پرسشی چند از نبیل!
کامران ناجی
فضای سیاست در افغانستان شاید منحصر بهفردترین فضا در سطح جهان باشد. از مهمترین ویژگیهای سیاست در افغانستان یکی این است که سرمایههای سیاه و بادآورده، آدمهای گمنام و مجهولالهویه را یکشبه سیاستمدار چه که حتا امیدوار مقام ریاست جمهوری میسازد.
من بهعنوان یک کارمند اداره امنیت ملی افغانستان که بهشمول آقای رحمتالله نبیل، شاهد کارکرد چند تن دیگر از روسای امنیت ملی بودهام، اخیرا متوجه مواردی شدهام که خود را ناگزیر از افشای بخشی از حقایقی میدانم که شاهد آن بودهام.
همچنان میخواهم از همین آغاز بیان کنم که هدف از نوشتن این نامه دفاع از شخص خاصی نمیباشد و ممکن موارد مطرحشده توسط آقای نبیل به آدرسهای مختلف (رییسجمهور غنی، امرالله صالح، داکتر عبدالله و…) حقایقی را در خود جا داده باشد، اما نباید فراموش کرد آلودهنبودن دهنی که بابت انتقاد دیگران باز میشود، اصل مساله را عمیقا متاثر میسازد.
یعنی هرگاه جناب آقای نبیل طوری که تلاش دارند نشان دهند، پاک میبودند، آنگاه ممکن بود که به آینده افغانستان امیدوار شد! مواردی که من میخواهم اینجا بیان کنم را ترجیح میدهم به عنوان پرسش از شخص آقای نبیل بپرسم.
نخستین موردی که میخواهم از آقای نبیل بپرسم در مورد منابع عایداتیشان است. جناب نبیل، شما این همه پولی را که مصرف کمپاین، ایجاد دفاتر و نهادهای متعدد، مصرف بالای افراد ملاقی راندهشده از درگاه سیاستمداران میکنید، از کدام منبع و مدرک به دست آوردهاید؟
اگر سرمایه شما میراثی و یا عاید تجارت است، اینکه حرفی ندارد اما اگر سیاه و غیر قابل حسابدهی است، آیا واقعا شما دهن این را دارید که بالای دیگران باز شود؟
گفته میشود وقتی سرمایه زیاد باشد، صاحب آن کمی فراموشکار میشود. از این رو بهتر است تلنگری به حافظۀ کوتاهمدت شما زده و پرسش ضمنی دیگر را در همین عرصه مطرح کنم و آن اینکه موضوع اخذ مجوز حریق کردن پولهای اوپراتیفی که یک روز قبل از تحلیف رییسجمهور غنی، از رییسجمهور قبلی گرفتید و در همان روز همه اسناد را حریق کردید، از چه قرار بود؟
مگر شما و تیم خاصتان نبودید که اسناد مصرف ملیاردها افغانی را در دقیقه نود از نزد رییسجمهور کرزی اخذ کردید؟ باز هم شما را بهوجدان خودتان قسم که اگر سرمایه شما سفید است، پس به مردم توضیح بدهید.
دومین پرسش من در مورد ظرفیت کاری شما به عنوان رییس امنیت ملی است. من مواردی را اینجا مطرح میکنم و اگر شما واقعا حرفی برای گفتن دارید پس صادقانه بیان کنید تا همه بدانند.
شما بهعنوان رییس امنیت ملی افغانستان راز مرگ ملا عمر، رهبر بزرگترین گروه تروریستی مخالف نظام افغانستان را کشف کرده نتوانستید که در دنیای استخبارات شکستی بزرگتر از این نمیتواند وجود داشته باشد.
مگر این شکست فاحش در اثر کمکاری شما حاصل نشد که حتا چند سال پس از مرگ ملاعمر، رییسجمهور افغانستان در ایام عید، یک شخص مرده را به صلح دعوت میکرد؟
در ضمن، مقداری پولی که صرف ردیابی ملاعمر در زمان تصدی شما در ریاست امنیت ملی گردید، از چه قرار است؟ آیا ملیونها دالر پول در راستای ردیابی یک شخص مرده در اداره تحت تصدی شما صرف نشد؟
افتضاح عدم کشف خبر مرگ ملاعمر که در ذات خود شکست بزرگی برای شما به عنوان رییس امنیت ملی افغانستان بود، در همین جا خلاصه نشد. البته که ندانمکاری و یا شاید اغراض شما در نشر بیموقع آن خبر باعث شد که روند صلح در آن زمان لطمه شدیدی ببیند، مگر همینطور نبود؟
پرسش سوم در مورد نیپوتیزم در اداره تحت کار شماست. شما لطف کرده و در مورد افراد آتی که در زمان تصدی شما در ریاست عمومی امنیت ملی به مقامات عالی رسیدند، کمی معلومات دهید که مربوط به کدام ولایت افغانستان هستند و با چه معیاری به آن مقامات دست یافتند.
رییس و معاون اداره 124، رییس بورد مشورتی امنیت ملی، دو تن از معاونان اداره 82، رییس امنیت ولایت کندز، معاون امنیت ولایت خوست، رییس امنیت ولایت میدان وردک، مدیر امنیت قرارگاه امنیت ملی، معاون اداره 77، معاون اداره 65، رییس امنیت ننگرهار، رییس پالیسی امنیت ملی، مشاور مالی ریاست امنیت ملی، معاون مرکز تعلیمی امنیت ملی و مشاور تامیناتی امنیت ملی.
این مساله به گماشتن اقارب و همولایتیهای شما در حساسترین نهاد دولتی افغانستان خلاصه نمیشود؛ بل حلقه دوستان خاص شما نیز شامل این موضوعاند.
لطفا پاسخ دهید که رییس اداره 42، رییس اداره 44، رییس مالی امنیت ملی، رییس لوژستیک امنیت ملی، رییس اداره 82، معاون اداره 009، معاون شهری ریاست امنیت ملی، معاون اوپراتیفی ریاست امنیت کابل، رییس و معاون اداره 76، قوماندان و معاون قطعه واکنش سریع، معاون امنیت ملی ننگرهار، رییس تخنیک، مسوول خریداری، رییس تعمیرات، رییس دایکندی، معاون امنیت کاپیسا، سخنگوی امنیت ملی و رییس مرکز تعلیمی؛ کیها بودند به کدام معیار به کار گماشته شدند؟
موضوع آخر که میخواهم بهعنوان یک مشوره به شما گوشزد کنم این است که اطرافیان فعلی شما در جعل مصاحبهنویسی و مقالهنویسی ید طولا دارند.
اگر باور ندارید مصاحبههای منسوب به فرمانده شفیع معروف به شفیع «دیوانه» و همچنان مصاحبه منسوب به الاهه سرور را در گوگل جستجو کرده و بخوانید.
مشخص است که شما سواد نوشتن و استدلال با اشعار سعدی را ندارید و بهتر است از اطرافیان محترمتان کمک دیگری غیر از مقالهنویسی دریافت کنید.
و حرف آخر اینکه برای یک لحظه هم که شده خود را در جایگاه یک شهروند قرار داده و بالای صندوق رأیدهی تصور کنید و فکر کنید لیستی از نامزدان در برابر شما قرار دارد که در بین آنان نام فردی است که متهم به فساد گسترده مالی و حیفومیل بیتالمال، عدم داشتن ظرفیت و کفایت کاری و در نهایت نیپوتیزم و خویشخوری است. آیا وجدانتان اجازه میدهد به وی رای دهید؟