چالشها و راهکارهای روزنامهنگاری حرفهیی
عبدالبصیر مصباح، استاد دانشگاه بغلان
حرفهییگرایی در روند فعالیت روزنامهنگاری، از اواسط قرن نوزدهم در اروپا شکل گرفت. پیش از این، مطبوعات غرب جنبۀ آرمانی و عقیدتی داشت، اما همزمان با ضعف قدرتهای فئودال، درهم شکستهشدن نظامهای استبدادی، رشد شرکتهای بزرگ تجارتی و… در غرب، مطبوعات تجاری و خبری بهوجود آمد.
ظهور مطبوعات خبری و تجاری، دارای نقاط ضعف و قوتی نیز بود. جنبههای مثبت آن توجه به استقلال و امنیت شغلی و حرفهای روزنامهنگاران، تدوین قوانین و مقررات خاص حرفهیی، ایجاد ضوابط برای پرداخت دستمزد روزنامهنگاران، توجه به آزادی بیان و قلم، اهمیت یافتن آموزش روزنامهنگاری، سهولت در دسترسی به منابع خبری، ایجاد تشکلهای صنفی و… به حساب میآید. در مقابل، حاکمیت سرمایه و تأثیرگذاری آن بر روند روزنامهنگاری، ممنوعیت افراد غیرحرفهیی و انحصاری شدن این حرفه به دست افراد حرفهیی، نفوذ بیش از حد آگهیهای بازرگانی و اقتصادی شدن آرمان روزنامهنگاری و… از وجوه منفی آن بهشمار میرود.
هرچند پس از این دگرگونیها، نوع ژورنالیزم جنجالی، زرد و تابلوئید در غرب شکل گرفت که با انتقادهای از سوی متفکران ارتباطات مواجه شد. این انتقادها باعث شد که نظام روزنامهنگاری در غرب مورد بازنگری قرار گیرد و به مسوولیتهای اجتماعی خبرنگاران توجه ویژهیی مبذول شود. این توجهات باعث شکلگیری روزنامهنگاری حرفهیی در غرب شد و در بعضی کشورها نظیر فرانسه، واژه «ژورنالیست» به صورت قانونی تعریف و برایش جایگاه، حقوق و مسوولیت تعیین شد.
مطابق قوانین فرانسه، روزنامهنگار حرفهیی کسی است که شغل اصلی، مرتب و با اجرت او، انجام کار در یک یا چند نشریه روزانه یا دورهیی یا یک یا چند خبرگزاری است و منابع مالی اصلی خود را از این طریق بهدست میآورد.
با این توصیف که صورت گرفت، پرسش اساسی این است که وضعیت آیا در افغانستان روزنامهنگاری حرفهیی شکل گرفته است؟ عوامل و چالشهای تحقق و شکلگیری این نوع روزنامهنگاری در این کشور کدامها اند؟
چیستی روزنامهنگاری حرفهیی
مفهوم حقوقی «حرفه»، بهطور متعارف، تأمین صلاحیت فعالیت شغلی و ضمانتهای آن را ایجاب میکند. تنها از این طریق، میتوان برای واگذاری نمایندگی انجام وظایف روزنامهنگاری از سوی مخاطبان به روزنامهنگاران و اعتماد متقابل آنان، توجیههای واقعی در نظر گرفت. بههمین جهت، نیل به تعریف دقیق و مطلوب درباره وظایف و نقشهای روزنامهنگار، از اهمیت زیادی برخوردار است. (معتمدنژاد، 1376: 39)
ام وی کاماث، در مقالهیی مینویسد:«روزنامهنگار حرفهیی را بهراحتی میتوان شناخت. او در استخدام یک روزنامه است. برای روزنامهاش گزارش تهیه میکند. یا ممکن است مقاله یا سرمقاله بنویسد یا به تصحیح مطالب بپردازد. یک روزنامهنگار حرفهیی با نامهای مختلفی شناخته میشود: گزارشگر، مقالهنویس، خبرنگار ویژه، مسوول تنظیم اخبار، معاون سردبیر، مسوول بخش ورزش، مسوول اخبار شهری، مسوول بخش تجاری، دبیر اخبار عمومی و سردبیر. دامنۀ کارهایی که او انجام میدهد، به وسعت دنیای پیرامون اوست. او در مورد هرچیزی که جنبۀ خبری داشته باشد، گزارش تهیه میکند؛ خواه در مورد جرم و جنایت، نظم و قانون، برنامههای سیاسی، دادگاهها؛ قوه مجریه و قوهی مقننه، و خواه درباره مردم، مد، هنر، موسیقی، نمایش، ادبیات و ….» (کاماث، 1387: 6)
اهمیت روزنامهنگاری تا آن حدی است که در ادبیات ژورنالیزم در عرصۀ بینالمللی، از این شغل به عنوان «حرفه مقدس» یاد میشود و عواملی که به این حرفه تقدس بخشیده است، برانگیختن احترام وسیع و عمومی، بیاعتنایی به عامل زمان، سختی کار، حساسیت و مخاطرات در شرایط جدی و در نهایت تمرکز بر مسوولیت و وظیفۀ انسانی توسط روزنامهنگار به شمار میرود.
با این همه، یک روزنامهنگار حرفهیی مسوولیتهای سنگینی نسبت به مخاطبان، جایگاه خودش و شرایط زمانهاش دارد. یک ژورنالیست حرفهیی، بیش از همه در چارچوب این فعالیت اطلاعرسانی دقیق، منصفانه، عینی و مسوولانه انجا میدهد. این جمله به معنای آن است که حرفۀ روزنامهنگاری دارای اصولی است که امانتداری در ثبت وقایع، عدم پیشداوری، عدم جانبداری در انتقال اطلاعات به مردم از مهمترین ارکان این قواعد به شمار میرود. همچنین، در کنار این اوصاف مجهز بودن به دانش مسلکی در مورد ارتباطات و پی بردن به عمق مفهوم روزنامهنگاری و تأثیرات پخش و یا عدم پخش یک خبر و یا هرنوع محتوای دیگر بر مخاطبان از ویژگیهای مهم دیگر یک روزنامهنگار حرفهیی بهحساب میآید.
روزنامهنگاری حرفهیی در افغانستان امروز
روند فعالیت روزنامهنگاری کشور را به چند دوره میتوان تقسیم کرد. نخستین دوره، عصریست که با شکلگری نشریه شمسالنهار آغاز میشود و با مرگ امیر حبیبالله خان پایان مییابد. در این زمان، مطبوعات افغانستان در دامان استبداد و نظام مطلقۀ حاکم فعالیت میکند و نه تنها روزنامهنگاران حقوق و مسوولیت ندارند، بل فقط توجیهگر نظام موجود هستند. اما با بهقدرت رسیدن امانالله خان در سال 1919 و تصویب نخستین قانون اساسی و به تعقیب آن، تصویب نخستین قانون مطبوعات این کشور در سال 1303 شمسی، چارچوبی برای فعالیت مطبوعات در این کشور ایجاد میشود. اما روزنامهنگاری حرفهیی شکل نمیگیرد. این دوره هرچند دارای فراز و نشیبی است، اما تا حاکمیت سردار داوود در سال 1352، همچنان ادامه یابد. دو قانون مطبوعات در سالهای 1329 و 1343 شکل میگیرند و در برخی سالها نظیر دوران صدارت یوسف خان، مطبوعات در فراز و در بعضی زمان نظیر حاکمیت نادرشاه و صدارت هاشم خان، نویسندگان در اوج حاکمیت استبدادی به سر میبرند.
با شکلگیری حکومت سوسیالیستی، نظام موجود مطبوعات آزاد را سانسور میکند و مطابق به نظریه کمونیستی رسانهها در خدمت نظام حاکماند و دارای آزادیهای فکری جهت نقد و بررسی نظام نیستند. پس از آن در دوره مجاهدین افغانستان، قوانین 1343 در این کشور تطبیق میشد و در دوره امارت طالبان فعالیت روزنامهنگاری بهمعنی واقعی کلمه وجود نداشته است.
اما با شکلگیری حکومت جدید در سال 2001، بستر مناسبی برای نویسندگان و روزنامهنگاران کشور فراهم گردید تا به ایجاد رسانههای سنتی، الکترونیک و جدید (سایبر) اقدام کنند. این زمینه باعث شده است که در حال حاضر شاهد فعالیت صدها رسانۀ چاپی، دهها رسانۀ سمعی و بصری و وبسایت و خبرگزاری در کشور باشیم. شواهد و چشمدیدها نشان میدهد کسانی که این رسانهها را مدیریت میکنند، اغلب تحصیلکردههای عصر جدید هستند. آنان جوانانیاند که پس از سقوط طالبان در رشتههای مختلف نظیر ژورنالیزم، ادبیات، حقوق، اقتصاد و… در داخل و یا خارج از کشور تحصیل کردهاند. البته در میان آنان افراد وافری دیده میشوند که در روزنامهنگاران سابقهداری هستند و در بخشهای مختلف رسانهیی فعالیت دارند.
هرچند این دوره را که از آزادی بیان حمایت صورت میگیرد، باید به فال نیک گرفت، اما میتوان با بررسی آن، زمینههای و چالشهای تحقق روزنامهنگاری حرفهیی را نیز مورد کنکاش قرار داد تا بتوان راهی برای ایجاد چنین ژورنالیزمی در افغانستان شکل داد.
به نظر نویسنده، هرچند بهصورت انفرادی روزنامهنگاران موفق، حرفهیی و باتجربهیی در افغانستان مشغول کار در این حرفه هستند. این افراد توانستهاند فعالیتهای قابل توجهی در بخشهای مختلف ژورنالیزم افغانستان به یادگار بگذارند، اما شرایط کلی روزنامهنگاری نشان میدهد که هنوز هم جای روزنامهنگاری حرفهیی در افغانستان خالی است. عوامل این خلای بزرگ را میتوان در چند مورد مهم جستجو کرد:
نیروی انسانی ضعیف
مهمترین بخش یک رسانه را نیروی انسانی جهت تولید محتوا در آن شکل میدهد. اگر نگاه کلی به رسانههای کشور بیندازیم، دیده میشود که اکثر رسانههای کشور دارای نیروهای انسانی غیر حرفهیی، کمسواد و کمتجربه است. هرچند در شماری از رسانهها که مخاطبان بیشتر دارند و از لحاظ مالی نیز در جایگاه بهتری قرار دارند، تعداد افراد تحصیلکرده و باتجربه بیشتر هستند، اما این امر در اغلب رسانههای کشور صدق نمیکند. متأسفانه در بسیاری از رسانههای ما افرادی مشغول تهیه خبرها، گزارشها و حتی مدیریت اخباراند که بهصورت علمی از مسلک روزنامهنگاری نمیدانند و نسبت به مخاطبان و تأثیرات پیام که بر مردم افغانستان میگذارند، نیز بیخبر و بیتوجهاند. چنین افراد باعث شده است که بهجای تمرکز بر محتوا، اولویت بر شکل و فرم داده شود.
عدم حمایت مالی و قانونی از روزنامهنگاران
حمایت مالی از روزنامهنگار، جز حقوق حرفهیی این طیف بهحساب میآید. و خبرنگار زمانی میتواند نسبت به مسوولیتهای حرفهییاش، متعهد باشد که حقوق حرفهییاش تأمین شود. به بیان دیگر، حقوق و مسوولیتها دو روی یک سکه در فعالیت روزنامهنگاری است.
اما بدبختانه، روزنامهنگاران کشور مورد حمایت مالی منصفانه صورت نمیگیرد. معاش یا دستمزد خبرنگاران افغانستان از 5000 افغانی تا 20000 افغانی است. در این میان، بیش از نصف روزنامهنگاران افغانستان کمتر از 20هزار افغانی در ماه دریافت میکنند. در حالیکه مسوولیت اجتماعی روزنامهنگار در شرایط نامناسب و ناامن افغانستان ایجاب میکند که خبرنگاران از لحاظ اقتصادی مورد حمایت قابل توجه قرار گیرند.
پیامد این حمایت ناچیز، فاصلهگیری افراد حرفهیی از مطبوعات و بهجای نفوذ افراد غیرحرفهیی در رسانههاست.
ضعف استقلال مالی رسانهها
حقیقت این است که مطبوعات افغانستان کارمندپرور است تا روزنامهنگارپرور. این امر از آنجا نشأت میگیرد که فضای سیاسی و تجاری بر استقلال مطبوعات افغانستان حاکم شده است. به بیان دیگر، در شرایط امروز ما در افغانستان رسانۀ آزاد و یا مستقل نداریم. منظور از استقلال در اینجا، استقلال مالی مطبوعات به مفهوم از نهادهای سیاسی و یا کشورهای خارجی است.
متأسفانه نبود استقلال مالی باعث میشود صدمههای بزرگی بر پیکر رسانههای افغانستان وارد شود. این مسأله از یکطرف از استقلال فکری و سیاسی رسانۀ مشخص و در نهایت از استقلال روزنامهنگار در تهیۀ خبرهای بیطرفانه، حرفهیی، صادقانه و مسوولانه میکاهد و از سوی هم قدرت نظارت مطبوعات را تضعیف میکند.
از جهتی، نبود استقلال مالی باعث میشود که آن عده از روزنامهنگاران که دارای آرمان انسانی هستند و خبر را بهعنوان یک «خیر اجتماعی» میدانند، در رسانههای افغانستان کار نکنند.
نبود مرجع قانونی برای صدور کارت هویت
از لحاظ قانونی، هویت روزنامهنگاران باید از سوی یک نهاد رسمی صنفی ثبت و راجستر شود. تجربه نشان داده است که در اکثر کشورهای جهان، فقط شورای مطبوعات این صلاحیت را دارد که برای روزنامهنگار کارت هویت روزنامهنگاری تهیه کند و بر روند فعالیت آنان نظارت داشته باشد.
«شورای مطبوعات یک سازمان مستقل حرفهیی مطبوعاتی است که در آن نمایندگانی از روزنامهنگاران حرفهیی و مدیران مطبوعات، عموم و دولت عضویت دارند و با تدوین و تهیه مقررات خود انضباطی و با نظارت دقیق برای اجرای آنها درصدد است از آزادی، استقلال و اخلاق حرفهیی روزنامهنگاری حراست و پاسداری کند و اگر بهخاطر خطا و لغزش عمدی و یا غیر عمدی روزنامه و یا روزنامهنگاری، به کسی، گروهی و یا حزبی زیان مادی و یا معنوی وارد آمد یا تحقیق و بررسی شکایت شاکی، متشاکی را به جبران آن وا دارد.» (اسدی، 1381: 67)
اما متأسفانه خبرنگاران ما فقط از سوی نهاد رسانهیی مربوطشان کارت هویت دریافت میکنند و هیچ نهاد عمومی برای تعیین و صدور کارت هویت برای تمام روزنامهنگاران در این کشور شکل نگرفته است. این موضوع باعث شده است همه افرادی که در رسانهها فعالیت دارند، عنوان روزنامهنگار را دریافت کنند و از سوی، حتی برخی نهادهای غیر رسانهیی هم بتوانند کارت هویت روزنامهنگاری تهیه و از آن سو استفاده کنند.
عدم توجه به مسوولیتهای اجتماعی
نظریه مسوولیت اجتماعی در کنار نظریههای هنجاری دیگر، در راستای تحقق روزنامهنگاری حرفهیی از اهمیت خاصی برخوردار است. براساس این نظریه، مسوولیت اجتماعی باعث میشود که در فرایند روزنامهنگاری «علاوه بر اطلاعرسانی، سرگرمی و فروش … رسانهها باید موجب تضارب آرا شوند و مباحث را رشد دهند. نظریه مسوولیت اجتماعی عقیده دارد هر شخص که سخن مهمی برای گرفتن دارد باید یک تریبون آزاد در اختیار داشته باشد و اگر رسانهها این وظیفه را بهعهده نگیرند، باید کسی مراقب باشد تا آنها این کار را انجام دهند. در این نظریه، رسانه به وسیله عمل مصرفکننده، عقاید جامعه و اخلاق حرفهیی کنترل میشود و در قسمت پخش، بهخاطر محدودیتهای فنی که در تعداد فرکانسها وجود دارد، توسط مراجع دولتی کنترل میشوند. (سورین و جیمز دبلیو تانکارد، 1384: 445)
مسوولیتهای اجتماعی روزنامهنگار ایجاب میکند که روزنامهنگار اخبار را بهگونۀ عینی، بیطرفانه، مسوولانه و با دقت تمام تولید و منتشر کند. از سوی دیگر، تمرکز بر انصاف و توجه بر منافع عمومی از ویژگیهای آن به شمار میآید. این مسأله باعث میشود بازار هتک حرمت و افترا و توهین سرد شود و روزنامهنگاری مطلوب در افغانستان شکل گیرد، اما متأسفانه به دلیل نبود و حاکمیت «منشور اخلاق حرفهیی روزنامهنگاری» مسوولیت اجتماعی روزنامهنگار در افغانستان همچنان تعریفنشده است. این مورد زمینه را برای انتقاد مسوولان و دولتمردان نیز فراهم کرده است.
راهکارهای تحقق روزنامهنگاری حرفهیی در کشور
۱- توجه نظامند به نهادهای آموزش روزنامهنگاری
برای اینکه بتوان به آرمانِ حرفهییگرایی در ژورنالیزم افغانستان دست پیدا کرد، باید نهادهای آموزشی درازمدت و کوتاهمدت ژورنالیزم در کشور را مورد بازنگری قرار داد و زمینههای توسعۀ آنان را فراهم کرد. چرا که دانشگاه در امر پرورش استعدادها و ظرفیتهای بالقوه در بخشها و بهویژه مطبوعات، جایگاه ممتازی دارد. فیلسوف انگلیسی، مایکل اوکشات آن را اینگونه بیان میکند:« نقش متمایز دانشگاه در سطح کارشناسی این است که دانشگاه محلی است برای دانشجویان تا با استادان، و همتایان خود گفتگو کنند. دانشجو این فرصت را مییابد که تا بین آموزش و تعلیم برای به عهده گرفتن حرفهیی خاص و یادگیری موضوعی در یک کار تجاری و یا آماده شدن برای خدمت ویژهیی در آینده در جامعه، یا تصاحب یک مدال اخلاقی یا فکری در سراسر زندگی آینده تمایز قائل شود. (گاف و اسکات، 1389: 14)
بنابراین دانشکدههای ژورنالیزم باید مورد بازنگری قرار گیرند. بروزترین و ضروریترین مضامین در عرصۀ ارتباطات و روزنامهنگاری جز میتود درسی گنجانده شوند و زمینههای تحصیلات عالی بیشتر در کشورهای بیرون از افغانستان برای استادان روزنامهنگاری فراهم گردد. از سویی دیگر تجهیزات لازم برای کار رسانهیی جهت اخذ تجربه دانشجویان در نهادهای علمی نیز فراهم گردد.
۲- شکلگیری نهاد شورای مطبوعات/رسانههای غیر حکومتی
هرچند شورای عالی رسانهها، کمیسیون رسانههای همگانی و رادیو و تلویزیون ملی افغانستان نهادهایی هستند که در راستای تنظیم فعالیت رسانهیی افغانستان مسوولیت دارند و کار میکنند، اما حقیقت این است که هیچکدام این نهادها خصوصیت شورای مطبوعات به معنی واقعی را ندارند. به خاطر این که اکثر اعضای این نهادها دولتی و حکومتیاند، در حالیکه بخش اعظم اعضای شورای مطبوعات باید نمایندگان رسانهیی باشند. بنابراین روزنامهنگاران کشور به شمول نهادهای صنفی دست به ایجاد یک شورای مطبوعات جامع و متعهد بزنند و از طریق این شورا، فعالیتهای روزنامهنگاری را تنظیم، به شکایات له و علیه خبرنگاران رسیدگی و زمینههای شکلگیری منشور اخلاق حرفهیی و صدور کارت هویت حرفهیی و… را فراهم کنند. بنابراین، ایجاد چنین شورا باعث میشود که گامی بسیار مهمی در راستای حرفهیی شدن برداریم.
-۳ضرورت ایجاد «منشور اخلاق حرفهیی روزنامهنگاری»
منشور اخلاق روزنامهنگاری، چارچوبی است که در آن بایدها و نبایدهای حرفهیی روزنامهنگاری از سوی آگاهان امور مطبوعات، روزنامهنگاران و کارگزاران رسانهها شکل میگیرند. در شرایط فعلی، برخی کشورهای دموکراتیک جهان دارای منشور اخلاق روزنامهنگاری هستند. ایالات متحده امریکا، فرانسه، انگلستان، هند و… کشورهاییاند که توانستهاند به چنین هدفی دست یابند. از لحاظ بینالمللی، یونسکو در اواخر قرن بیست منشوری ساخت که امروزه در سطح بینالمللی مورد توجه و قبول روزنامهنگاران است. این بدان معناست که ما در سطح ملی نیاز به چنین مسالۀ جدی داریم، منشوری که بتواند بایدها و نبایدهای فعالیت روزنامهنگاری در افغانستان را مشخص کند. چنین منشوری میتواند دو کارکرد عمده داشته باشد: اول این که مسوولیتهای اجتماعی روزنامهنگاران در قبال مردم را روشن میکند و باعث میشود که خبرنگاران کشور از چارچوبهای حرفهیی عدول نکنند. دوم این که، دست تعرضگران، زورمندان و حکومتیها جهت اعمال فشار به روزنامهنگاران را کوتاه کرده و باعث میشود توازنی در فعالیت روزنامهنگاری ایجاد شود. در حال حاضر، کشمکشهای بین خبرنگاران و مقامهای حکومتی وجود دارد؛ برخی افراد دولتی روزنامهنگاران سرزمینمان را به بهانههای متفاوتی نظیر افترا، توهین، تهمت، نشر اکاذیب و… مورد صدمه قرار میدهند و در عین حال، گاهی برخی خبرنگاران کشور مطالب تند و بیرون از حیطههای اخلاقی علیه برخی افراد نشر میکنند. بدون شک این جدیت ناشی از نبود منشور اخلاق روزنامهنگاری در کشور است.
برگزاری سمینار علمی جهت بررسی وضعیت مطبوعات
ما تاهنوز وضعیت مطبوعات افغانستان طی دو دهۀ اخیر را بهصورت جدی و اکادمیک بررسی نکردهایم. بسیاری از نقدها، جنبۀ فردی داشته و در نشریات کمخواننده منتشر شدهاند. اما برای اینکه بتوان جایگاه واقعی مطبوعات افغانستان را درک کرد و راهکارهای مناسبی برای توسعۀی روزنامهنگاری این سرزمین سنجید، نیاز به اقدام جمعی جهت برگزاری نشست روزنامهنگاران برای کنکاش وضعیت خبرنگاری در کشور هستیم. پیشنهاد نویسنده این است که روزنامهنگاران کشور در سال پیش رو، هفتهیی را به بررسی جایگاه، ضعفها و پرسشها درباره ژورنالیزم افغانستان اختصاص بدهند. از چنین سمینار علمی می توان نتیجههای زیر را به دست آورد:
جایگاه و وضعیت واقعی خبرنگاری در افغانستان مشخص میشود.
چالشها و محدودیت روزنامهنگاری حرفهیی سنجیده شده و راههای مناسبی جهت عبور از این چالشها پیشنهاد خواهند شد.
معیار روزنامهنگار مطلوب در کشور پیشنهاد خواهد شد.
اثر علمی متشکل از مجموعه مقالات از سوی روزنامهنگاران به عنوان مهمترین منبع علمی برای پژوهشگران دیگر ایجاد میشود.
برای نخستین بار مطبوعات افغانستان به صورت علمی و اکادمیک نقد و بررسی میشود.
به نظر نویسنده ما تاهنوز چنین دستآوردی نداشتهایم و تا زمانی که به چنین اجماعی علمی و فرهنگی دست نیابیم، نمیتوانیم پایههای روزنامهنگاری حرفهیی در افغانستان را مستحکم کنیم.
جمعبندی و نتیجهگیری
مقایسۀ گذشته و اکنون روزنامهنگاری در افغانستان، نشانگر چشمانداز روشن برای خبرنگاران است. اما این چشمانداز زمانی میتواند روشنتر و نزدیکتر باشد که ما ژورنالیزم را بهصورت علمی نقد کنیم و مطابق به نیازهای فرهنگی کشورمان به امور رسانهیی بپردازیم. مسوولیتهای اجتماعی روزنامهنگار نظیر صلحپروری، عینیتگرایی، برخورد منصفانه و تمرکز بر توازن در انتشار خبرها زمانی تحقق مییابند که خبرنگاران کشور از لحاظ جانی مصون باشند، از امتیازات مناسب برخوردار شوند و در برابر زورمندان و عوامل بیرونسازمانی مورد حمایت قرار گیرند.
و سخن آخر، تا زمانی که کارگزاران مطبوعاتی کشورمان دارای علمیت رسانهیی نشوند، نمیتوانند بهصورت معیاری و مطلوب رسانههای کشور را مدیریت کنند. همینگونه، داشتن دانش نظری برای روزنامهنگاران کشور جهت کار هدفمندانه در راستای توسعۀ فرهنگی کشور از نیازهای جدی خبرنگاران بهحساب میرود.
منابع:
- اسدی، عباس. (1381)، بررسی تطبیقی نقش شورای مطبوعات در حراست از آزادی، استقلال و اخلاق حرفهیی روزنامهنگاری، فصلنامه رسانه، سال سیزدهم، شماره اول
- سورین، ورنرجی و جیمزدبلیو تانکارد. (1384). نظریههای ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
- گاف، استیفن و ویلیام اسکات. (1389)، آموزش عالی و توسعه پایدار، ترجمه ارسلان قربانی شیخنشین، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
- معتمدنژاد، کاظم. (1376)، مبانی حقوق استقلال حرفۀ روزنامهنگاری، رسانه، سال هشتم، شماره چهارم
- کاماث، ام. وی، (1387)، روزنامهنگار کیست؟ ترجمه قاسم طلوع، روزنامهنگاری حرفهیی (مجموعه مقالات)، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانهها