جمهوری فدراتیف روسیه نشستی برگزار میکند که در آن از نمایندگان طالبان و تعدادی از شخصیتها و رهبران برجسته سیاسی افغانستان بهشمول حامد کرزی؛ رییسجمهور پیشین افغانستان زیر نام تلاشهای صلح برای افغانستان میزبانی میکند.
قرار است که رهبران احزاب دعوتشده یا نمایندگان آنها در این نشست شرکت کرده و با نمایندگان طالبان پیرامون چگونگی استقرار صلح و ثبات در افغانستان گفتگو کنند.
این نشست البته در غیاب دولت افغانستان سازماندهی شده است و دولت افغانستان نیز ماهیت این نشست را مغایر با تلاشهای صلحخواهی تعبیر میکند.
این نشست به زودی برگزار میشود، اما پرسش اصلی این است که شرکت رهبران احزاب سیاسی افغانستان در این نشست و اصولا ماهیت این نشست با منافع ملی مردم افغانستان همخوانی دارد یا نه؟
این پرسش را میتوان از چشماندازهای مختلف پاسخ گفت که هر کدام به منافع یک طرف خاص بحران افغانستان متمرکز میشود.
در سالهای پسین تلاشهای جمهوری فدراتیف روسیه، ایران و پاکستان در ارتباط با بحران افغانستان ظاهرا در یک خط منافع مشترک قرار گرفتهاند که علاوه بر این اشتراک منافع، هر کدام اهداف خاص خود را نیز دنبال میکنند.
جمهوری فدراتیف روسیه به همان اندازه که از توسعۀ داعش آشفته و نگران است، به همان اندازه علاقهمند است شاهد زمینگیر شدن ایالات متحده امریکا در کشوری باشد که ایالات متحده امریکا برای زمینگیر شدن اتحاد جماهیر شوری در آن تلاش و هزینه کرده بود.
جمهوری اسلامی ایران و پاکستان ادامه بیثباتی را در افغانستان مفیدتر از استقرار ثبات در این کشور میدانند که هر کدام برای استمرار بیثباتی در کشور ما تا کنون دست و دلبازی فراوان انجام دادهاند.
بیتردید حمایت لوژیستکی و استخباراتی همین سه کشور همسایه از طالبان، سبب گسترش ساحۀ نفوذ آنها گردید و در نهایت آنان را بهعنوان شریک قضایای کشور در قضاوت بینالمللی تحمیل کردند.
اکنون که تلاشها و مذاکرات آقای خلیلزاد با طالبان به مرحله سرنوشتساز رسیده و رییسجمهور ایالات متحده امریکا نیز بر بازگشت نیروهای امریکایی از افغانستان تاکید دارد، طالبان کمتر از سقوط دولت افغانستان به چیزی دیگر راضی نیستند.
در چنین وضعیتی که دستآوردها و جانفشانیهای نیروهای امنیتی افغانستان در مدت هجدهسال و بهویژه نهاد دولت که متعلق به تمام مردم افغانستان میباشد، در معرض تهدید دشمنان مردم افغانستان قرار گرفته، همنوایی رهبران احزاب سیاسی و چهرههای برجسته سیاست در این کشور را با اهداف روسیه، پاکستان و ایران چیزی کمتر از جهالت سیاسی و حتا خیانت نمیتوان تعبیر کرد.
تردیدی نیست که دولت افغانستان معایب و مشکلات فراوان دارد که هرگونه اقدام اصلاحی در جهت رفع این معایب از مجاری قانونی و بستر منطقی باید به انجام برسد، اما هرگونه اقدام و تلاشی که منجر به تضعیف و انزوای سیاسی دولت گردد، در واقع به یک جهالت سیاسی میماند که در ابعاد و اشکال مختلف دلایل و عوامل سیاهبختی بیشتر را برای مردم افغانستان فراهم میکند.
جنگ مصیبت بسیار سنگین است که تمام مردم افغانستان از آن به ستوه آمدهاند، اما این جنگ اگر به قیمت فروپاشی و یا تضعیف نهادهای دولتی بینجامد، نه تنها که جنگ به پایان نخواهد رسید، بل بحرانهای سنگینتر و مصیبتهای بیشتر برای بلعیدن مردم دهان خواهد گشود.
واقعیت این است که استقرار صلح در افغانستان ممکن نیست مگر اینکه دولت موجود شریک مستقیم و مقتدر مذاکرات با طالبان شناخته شود و احزاب سیاسی که با استفاده از سهولتهای قانون نافذۀ کشور فعالیت میکنند بهعنوان نهادهای حافظ منافع مردم در کنار دولت قرار گرفته و از موضع دولت حمایت کنند.
البته در این وضعیت، سوال اصلی متوجه حامد کرزی میگردد که خود نیز در این نشست دعوت گردیده است. آقای کرزی بهعنوان رییسجمهور دولتساز شناخته میشود که نهادهای از همپاشیده دولتی در سالهای حاکمیت او و با مصرف هزینههای بسیار سنگین بازسازی یا نوسازی شده است. حالا که منافع آقای کرزی با منافع دولت موجود در تضاد واقع شده، وی چگونه راضی میشود برای فروپاشی نهادهایی هزینه کند که خود برای بازسازی و نوسازی آن سهیم بوده است؟
پایان کلام اینکه تلاشهای سیاسی روسیه و ایران برای حمایت از طالبان آیندۀ خوشایندی برای آن کشورها نخواهد داشت، اما حرکتی که سخت نومیدکننده مینماید، حضور رهبران جهادی و سیاسی افغانستان در نشست مسکو است. پیآیند آن چیزی بیشتر از تضعیف دولت و تقویت طالبان نخواهد بود که محتوای این تصمیم را چیزی کمتر از جهالت سیاسی نمیتوان تعبیر کرد.
هادی میران