غنی ادامۀ فصل ناتمام امانالله
امانالله خان برای اکثریت نخبگان افغانستان بهالگوی مدرنیته، روشنگری و وطندوستی مبدل شده است. امانالله خان بنیانگذار مدرنیته و روشنگری بود که در زمان خود با جهل، نادانی، بیسوادی و عناصر خارجی مبارزه کرد و یک دوره فوقالعاده موفق را در تاریخ افغانستان از خود بهجا گذاشت. او هرچند در امر عملی کردن رویاهای خود بهصورت کامل موفق نشد اما بنیاد مدرنیته و روشنفکری را اساس گذاشت. ناتمام ماندن فصل امانالله بزرگترین شکست تکاملیِ جامعه افغانستان بود؛ اما همواره وقتی حرف از اصلاحات، مدرنیزم، ترقی و آزادیطلبی بهمیان میآید، زمامداران افغانستان از او یاد میکنند. امروز بعد از سالهای زیاد، تیوریسینی که در غرب از شهرت کافی برخوردار است، میخواهد فصل ناتمام امانالله را تمام کند که با چالشهای بیشتر از امانالله روبهروست.
بیشتر از هر جوان انرژی دارد. او برای تطبیق برنامههای خود استوار حرکت میکند و بههیچ مانع و تهدیدی تن نمیدهد. ۱۶ساعت کار میکند، کم نان میخورد و بیشتر بهتعمق و تفکر وقت میدهد. او عاشق مطالعه است و پلانهای خود را بعد از مطالعه بهتنهایی طرح میکند و با تیم قابل اعتماد خود شریک میکند و برای آن استراتیژیهای تطبیقی میسازد. او تیزهوش، حاضرجواب و دارای مهارتهای کثیر است. آنقدر مطالعه نموده که در هر بخش اطلاعات دارد و مخاطبان خود را در مجالس با ارایه معلومات دقیق تخصصی متعجب میکند.
اکثر مردم از او شکایت میکنند که برایشان وقت کافی نمیدهد. او وقت خود را براساس محاسبۀ دقیقهها مدیریت میکند و کوشش میکند نشستها را مختصر بگیرد. خوش دارد هر گزارش را دقیق مطالعه کند. حافظۀ فوقالعاده دارد.
در طرز رهبری و مدیریت، قاطع، دقیق، متعهد، مخلص، مستبد و تمرکزگراست. او خوش دارد حتا اگر مورچه هم در زیر قلمرو مدیریتی آن بگردد باید از آن مطلع باشد و از آن حساب بپرسد. سر هیچ کس اعتماد ندارد و از تملقگرایان همواره شکایت میکند.
سخنران ماهر است اما نمیتواند احساسات خود را بهصورت درست مدیریت کند و گهگاهی مرتکب اشتباه و فریادهای ناخواسته میشود که همین موضوع دلیلی برای انتقاد مخالفان میشود. او نه هوس شهوت دارد و نه هم حرص جمعآوری دولت. یگانه آرزویش آبادی کشورش است و برای همین کار، زندگی راحت غربی خود را رها کرده و در افغانستان با جهل، نادانی و هزار تهدید مبارزه میکند. نه حزبی دارد و نه هم گروه یا قوم خاص. اولین کارش از بینبردن تخلصش بود و شعارش همواره تساوی حقوق و عدالت برای همه مردم بوده است.
شطرنجباز ماهر سیاسی است. بدین دلیل که گهگاهی او را ماکیاولی افغانستان مینامند و گاهی هم جیمی کارتر. گاهی او را گاندی میخوانند و گاهی او را در نقش هتلر افغانستان تعریف میکنند. مخالفانش یکی بعد دیگر از صحنه بیرون شده و آن را فاشیست، تمامیتخواه و رهبر روانی میخوانند. این آدم کیست که در میدان سیاسی کشور غوغا برپا کرده و همه معادلات سیاسی داخلی و بیرونی را دگرگون کرده است؟
او یک تیوریسین و سیاستگر پراگماتیک مسن است که تمام زندگی خود را در مطالعه کتاب و انجام پالیسیسازی و مدیریت سپری کرده است. او دکتور غنی نویسنده کتاب «ترمیم کشورهای ناکام» است که تیوریهای خود را جامه عمل میپوشاند. اگر او کامیاب شود بدون شک که افغانستان از بحران تاریخی بیرون خواهد شد، اما اگر ناکام شود، ما زود یا دیر نیاز بهیک غنی دیگر برای نجات افغانستان را یاد خواهیم کرد.
هرچند او را در سیاست داخلی کمتر موفق میدانند اما در سیاست خارجی قوی بروز کرده است که نظیرش در تاریخ سیاست معاصر افغانستان کم دیده میشود. از کارشناسان پاکستانی گرفته تا ایرانی، روسی، ترکی، هندی، عربی، چینایی و امریکایی همه از علم و درایتش متحیراند.
گاهی صدراعظم کانادا بهتعریف او میپردازد. گاهی فرید ذکریا ژورنالیست موفق جهانی و گاهی هم صدراعظم مدبر هندوستان. پرویز مشرف، عمران خان، نواز شریف و سایر سیاستگران پاکستان را متاثر کرده است. یکبار پرویز مشرف درباره او چنین گفت: «اکنون اشرف غنی بهقدرت رسیده است و تلاش میکند تا تعادل را در افغانستان باز گرداند. ما نیز باید کاملن با او همکاری کنیم.» او اضافه میکند که اشرف غنی آخرین امید برای تامین صلح در منطقه است. وزیر امور خارجه اسبق پاکستان؛ خانم ربانی کهر درباره دکتور غنی چنین گفته بود: «پاکستان اهمیت اشرف غنی را ندانست، اسلامآباد فرصت طلایی را که اشرف غنی برایش داده بود، از دست داد.»
پاکستانیها او را متفکر سیاسی بینالملل میدانند و بیشتر از داود خان، حفیظالله امین و داکتر نجیب از وی هراس دارند. خواب رییسجمهور ایران، روحانی را نیز آشفته کرده که احساسات خود را نمیتواند پنهان کند. او درباره احداث بندهای افغانستان چنین گفت: «ما در برابر احداث بندهای متعدد در افغانستان نمیتوانیم بیاعتنا باشیم.»
او خوش دارد با مجهولات معادلات سیاسی بازی کند. او ماهر در منطق سیاسی است و به راحتی نفوذ علمی خود را به کشورهای خارجی اعمال کرده است. اکثر رهبران جهان به علم و درایت او احترام دارند.
رویاهای بزرگ این تیوریسین افغانستان گاهی غیر عملی بهنظر میرسد، اما وقتی راهحلهای عملی برایش تجویز میکند و آن رویا را بهحقیقت مبدل میکند، باورها را بیشتر از پیش متعجب میسازد. او میخواهد افغانستان را نقطه اتصال اقتصادی و سیاسی منطقه و جهان کند. او یک رومانتیک و یک ریالست است که اعتماد بهنفسی همانند کوه دارد. او علاقه دارد از طریق اقتصاد برنده سیاست شود. او نگرش اقتصادی و سیاسی دارد که در بسیاری موارد نتایج ملموس هم داشته است.
غنی عاشق رویاهای امانالله خان است و همواره از تمامکردن فصل ناتمام امانالله میگوید.
اشرف غنی برای اقتصاد کشور برنامههای بزرگ دارد و یکی را بعد دیگر عملی میکند. تاپی یک رویا بود، اما امروز بهحقیقت نزدیک شد. بند سلما عملی شد. بندر چابهار عملی شد و کاسا ۱۰۰۰ بهزودی عملی میشود. کار دهلیزهای هوایی عملن آغاز شده است. اتکا به اقتصاد وابسته با بنادر پاکستانی عملن بیشتر از ۵۰درصد کاهش یافته است. بند کجکی، خط آهن و صدها پروژه کوچک و بزرگ دیگر در حال عملیشدن است. مدیریت آبهای افغانستان سروصدای ایرانیها را بلند کرده است. بحث معادن توجه کشورهای خارجی را جلب کرده و به زودی بهمرحله تطبیق میرسند.
امور حکومتداری خوب نیز از برنامههای بزرگ اوست. بهطور مثال معارف را میخواهد بهطور کامل مدرن بسازد و جریان اصلاحات از بنیاد تا بررسی معلمان آغاز شده است. کار برای مدرنسازی تحصیلات عالی از نوسازی مفردات درسی رسمن آغاز شده است. او معتقد است که در تمام دانشگاههای افغانستان بهزبان انگلیسی نیز در کنار دو زبان ملی تدریس شود. بزرگترین موانع فراروی دانشگاههای افغانستان وجود تعدادی کلاسیکها بودند که آنان را رییسجمهور برای ورود جوانان بهتحصیلات عالی متقاعد کرد. درس از راه دور (آموزش غیرحضوری)، آوردن تکنالوژی مدرن در سیستم تدریس و تجدید نظر شیوههای تدریس و آموزش، آغاز برنامههای جدید مانند ماستری و دکتورا و مراکز تحقیق در ذات خود برای سکتور تحصیلات عالی سرنوشتساز است که تیوریسین افغانستان در این راستا نیز فعالیتهای مثمر کرده است.
دکتور غنی نخستین کارش در بخش ذخایر و معادن توقف استخراج غیر قانونی بوده است. او قوانین و طرزالعملهای مرتبط را بهبررسی گرفت و پیدا کرد که با این قوانین و پالیسیها منافع افغانستان تامین نمیشود.
عضویت سازمان تجارت جهانی در بخش تجارت و صنایع از دستاوردهای حکومت وحدت ملی است. مدغمشدن اداره فاسد آیسا(AISA) به وزارت تجارت و صنایع باعث تغییرات بزرگ شد.
سطح واردات افغانستان از پاکستان کاهش بیسابقه یافت که آن را میتوان یکی از دستآوردهای کلیدی برای ختم وابستگیهای اقتصادی و سیاسی دانست.
دهلیزهای هوایی ایجاد شد و ما صاحب الترناتیف یا بدیلهای تجارتی مناسب شدیم.
تجارت افغانستان با آسیای میانه و جنوب آسیا بیش از هر وقت دیگر رونق گرفت. کار بند چابهار عملن آغاز شد. این بند یکی از دستاوردهای مهم برای مبدلکردن افغانستان بهنقطه اتصال اقتصادی است. قانون اشتراک سکتور عامه و خصوصی اقدامی تاریخی بود که قطعن در درازمدت برای داشتن سکتور خصوصی بزرگ لازم است. تعدیل قوانین و پالیسیها بهخصوص قانون حمایت از سرمایهگذاری در افغانستان و جادادن بهمحرکهای بیشتر، باعث رشد سرمایهگذاری داخلی و خارجی خواهد شد. برنامه ویزهدهی در میدانهای هوایی برای سرمایهگذاران اقدامی خیلی موثر در رشد سرمایهگذاری داخلی خواهد بود، که برای تحقق خودکفایی اقتصادی، افزایش درآمد مالیاتی و مبارزه با فساد اداری اقدامی ستودنی است.
اصلاحات در سیستمها و پروسههای وزارت مالیه، سپردن کار بهاهل کار، فعالشدن اکادمی ملی گمرکات افغانستان، ایجاد دیپارتمنت برای (PPPs) و سایر برنامههای موثر، اقدامهای تاریخساز بهشمار میرود.
محمداشرف غنی در تیم مشاورانش افراد با تحصیلات غربی و جوان را دارد. آنان بهصورت دوامدار برای اقتصاد افغانستان کار میکنند. اگر شما بهصفحه انترنتی افغان اکونومیکس دات کام(www.afghaneconomics.com) بروید بهخوبی از کارکردهای تیم اقتصادی ارگ آگاه میشوید. این نخستینبار است که افغانستان صاحب دادهها و اطلاعات و تحقیقات معیاری در اقتصاد میشود.
تغییرات مناسب در ارگانهای محل و قرار گرفتن جوانی در راس آن، تحولی است در مدیریت ارگانهای حکومتی. امروزه اداره ارگانهای محل، فعالتر و تخصصیتر از هر وقت دیگر بهنظر میرسد. برنامههای مدرنسازی و انسجام ادارات محلی اقدامهای موثر در ادارههاست. نظامسازی برای مدیریت مالی بهتر و مبارزه با فساد اداری و همچنان ایجاد میکانیزمهای لازم نظارتی را میتوان برنامههای خوب اداره ارگانهای محلی دانست.
ریفارم در اداره مرکزی احصاییه، بنابر تصمیمگیری مبتنی بر کیفیت اطلاعات لازمی بود که اکنون خوشبختانه اداره مرکزی احصاییه توانسته اصلاحات لازم را بیاورد و با گذشت هر روز بیشتر جایگاه و حیثیت خود را بهعنوان اداره تولید اطلاعات قابل اعتماد برای افغانستان اعاده میکند.
اتاقهای تجارت و صنایع در این میان نیز دستخوش اصلاحات بود و توانسته است جایگاه خود را بهعنوان نماینده سکتورهای خصوصی و پل ارتباط بین سکتور خصوصی و دولت حفظ کند. وضعیت سایر ادارهها و ریاستهای مستقل هم بههمین ترتیب قناعتبخش است.
سکتور بانکداری و مالی هرچند هنوز هم مشکلاتی دارد اما دستاورد بزرگ کشیدن نام افغانستان از فهرست خاکستری سازمان فاتیف را نیز دارد. کار روی داشتن بانک مرکزی مدرن شدیدن جریان دارد تا بتواند زمینه را برای سکتور مدرن و مستحکم بانکداری و مالی مساعد کند.
تبدیل شدن وزارت اقتصاد از یک وزارت غیرفعال بهوزارت پالیسیساز میتواند برای اقتصاد آینده کشور یکگام مهم پنداشته شود. سپردن کار بهاهل کار و زمینهسازی برای جوانان، فعالشدن بخش تحقیق و برنامههای استراتیژیک اقتصادی و مدیریت سالم انجوها و … دستاوردهای عمده این وزارت بهرهبری دکتور غنی بوده است.
توجه بیشتر از هر وقت دیگر برای ریفارم در وزارت امور داخله، وزارت دفاع ملی و امنیت ملی میتواند در مدت متوسط و طویل برای ما، نیروهای امنیتی ملی و متخصص بدهد. او درباره قوای امنیتی و دفاعی در یک سخنرانی گفت: «سیاستهای خُرد و کوچک در قوای امنیتی و دفاعی ما جا ندارد.» اشاره غنی بهسیاستهای کوچک و خُرد، رسیدن بهنیروهای امنیتی ملی وعاری از سیاست بود. اصلاح پالیسیها، طرح استراتیژیهای تطبیقی، از بینبردن فساد اداری، سپردن کار بهاهل کار، زمینهسازی برای جوانان در ردههای بلند و سوقدادن جنرالان کهنسال بهتقاعد، معرفی تکنالوژی معاصر اصلاحات در آکادمی پولیس و آکادمی ملی نظامی، کارهای بزرگی است که حکومت وحدت ملی آن را انجام داده است. در کل بزرگترین دستاورد ارگانهای امنیتی، حفظ جغرافیای افغانستان با وجود خروج نیروهای خارجی بود. هرچند خارجیها حدس میزدند که حکومت افغانستان توان مبارزه در برابر تروریزم را نخواهند داشت اما نیروهای دلیر ما بهجهانیان توانایی و ظرفیت و حراست از سرزمین خود را نشان داد.
وزارت مخابرات و تکنالوژي، هرچند هنوز هم بهاصلاحات ضرورت دارد اما با آنهم برخی برنامههای کلان، همانند پروژه فایبر نوری، مالیات بر کارتهای مبایل، زمینهسازی برای رقابت سالم شبکههای مخابراتی، برقراری امنیت بیشتر سکتور مخابراتی، اصلاحات در افغانپست، بانک اطلاعات ملی (National Data Center)، برنامههای حکومتداری الکترونیک (E-Government) بهشمول پروژه ایجاد مرکز واحد خدمات دولتی و … میتواند از کارکردهای خوب این وزارت باشد.
کارکردهای موفق وزارت شهرسازی و مسکن، و همچنان وزارت انکشاف و دهات نه تنها زمینه را برای رشد سطح زندگی مردم مُیسر ساخته است؛ بل بر اقتصاد کشور هم نتایج موثر داشت، در این مدت کوتاه اگر شما نظری بر برنامههای این دو وزارت بیندازید متعجب خواهید شد.
حکومت دکتور غنی بعد از حکومت امانالله و حکومت کمونیستها، اولین حکومت معتقد بهحقوق زنان است. غنی در اکثر سخنرانیهایش بهزنان اشاره کرده است. او با گذشت سه سال فعالیت عملن ثابت کرد که او بیشتر از هر کسی دیگر بهحقوق زنان معتقد است و برای آنها برنامههای بزرگ در نظر دارد. او همسرش را عملن مامور کار بهزنان افغانستان کرده است.
سیاست خارجی اشرف غنی با ایالات متحده امریکا و کشورهای منطقه بینظیر است. او افغانستان را یکبار دیگر در محراق توجه ایالات متحده امریکا قرار داد و پای امریکا را دوباره درگیر افغانستان کرد. او متعقد است که امریکا باید افغانستان را بهعنوان متحد خود بشناسد و همین دلیل بود که در نخستین روز ریاست جمهوریاش قرارداد استراتیژیک را با ایالات متحده امریکا بهامضا رساند. گفته میشود در اخیر حکومت بارک اوباما دموکراتان میخواستند از افغانستان بیرون شوند اما وقتی دکتور غنی رییسجمهور شد تلاش کرد تا ایالات متحده، افغانستان را ترک نکند و بهعنوان یک متحد وعدههایش را فراموش نکند. در رژیم دکتور غنی، ایالات متحده امریکا بیشتر از هر وقت دیگر نیروهای امنیتی افغانستان را تجهیز کرده است.
او در بحث عدالت از هیچ کس نترسید. جنرال دوستم (یکی از قوتهای اصلی حکومت) را تبعید کرد. استاد عطامحمد نور را از سمتاش برکنار کرد و تا امروز استوار بهتصمیم خود ایستاده است. زندگی مافیا، مفسدان و مجرمان را تنگ کرده است. حسابهای گروههای مفسد و مافیا را بسته است و بههیچ قلدور و قوماندان و جنگسالار سرخم نکرده است. برخی از حقلهها بههمین دلیل تبلیغات شدید خلاف آن بهراه انداختهاند تا باشد جلو برنامههای او را بگیرند.
او نخستین روز کاریاش را برای مبارزه در برابر فساد اداری با قضیه کابل بانک آغاز کرد که در این مدت دستاوردهای ملموسی نیز داشت. ایجاد کمیته ملی تدارکات یکی از دستاوردهای بزرگ این حکومت است. هرچند افغانستان در شاخص فساد اداری دستاورد قابل لمس داشت اما امسال بنابر وخیمشدن وضعیت سیاسی نتوانست جایگاه سال گذشته را حفظ کند. ایجاد مرکز عدلی و قضایی مبارزه در برابر جرایم سنگین و فساد اداری تا حال بهبیشتر از ۲۷۴قضیه فساد اداری رسیدگی شده است.
دکتور غنی باوجود مخالفتهای شدید سیاسی، باز هم در بخش رسیدن بهصلح توانست قرارداد صلح را با حکمتیار انجام دهد. غنی با این کار موازنه قدرت را در یک حرکت بیلانس کرد. اگر امروز حکمتیار نمیبود، غنی هیچگاه نمیتوانست مخالفانش را از صحنه سیاست بهآسانی بیرون کند. آمدن حکمتیار در اصل بهمفهوم آوردن تعادل در سیاست داخلی افغانستان بود.
غنی، در بخش انتخابات توانست اصلاحات قناعتبخش را در کمیسیون مستقل انتخابات بهوجود بیاورد. هرچند هنوز کارهای زیادی باید در این بخش انجام دهد تا زمینه برای انتخابات سراسری، شفاف و آزاد فراهم شود اما برای آغاز کار همین اصلاحات تا حدی قناعتبخش است. دیده شود که در این مورد چه اصلاحات آتی مدنظر است و آیا تیوریسین افغانستان میتواند از بحران بالقوه انتخابات آینده جلوگیری کند یا خیر. هرچند وجود افراد ضعیف در هیات رهبری کمیسیون انتخابات و سازوکارهای موجود انتخاباتی، نگرانیهای مردم را باعث شده است که مبادا انتخاباتهای آینده مثل انتخابات پارلمانی برگزار نگردد اما توقع میرود به امور انتخاباتی نیز رسیدگی گردد.
او در بخش تحقق اهداف ملی و رسیدن بهوحدت و ملتشدن نیز پروژه سرنوشتساز تذکره الکترونیکی را بدون ترس و هراس میخواهد آغاز کند. آغاز توزیع تذکرههای الکترونیک هرچند هنوز در هالهیی از ابهام قرار دارد، اما با اجرای درست آن، به یقین که بزرگترین دستاورد غنی برای افغانستان واحد، یکپارچه و روند ملتسازی تحقق خواهد یافت.
بهباور نگارنده، بزرگترین دستاورد غنی، بیداری ملت علیه جنگسالاران، مفسدان و مافیاست. امروز بیشتر از هر وقت دیگر مردم تعریف درست از دوست و دشمن خود دارند و این کار از برکت غنی مساعد شده است.
بدون شک که غنی اشتباه زیادی را نیز در این مدت مرتکب شده، اما دستاوردهای وی آنقدر گسترده است که انسان فکر میکند امانالله دوباره زنده شده است و میخواهد فصل ناتمامش را تمام کند.
اما اندکی انتظار باید کشید. یا ما بهافغانستان نو (افغانستان یکپارچه و همهشمول، خودکفا، قدرتمند، مردمسالار و عادل) میرسیم یا هم با ناکامی غنی دوباره بهبحران دیگر میرویم.
ظریف امینیار؛ استاد دانشگاه