به فارسی بنویسیم. اگر واژهیی برابر فارسی نداشته باشد یا ما آن را ندانیم پس گونۀ درست عربی را بنویسیم. چیزی میان هر دو که نه فارسی باشد و نه عربی، از نگاه دستور هر دو زبان پذیرفتنی نیست در این فرهنگواره برابرهای فارسی برای واژهها و عبارتهای عربی و شماری نامواژههای دستور زبان پیشنهاد گردیده است.
نویسنده در «یکی دو گفتنی بایسته» در آغاز مینویسد: «من در بیشترین بحثها نظر قاطع نداده و پیشنهادی کردهام و گاهی تنها در میان گذاشتن پرسش در این یا آن زمینه را گامی به سوی حل پنداشتهام.»
در بستگی با «فراخنای زبان و تنگنای دستور زبان» (ص ۸۳) بحث «با ساختاهای دریشدۀ عربی چه باید کرد؟» مطرح میگردد و نمونههایی آورده میشوند چون دینیات، اخلاقیات، مادیات، جوایز، نوامیس، جواسیس، مقادیر، اسلحه، تشویق، معاشقه، تجاهل و شمار دیگر. به پیشنهاد مولف، «معادلسازی آنها بهصورت پیوسته و باهمی موشگافانۀ گروهی از اهل دانش نیازمند است.» سوگوارانه خوانده میشود اگر فایده را بفهمیم و هوده را نه. مفید را بفهمیم و سودمند را نه. کیفیت را بفهمیم و چگونگی را نه. تواضع را بفهمند و فروتنی را نه. قیمت را بفهمند و ارزش را نه. «و اما این جریان با برخورد سنجیده نه با احساسات و هیاهو یعنی با پافشاری بر گسترش قلمرو زبان دری در کاربرد ساختارهای عربی میتواند بهوجود بیاید و راه بیفتد تا جلو آشفتگی گرفته شود… همچنان ضرور است که بدانیم در زبان دری چنان که در کتابهای دستور زبان نوشتهاند، دو نشانۀ جمع است: ها و آن. زیاده بر آن چندین دسته جمعهای دیگر هم هستند. جمع بر وزن مفاعل مانند مکاتب. جمع بر وزن مفاعیل مانند مکاتیب. جمع با آت. مانند مستورات، خاطرات.»
نمونههای دیگر دریافتها را این جا میآورم تا جلوههایی از این اثر ارزنده را نمود داده باشم:
آذان دادن یا اذان دادن
میگویند آذان داد. غافل از آنکه آذان جمع اُذن به معنای گوش است و آذان گوشها معنا دارد. بانگ نماز یا اعلام گاه نمازگزاری، اذان است نه آذان. شهریار گفته است:
بانگ اذانست و چشم مست تو بینم
در خم محراب ابروان به امامت
ص ۱۰
نمونههایی برای برابرها به شمار عبارتها و واژههای عربی:
بلاشک: بیشک، بدون شک
بالاخره: سرانجام، در فرجام، در آخر
بالترتیب: پی در پی، پیهم
بلافاصله: بیدرنگ، بهزودی
بلامانع: شدنی
دارالانشا: دبیرخانه
سلامتی: تندرستی، جان جوری یا جوری
مریض: بیمار، ناجور
مرض: بیماری، ناجوری
و شمار دیگر
ص ۱۹
بردن چیزی را از کسی، مگر نه بردن کسی را
در پیوند با مسابقهها کسی یا کسانی برنده میشوند و کسی یا کسانی بازنده. مسابقه را در زبان دری پیشکان میگویند. به گونۀ مثال: من با او شرط بسته بودم. در فرجام من برنده شدم یا شرط را بردم. او بازنده شد، یعنی شرط را باخت… میگویند فلان تیم برد. یعنی همان تیم مسابقه را برده است. نه تیم مقابل را. بر این بنا:
تیم فوتبال افغانستان از تیم فوتبال جاپان مسابقه را برد. (درست)
تیم فوتبال افغانستان تیم فوتبال جاپان را برد. (نادرست)
بهتر است گفته شود: شرط را از او بردم. نه او را بردم. چیزی را از کسی میبرند، مگر کسی را نمیبرند.
ص ۲۲
حرفهای شمسی و قمری
هرگاه حرف نخستین اسم دوم در یک عبارت اضافی از شمار حرفهای شمسی بود، الف و لام تلفظ نمیشود، مانند جبلالسراج که جبلس سراج تلفظ میشود. یا قطاعالطریق که قطاعط طریق تلفظ میشود. حرفهای شمسی اینها اند: ت، ث، د، ذ، س، ش، ص، ض، ظ، ل، ن. بازمانده حرفهای الفبی حرفهای قمریاند که در این مثالها میبینیم: دارالامان، بیتالمال، غیاثالغاث، ضربالمثل
ص ۵۷
دیوال یا دیوار
دیوال میگوییم، مگر دیوار مینویسیم؛ زیرا در فرهنگها دیوار دیدهایم. در لغتنامۀ دهخدا زیر عنوان دیوال نوشته میشود: دیوال (دی) دیوار. (برهان) (ناظمالاطبا). و جنگ کرد بسیار بدر ارگ و کشتن کرد فراوانی بدر شارستان. در کرکوی عاقبت بستد و ارگ را و قلعۀ زورین را بعد از آن دیوال آن را ببرید.(تاریخ سیستان)
قاآنی سروده است:
پی مراقبه گه سر نهاده بر زانو
پی مکاشفه گه پشت کرده بر دیوال
ص ۶۶
فعلهای ساده و فعلهای مرکب با فعل معاون
نوشتن داریم و نوشته کردن را هم ساختهایم. خندیدن داریم و خنده کردن را هم ساختهایم. گریستن را داریم و گریه کردن را بیشتر به کار میبریم. در گفتار پروا ندارد. مگر در نوشتار زبانشناسان دلبستهاند همان صورت فصیح یا بدون کردن به کار برده شود.
ص ۹۰
استاد اسدالله حبیب با پژوهش و نگارش فرهنگوارۀ پارسی دری از گفتار تا نوشتار کار خیلی ارزنده و ستوده را به فرجام رسانده است تا ما معنای آن چه را میگوییم و مینویسیم، بشناسیم و درست به کارش ببریم. این فرهنگواره نه تنها برای کسانی که به گونۀ جدی با زبان پارسی دری مشغولاند، میپژوهند و میآفرینند؛ بل برای همۀ آنانی که به فارسی دری گپ میزنند، خواندنی است.
نویسنده: نیلاب موج سلام
فبروری 2018، ویسمار- آلمان
شناسنامه
پارسی دری از گفتار تا نوشتار
مولف: داکتر اسدالله حبیب
ناشر: ثریا حبیب
گاه چاپ: 2017
جای چاپ: بورگاس، بلغاریا