دکتور غنی و یارانش معتقدند که در افغانستان رشد اقتصادی را باعث شدهاند. این حرف هم راست است هم دروغ. راست از این جهت که پول در افغانستان اندازهاش معلوم و ثابت است، اما قبلا این پول در اختیار دهها هزار تاجر خرد و کلان و ریزهتاجران بود، اما فعلا همه پول در اختیار هشت الی نه نفر از نزدیکان رییسجمهور است. طبعا وقتی دهها هزار نفر پول را خرج کنند خیلی فرق دارد با خرج چند نفر که همۀ خرج روز و شبشان گوشت است.
بازاری که آن دهها هزار نفر خرید میکردند در حال سقوط است، اما بازار گوشت یعنی کوچیهای مالدار رو به رونق است.
رییسجمهور چند دهلیز هوایی افتتاح کرد که یکی از اینها با بدجنسی پاکستان بسته شد، اما حالا آسمان افغانستان پر از دهلیز است. دهلیز در هوا ابتکار خاص رییسجمهور بود؛ چون ساختن راه آهن، جاده، سرک، اتوبان و تونل بسیار پرخرج است و اگر پول در این عرصهها خرج شود پول کم میشود و اقتصاد ضعیف، لاجرم دهلیز هوایی چیز خوبی است.
یک دلیل ساده رشد اقتصادی، پولدارشدن چندبرابر الکوزی است. هزاران جریب زمین هم فدای سرش، اما چند شرکت احمق بودند که مزاحم تجارت آزاد بودند و کوک، پپسی، آب و چپس جور میکردند، حالا همه آنها به افتخار رشد الکوزی انتحاری کردند.
نام دوم اقتصاد افغانستان، الکوزی است. از تولید تا واردات و صادرات هم قابلی نیست. یعنی سگرت الکوزی، تویتای الکوزی، چپس و کوک و قصابی و حتا دلاکی الکوزی.
خلاصه هر چه هست از آنِ الکوزی است و چون الکوزی رشد کرده، یعنی اقتصاد افغانستان رشد کرده است!
یک نابغۀ اقتصادی مثل شیرخان فرنود در زندان باید کشته میشد؛ چون شهرک هوشمند و بانک جور میکرد. دو کاری که الکوزی از آنها سر در نمیآورد و رشد آنها رشد اقتصاد افغانستان را نامتوازن میکرد.
یک نابغۀ دیگر که جد در جد، مزاحم اقتصاد افغانستان بودند و پدرش با شلهگی در مشروطهخواهی و دموکراسیگری با اقتصاد دشمنی کرده بود، باید زندانی میشد، چون کار شرکت و تجارت تیل او را باید کسانی دیگر میکردند.
مال الکوزی ببخشید مال اقتصاد افغانستان را نمیفروخت، او چرا باید زندانی نشود و نهصد میلیون دالر پولی که البته او و همه اجدادش با هم در دو سه قرن کاسبی کردهاند جریمه بپردازد.
صدها تاجر مزاحم دیگر هم در این سالها یا بچههایش اختطاف شدند یا خودشان یا مالشان، چون همه برای اقتصاد افغانستان مانعتراشی میکردند.
اقتصاد افغانستان یک پسر عمه و یک بچه کاکا هم دارد که روغن و … میآورد و اقتصاد را روغنی میکند، اما دیگر وطنفروشان که نام تاجر بر خود ماندهاند ناحق خود را موی دماغ اقتصاد میکردند.
برای همین سههزار از این تاجران، از افغانستان به امریکا، ترکیه و دوهزار به دبی وطن خود را فروختند و پولهای خود را هم بردند تا اقتصاد افغانستان مشهور به الکوزی آزادانه پیشرفت کند و از میان دهلیزهای هوایی به چارطرف سیر کند؛ چرا که او یک وطنپرست واقعی است و برای سخنرانی غرای مشاور امنیت ملی رییسجمهور در قلب کفر امریکا، هزینۀ استقبال مردم و پخش تلویزیونی را پرداخت میکند. زنده باد وطن! زنده باد اقتصاد غنیشدۀ وطن!
یاسمین آزاده