نویسنده: ماکس بون/ ترجمه: جواد دروازیان/ منبع: انترنشنل پالیسی دجیست
در 7و8جولای 2019 هیأتی به نمایندگی از جامعه افغانستان در گفتگوهای بینالافغانی با طالبان اشتراک کردند. مذاکرات در دوحه پایتخت قطر که به میزبانی مشترک کشورهای قطر و آلمان برگزار شده بود، برای اولین بار چندین گروه گوناگون به صورت رسمی در گفتگو با طالبان روبرو شدند.
هیئت افغانی متشکل از حدود پنجاه نفر از سراسر جامعه از جمله فعالان جامعه مدنی، روزنامهنگاران، نمایندگان احزاب سیاسی و تعدادی از افرادی بود که در اداره رییسجمهور غنی کار میکنند. شمار قابل توجهی از این شرکتکنندگان، زنان بودند و بسیاری از آنها از افغانستان و جامعه بینالمللی تقاضا میکردند که زنان بتوانند با طالبان ارتباط برقرار کنند.
با این حال، همه شرکتکنندگان از آدرس شخصی خود حضور داشتند نه به عنوان نمایندگان سازمانهایی که وابسته به آنها بودند. با انجام این کار، طالبان نخواستند با مقامات دولت افغانستان ملاقات کنند تا بهطور رسمی دولت درگیر این گفتگوها شود.
بدون شک گفتگوی بینالافغانی، دستاورد تلاشهای مداوم برای حل و فصل اختلافات بین دولت دموکراتیک و طالبان در افغانستان است. از اواخر سال 2018، ایالات متحده در مجموع 7 دوره مذاکرات با طالبان داشته است و اتفاق نظر وجود دارد تا به جنگ تقریبا 19ساله که آسیبهای زیادی به این کشور جنوب آسیا وارد کرده، پایان داده شود.
این در حقیقت ادامه دو جلسهیی بود که در مسکو بین مخالفان سیاسی محمداشرف غنی و رهبران طالبان برگزار شد. دو جلسه در ماه می و فبروری سال جاری در پایتخت روسیه برگزار شد و هر دو بدون پیشرفت قابل توجهی به پایان رسید.
تا این لحظه، تمام تلاشها برای یکجا کردن گروههای گوناگون و همهشمول افغانها برای تامین ارتباط با طالبان به دلیل درگیریهای سیاسی ناکام مانده است. در ماه اپریل تلاش مشابهی برای تشکیل جلسه گفتگو در خارج از افغانستان در آخرین لحظه به دلیل اختلافات میان دو طرف در رابطه با تعداد و ترکیب هیأت افغانی لغو شد.
چنین ناکامیهایی منجر به اضطراب، بدبینی و حتا بیاعتمادی در بین دولت و جامعه مدنی افغانستان نسبت به پروسه صلح شد. بعضی از این نگرانیها منطقی بود، از جمله اینکه ایالات متحده با معامله نهایی با طالبان برای خروج نیروهای نظامیاش از کشور، بدون توجه به دستآوردهای هجدهسال گذشته، عجله داشت. دیگر دلیل خشم و ناراحتی اتهامی بود که زلمی خلیلزاد؛ نماینده ویژه ایالات متحده امریکا در زمینه سرنوشت آینده افغانستان داشت. او قصد داشت افغانها را از مذاکرات کنار بنهد تا بتواند در نهایت به ریاست جمهوری این کشور برسد.
با وجود این، گفتگوی بین افغانها که اخیرا در دوحه رخ داد، آنان توانستند بعضی از نگرانیهای خود را بهطور مستقیم درباره مسائل مربوط به حقوق زنان، انتخابات و نقش اسلام در حکومت افغانستان ابراز کنند.
علاوه بر این، دو طرف موفق به نتیجهگیری و جمعبندی در پایان گفتگوها شدند و مواضعشان را نسبت به بسیاری از موضوعات بیان کردند. بدیهی است که هیأت افغانی به اتفاق آرا با میل و خواسته خود با طالبان همدل و همزبان شد.
قابل ذکر است که برای نخستین بار در مذاکرات دوحه این سوال از طالبان پرسیده شد، همان گونه که در جمهوری اسلامی افغانستان شاهد هستیم، در حال حاضر، افغانستان تحت حکمرانی یک جمهوری قانونی است که در آن، دولت به صورت دموکراتیک انتخاب میشود. به عبارت دیگر، طالبان معتقدند که افغانستان باید تحت نظام شاهی امارت اسلامی باشد که به ساختار حاکم در کشورهای حوزه خلیج فارس مانند عربستان سعودی یا بهطور بالقوه شبیه به امارات متحده عربی است.
در طول دورۀ کنترول طالبان به افغانستان در دهه آخر قرن بیستم، آنها کشور را امارت اسلامی افغانستان نامیدند. طالبان همچنان بر این باورند این تنها نظام حکومتی است که در هر توافقنامه صلح، مورد تایید این گروه شبه نظامی است.
قابل فهم است که این مسأله در خط مقدم افکار بسیاری از افغانها قرار دارد که آنها به ارزشهای دموکراتیک حکومت خود ارج میگذارند. امریکاییها نیز این نگرانیها را تقویت کردهاند. واضح است که هر نظام حکومتی، موضوعی است که مستقیما تصمیمگیرنده باید مردم افغاستان با طالبان باشند، نه ایالات متحده و گروه ستیزهجویان.
بحث و گفتگو میان هیأت افغانی و طالبان درباره این موضوع هنوز برای هرکسی آسان نیست. آقای خالد نور که در مذاکرات حضور داشت، از آنها مستقیما درباره حمایت از یک جمهوری که به سوی انتخابات برود، پرسید: «با توجه به اینکه سیستم امروز باید تغییر کند، آیا مایل هستند بخشی از نظام دموکراتیک شوید و در انتخابات شرکت کنید یا نه؟» شگفتانگیزانه، طالبان از پاسخ مستقیم به این پرسش سرباز زدند و بهطور مداوم تلاش میکرد تا آن را رد کنند. در واقع، این مساله مردم افغانستان را دچار سوالات بیشتری نسبت به تمایل طالبان به ادغام شدن به نظام دموکراتیک حکومت، کرده است.
سوال دیگری که هنوز بیپاسخ است، موضع طالبان نسبت به آزادی مطبوعات و حقوق روزنامهنگاران است. بهخصوص این موضوع مربوط به اعلامیه چند هفته پیش آنهاست که دستور دادند، بخش عمده رسانههای افغانستان را مورد حمله قرار دهند.
آقای نور گفت که این موضوع در طول هفته در دوحه به طور مستقیم با طالبان مطرح شد. «این تا حدودی گیجکننده و همچنان بسیار نگرانکننده است که آنها (طالبان) ادعا میکنند که از روزنامهنگاران و آزادی مطبوعات حمایت میکنند، در عین حال اخیرا تهدید کردند که به رسانهها حمله خواهند کرد که گفته میشود تبلیغات علیه جهاد را گسترش میدهند.»
با این حال، این تنها یک توافق کلی و اجمالی درباره موضوعات مختلف است و بسیار موضوعات دیگر را در بر نگرفته است که متاسفانه احتمالا حفظ هم نخواهد شد.
طالبان ادعا کردند که حملات فعالانه علیه غیرنظامیان را متوقف خواهند کرد. با این وجود، با توجه به اقدامات این گروه در طول دو دهه گذشته که درگیر جنگ با دولت افغانستان بودهاند، بعید است که این ادعا، عملی شود.
مسایل دیگر مثل اینکه توافق شده است حقوق زنان که در همه شرایط باید در مطابقت با قوانین اسلامی باشد. بدیهی است که این امر موجب نگرانی شده است؛ چون میتواند برای اعمال محدودیتهای سختگیرانه بر حقوق زنان که در پادشاهیهای اسلامی مانند عربستان سعودی، رایج است، به کار برده شود.
به طور خلاصه، بدون شک گفتگوی داخلی و خارجی که در قطر اتفاق افتاد، یک گام در مسیر درست است، اما چیزی را تسریع نکرده و تنها آغاز روندی است که احتمالا به زودی مفصلا ادامه خواهد یافت.
به طور خاص، پس از توافق بین ایالات متحده و طالبان درباره موقعیت نیروهای نظامی و امنیتی، دولت افغانستان باید در مذاکرات مستقیم با طالبان درباره آیندۀ کشور شرکت کند.
این برای آقای خالد نور به شدت نگرانکننده است که چنین فرایندی محدود است. وی اظهار داشت: بلی، گفتگو بینالافغانی بسیار فراگیر و نماینده جامعه افغانستان بود.
با این حال، این تنها یک گفتگو است و آزمون واقعی مذاکرات غیر رسمی خواهد بود». نور اعتقاد قطعی دارد که تمام جناحهای جامعه افغانستان باید به طور متحدانه به دنبال صلح باشند. وی ادعا دارد که «اگر دولت کنونی فکر میکند که میتواند برای رسیدن به یک توافق صلحی با طالبان مذاکره کند که دیگر مخالفان سیاسی در آن شامل نباشند به نفعشان است، خودشان را فریب میدهند. این مسأله نسبت به دخیل بودن زنان و جوانان نیز صدق میکند.»
گفتگوی بینالافغانی بدون شک یک گام در مسیر صحیح جهت تقویت روند صلح در جهت تلاش برای پایان دادن به چندین دهه جنگ در افغانستان است. با این حال، حتا هنوز یک دوره زمانی مشخص وجود دارد که باید طی شود تا مذاکرات رسمی آغاز شود. علاوه بر این، اگر بخواهند به یک توافق پایدار برسند، ضروری است که گامهای بعدی در روند صلح فراگیرتر باشد.