استفاده ابزاری از دین علیه زنان در گفتگوهای صلح
بحث گفتگوهای صلح بیشتر از هر گروه دیگری، زنان افغان را نگران کرده است. زنان افغانستان پس از چند دورۀ خفقان و اختناق، کم کم میرفت که جایگاه واقعی خود را هرچند به صورت نسبی در جامعه افغانی پیدا کنند.
در نظام فعلی همچنان که چالشها و کاستیهای خودش را نیز به همراه دارد، زنان افغان، بسیاری از حقوق مدنی و امتیازات سیاسیشان را در سایه این نظام به صورت نسبی به دست آورده بودند.
حق شرکت در انتخابات، حق تحصیل و کار، حق شرکت در مسابقات ورزشی، حق انتخاب شدن تا سطح ریاستجمهوری، حقوق اجتماعی و سیاسی دیگر.
این امتیازات هرچند اندک بودند و آنگونه که زنان ستمدیده افغانستان انتظار داشتند، از آنها حمایت حقوقی و قانونی نشده است، ولی برای آنان امیدبخش بود و نوید روزهای خوبتر و فرداهای بهتری را میدادند، اما بحث گفتگوهای صلح و احتمال سهیم ساخت طالبان در قدرت به یکبارگی بالای تمام این امیدها آب سرد پاشید.
زنان افغان نگران از دست دادن دستآوردهای دو دهه اخیر است که همزمان با حضور جامعه بینالمللی در کشور ما و با قربانیهای بیشماری که مردم برای آن پرداخته، به دست آمده است. طالبان آنگونه که در نشست مسکو یادآور شد، همیشه بر حفظ حقوق زنان در چارچوب آموزههای اسلامی تاکید کرده و جایگاه فعلی زنان افغان را هدیه و ارمغان فرهنگ غرب قلمداد میکند که این خود به نگرانیهای ما افزوده است.
طالبان همیشه گفتهاند که حقوق زنان افغانستان را در چارچوب آموزهها و دستورات دینی به رسمیت میشناسند، اما هیچوقت این چارچوب را مشخص نکرده است. تاهنوز دقیق مشخص نیست که تعریف طالبان از جایگاه زن در اسلام چگونه است و زنان افغان را با چی ویژگیهایی در محیط جامعه و سیاست افغانستان میپذیرد. آیا تعریف طالبان از جایگاه زنان در اسلام هنوز هم همان تعریف بدوی و جزمگرایانۀ 20 سال پیش آنهاست و یا در این دو دهه تغییری در باورها و عقایدشان نسبت به زنان آمده است؟
تا هنوز هیچ نشانهیی که دال بر این نکته باشد که به باورها و عقاید طالبان نسبت به زنان تغییری وارد آمده و آنها از لاک باورهای جزمگرایانه و سختگیرانۀ دو دهه قبلشان بیرون آمدهاند وجود ندارد. هنوز هم در قلمرو و مناطق تحت حاکمیت طالبان زنان سنگسار میشوند، حق تعلیم و تحصیل ندارند، از حقوق برابر با مردان برخوردار نیستند و نمیتوانند در بیرون کار کنند، چی رسد به حقوق و امتیازات سیاسی و مدنی دیگر.
در نظام و قانون اساسی فعلی چی حقوق و امتیاز بیشتری به زنان داده شده است که طالبان آن را هدیه غرب میدانند. کدام حقوق و امتیازات داده شده برای زنان با قوانین اسلامی منافات دارد؟ در ماده سوم قانون اساسی به صورت واضح آمده که در افغانستان هيچ قانونی نمیتواند مخالف معتقدات و احکام ديـــن مقدس اسلام باشد.
آنچه نسبت به جایگاه زنان در قانون اساسی تسجیل شده و به رسمیت شناخته، این است که در کرامت انسانی و حقوق بشری، جایگاه مساوی و برابر با مردان دارند، زنان میتواند همانند مردان تحصیل کنند، رای دهند و انتخاب شوند، میتوانند کار کنند و یک سری حقوق اجتماعی و سیاسی دیگر، اما زنان افغان تا هنوز حق خارج شدن از کشور بدون اجازه شوهر خود را ندارند، حق حضانت اطفال را ندارند، حق طلاق، سقط جنین و چگونگی باردار شدن خود را ندارند و چندهمسری برای مردان همچنان با قوت خود باقی است. پس کجای این قانون خلاف آموزههای دینی و شریعت اسلامی است؟
بسیاری از کشورهای منطقه و جهان اسلام قانون اساسی خود را بر مبنای آموزههای دینی و شریعت اسلامی تدوین کردهاند. نمونه بسیار عینی آن جمهوری اسلامی ایران و جمهوری اسلامی پاکستان در همسایگی ماست که حقوق زنان در آنها هرچند با معیارهای جهانی و ارزشهای جهانشمول برابر نیست، ولی در هیچ یک از آنها کرامت انسانی و جایگاه حقوقبشری زنان به اندازهیی که در امارت اسلامی طالبان نادیده گرفته شده بود، نادیده گرفته نشده است.
نمونه دیگر آن در میان کشورهای اسلامی تونس است که چند دوره حزب اسلامگرای النهضه به رهبری راشد الغنوشی در آن سکاندار قدرت بود.
وضعیت زنان تونس برای کشورهای مسلمان و بهخصوص آفریقا، به نمونهیی استثنایی تبدیل شده است. تونس با کشورهای همسایه و بیشتر کشورهای عرب مسلمان دنیا از نظر دستاوردهایی که در زمینۀ حقوق زنان داشته متفاوت است. چندهمسری جرمی قابل مجازات از طریق جریمه و زندان، شناخته میشود، حق انتخاب بچهدار شدن و تعداد فرزندان از حقوق ضروری هر زن است که در تونس به زنان داده شده است، حق حضانت اطفال و حق درخواست طلاق نیز از جمله حقوقی است که زنان تونسی از آنها برخورداند.
با این وجود حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی هیچگونه منافاتی با آموزههای دینی و نظام اسلامی ندارد، اما طالبان همیشه از دین بهعنوان یک حربه برای سرکوب زنان استفاده کرده که بیشتر ریشه در ارزشهای مردسالارانه و تفکر قومی و قبیلهیی آنها دارد تا در دین و مذهب.
طالبان با باورهای جزمگرایانه و سلفی خود به مفهموم دقیق آن نماینده گروههای سنتی و عقبگرای جامعه افغانستان است که هدفشان ایجاد یک نظام اجتماعی- سیاسی کاملا مردانه است و با حضور زنان در جامعه تضاد ایدیالوژیک دارد.
سیما عارفی