اسلایدشوتحلیل

زنانگی گروهی تن؛ پروپاگندای گروه در حاشیه‌رفته

 اخلاقیات در افغانستان به اندازه‌یی که سیاست آسیب‌پذیر بوده،‌ به اندازه‌یی که اقتصاد آسیب‌پذیر بوده، آسیب‌پذیر است. جامعۀ گاه در سقوط و گاه در صعود این سال‌های کشور ما تنها با مسایل مالی و سیاسی دست در گریبان نیست. چه کسی می‌تواند منکر بحران فرهنگ و ادب در کنار بحران اقتصاد و سیاست ناپایدار در این میهن شود و تکانه‌هایش را نادیده بگیرد.

جنگ و سردرگمی، فقر و فلاکت‌های پس از آن، تنها دامن جسم ما را نگرفته است. آسیب جنگ تنها دیوار خانه‌های ما را فرو نریختانده، بل تمام خط قرمزهای یک روح سالم و به طبعش یک جامعه سالم را درنوریده و وسعت جنگ را حتی در  تنها آبادی‌های این سرزمین نیز نشانه رفته است. ویرانی این سال‌ها از فروپاشی گل و کاه به ویرانی خلق و خوی راه برده است.

در طی این سال‌های نامرادی و نامردی، سنت، فرهنگ و ادب و ارزش‌های پسندیده در دوره جنگ و تبعات جنگ خشت خشت فرو ریخته است و نمایی از ویرانی تمام‌عیار به رخ بازماندۀ جنگ کشانیده. بدون شک جامعه باید بر انواع ویرانی چشم حقیقت‌بین بگشاید و دنبال راه‌کاری برای بیرون‌رفت باشد نه در باتلاق تبعات جنگ گیر ماندن و در پلیدی‌هایش غوطه زدن.

این‌که در پس بازی‌های سیاسی ما به دسته‌های متفاوت قومی تقسیم شده‌ایم و دچار هویت‌پریشی و هویت‌ستیزی، فاجعه  حقیقی  نیست، بخش اسف‌بار ماجرا آن‌جاست که ما برای در راس و صدر بودن و بردن سیاست و قدرت با استفاده از تنانگی دیگری به جان هم افتاده‌ایم و در راه رسیدن به اهداف شوم خویش از هیچ حربه‌یی نمی‌گذریم.

این روزها بازی روانی و بازی با مقدساتی که برای این مردم مهم است و اساس و برای دموکراسی نوپا تهدیدی نگران‌کننده، ذهن همه اقشار جامعه را درگیر کرده است. مردان وحشت‌زده و عجولانه برای حفظ‌شان، قدرت تسلط و ناموس‌شان بر حصارهای خانوادگی می‌افزایند و زنان نگران از پیامدهای این بازی‌ها به آنچه دارند، چنگ می‌زنند.

جان‌مایه کلام این است که زنانگی گروهی تن، نمی‌تواند ابزار قدرت برای دیگری باشد و بیان و اعتراف‌هایی که این روزها دست به دست می‌چرخد، نمی‌تواند دلیل تحقیر گروه حاکم و ابزار پروپاگندای گروه در حاشیه‌رفته باشد. اخلاق یک کنش شخص‌مدار است و هیچ ارتباطی با حکومت و دم و دستگاه حاکم ندارد.

اخلاق به اندازه‌یی خصوصی و شخصی است که مسواک دندان. باید بدانیم که آدم ناسالم در هر حیطه‌یی که رخ بنماید ناسالم است. چه کسی می‌گوید مردان بیرون از حلقه حکومتی سالم و پاکند؟  آنجا که ارزش‌های اجتماعی و شخصی نمی‌تواند جلوگیر برخوردهای ناسالم یک فرد باشد، لشکری تا دندان مسلح هم نمی‌تواند چنین بی‌اخلاقی‌هایی را ریشه‌کن کند.

آنچه می‌دانیم این است که جنگیدن چه سرد و چه گرم اصولی دارد. شیوه‌یی دارد. نمی‌شود برای رسیدن و نیل به مقصود دست‌آورد زنانی را که برای آنچه هم‌اکنون دارند قربانی داده‌اند، زیر سوال برد و یک‌سره به قضاوت گرفت.

فساد، حلقۀ حکومتی و غیر حکومتی ندارد. در همه جای این سرزمین ریشه دوانده. هر نوعش … اما این‌که از تن زنانی که نمی‌دانند چه آسیبی به دیگر زنان می‌زنند استفاده‌کردن تا رقیب را به منجلاب بکشانند، عین بی‌مروتی است.

زنان این سرزمین سال‌هاست برای اندک حقوقی که دارند، قربانی می‌دهند. هیچ گروهی و هیچ طایفه‌یی حق ندارد، با این دست‌آوردها بازی کند. البته قرار نیست که ما از آدم‌های بی‌اصول و بی‌اخلاق حمایت کنیم و جامعه زنانه را تشویق به سکوت. نه! ما می‌دانیم سکوت تنها مسیر ساری خشونت است. اما زنان را به بازخوانی تاریخی که جنگیده‌اند، دعوت می‌کنیم. به ارزش‌هایی که دارند برایش قربانی می‌دهند. می‌خواهیم بگوییم برای قدرت‌هایی که هوس تسلط دارند، دست‌آویز نشوند. هیچ پیوندی مستحکم‌تر از پیوند انسان‌ها با عنصر صداقت و شرافت نیست. آنانی که هوس حکومت کردن دارند، باید مسیرهای سالم رقابتی را در پیش بگیرند و مواظب عملکردهای نامیمون باشند.

اربابان خواهان قدرت بدانند که شاید تنانگی موش دیوارهای قصر حاکم شود، اما چنین مسیری نه ارزشمند است و نه هم دوامدار. موش دلیل پنجاه نوع بیماری است.

سرمقاله

نوشته‌های مشابه

یک دیدگاه

  1. بسیار یک سرمقاله زیبا ومنطقی واقعآ دربخش روزنامه نگاری تحولی بزرگی محسوب می گردد امید که یک روزی نوشته ما در روزنامه وزین راه مدنیت اقبال چاپ را بیابد.
    بسیاربا درک عمیق واشاره به تمام جوانب پیامد های شوم جنگ نگاشته شده است.

دکمه بازگشت به بالا