هفتهی پیش دکتور حمیرا قادری پیامی برایم فرستاد و به گفتوشنود ویژه به مناسبت سالگرد روزنامه راه مدنیت دعوتم کرد. آنگاه که کابل بودم این فراخوان را «نه» گفته نتوانستم. بانو قادری که قلم و کلام سحرآمیزی دارد، راه هر گونه «نه» گفتن را برایم بسته بود. اما من دو چالش پیش رو داشتم. نخست محدودیتهای که ویژهی ماموریتم در کابل است، رفتن را برای شرکت در این نشست ارزشمند ناممکن ساخته بود. برنامهی مهم دیگر دیدار مادرم است که در هامبورگ به سر میبرد و سخت منتظر آمدنم بود. اما وقتی امروز آقای اصغر اشراق از گردانندگان اصلی راه مدنیت برایم پیام فرستاد و این نشست را یاددهانی کرد، احساس مسوولیت بر من غلبه کرد و از شهر هامبورگ و منزل مادر عزیزم این یادداشت را نوشتم تا باشد دوست گرانمایه دکتر حمیرا قادری بر من آزرده نشود و هم سفارش گردانندهی این رسانه برآورده شود.
و اما دربارهی راه مدنیت
یک، به باورم اگر راه مدنیت نبود رسانههای افغانستان یک بازیگر کلیدی را نداشت. راه مدنیت یک سرباز باوقار در سنگر حمایت از نواندیشی و دگراندیشی است. این رسانه تلاش کرده است که تسلیمناپذیر و با صلابت در این سنگر نقشآفرینی کند.
دو، راه مدنیت قدرت تحلیل دارد. به نگاه من رسانهیی که قدرت تحلیل دارد، اثرگذاری گستردهی فکری بر خوانندگانش دارد. چنین ظرفیتی را میتوان در راه مدنیت دید.
سه، راه مدنیت معنای رسانه را میفهمد. رسانه نهادی است که دیدگاهها را اجتماعی میسازد. رسانه نهادی است که میدان بازی، بازیگران، حریفها و مخاطبان خود را به خوبی میشناسد. آنگاه رسانه عمل میکند.
چهار، راه مدنیت با استفاده از قدرت تحلیلی که دارد در انتخاب سوژههای کلیدی در زمینههای سیاسی و اجتماعی دست بالایی دارد. شاید کمتر رسانهی در افغانستان به مسایل جامعهشناسی سیاسی در افغانستان بهسان راه مدنیت پرداخته باشد.
پنج، راه مدنیت دارای جوهر و فلسفهی شکوهمند پلورالیزم است. منتقد خوب و نقدپذیر خوبی است. این رسانه به ارزشهای حقوق شهروندی احترام میگذارد و به آزادی رسانهها و اجتماعات باور دارد.
شش، راه مدنیت از ادبیات رسمی رسانهیی بهره میگیرد. زبان این رسانهی خوب زبان معیاری است. من روزنامههای خوب دنیا را روزانه مرور میکنم. معیاریترین روزنامههای جهانی از ادبیات رسمی استفاده میبرند. ادبیات رسمی به این معناست که حقوق، سیاست، اقتصاد، جامعهشناسی و انسانشناسی خود را در آن پیدا کنند و خواننده بتواند همراه آن شود.
و اما ای کاش:
نخست، ای کاش راه مدنیت میتوانست مقالههای پژوهشی به نشر میرسانید. ما اگر از این رسانهی خوب میتوانستیم سالی سه پژوهش ژرف در محور اصلی بحران در افغانستان ارایه میکردیم، عالی میبود.
دوم، ای کاش راه مدنیت در زمینهی سیاست خارجی بیشتر مینوشت. ما در جامعهی رسانهیی کمتر پیرامون سیاست خارجی مینویسیم. ما بیشتر روی واکنشها بر رویکردهای کشورهای همسایه و قدرتهای منطقهیی مینویسیم. اما کاش ما میتوانستیم نقد، تحلیل و توصیههای تحصصی در زمینهی سیاست روابط بینالمللی دولت افغانستان مینوشتیم.
سوم، کاش راه مدنیت میتوانست سمپوزیمها، سمینارها و یا همایشهای تحقیقی را تسهیلگری میکرد و راه را برای گفتمانهای عمیق باز میکرد.
چهارم، کاش میشد اندکی بر غلبهی ایدیالوژیک که گهگاهی بر راه مدنیت حاکم میشود نایل آمد. یگان بار شاهد گرایشهای ایدیالوژیک در مقالهها بودهام که شایستهی چنین رسانهی باصفا نیست.
پنجم، کاش میشد راه مدنیت مقالههای بیشتر و خوبتری به زبان پشتو نیز نشر میکرد. تجربهی من این است در جامعهیی که از خُردهفرهنگها شکل گرفته است، رسانهها کار دشواری پیشرو دارد. من به مثابهی یک خوانندهی فارسیزبان آرزو میبرم تا هممیهنان پشتوزبان ما نیز از این امتیاز بیبهره نمانند.
در اخیر سالگرد این رسانهی متفاوت را برای جامعهی ما تبریک و تهنیت میگویم.
دکتور ملک ستیز