تحلیل

‎جنگ افغانستان و برد پاکستان

نویسنده: میکاییل روبین/ منبع: نشنل انترست

sجنگ ایالات متحده در افغانستان در حال پیچیده‌شدن است و پاکستان برندۀ این جنگ. طرح اصلی توافق‌نامه مذاکرات زلمی خلیل‌زاد، نماینده ویژه ایالات متحده در امور صلح، چیز جدیدی نیست: ایالات متحده در معاوضه با تعهد طالبان مبنی بر عدم ارتباط با تروریسم و اجازه ندادن استفاده از خاک افغانستان به‌عنوان یک پناهگاه امن برای گروه‌های تروریستی نیروهای خود را خارج می‌کند.

‎در توافق‌نامه مشکلات زیادی وجود دارد. طرفداران دیپلماسی با طالبان اغلب می‌گویند که جنگ‌ها فقط از طریق دیپلماسی به پایان می‌رسند. هیلاری کلینتون؛ وزیر امور خارجه توضیح داده بود که «شما با دوستان خود صلح نمی‌کنید. اگر انتظار دارید شرایطی را ایجاد کنید که به یک شورش پایان دهد، باید با دشمنان خود متفق شوید.»

اما توافقی که توسط خلیل‌زاد طرح شده تفاوت چندانی با آنچه مقامات دولت کلینتون در سال‌های قبل از یازده سپتمبر با طالبان طرح کرده بود وجود ندارد: در آن زمان، طالبان قول داده بودند که تروریسم را رها و اسامه بن لادن، رهبر القاعده را قرنطین کنند.

حملات تروریستی مابعد آن در نیویارک و واشنگتن بی‌صداقتی آن‌ها را نمایان ساخت. شاید طالبان تغییر کرده باشند، اما نه لزوما در راستای بهتر شدن، همان‌طور که در طول مذاکرات خلیل‌زاد میزان حملات افزایش یافت.

به نظر می‌رسد رییس‌جمهور دونالد ترمپ و خلیل‌زاد از بسیاری جهات، دیپلماسی جان کری را پذیرفته‌اند، که در آن ناامید شدن از معامله جایگزین برای آوردن اهرمی جهت تحمیل و  متقاعد کردن مخالفان باشد که توافق نکردن آن‌ها سرنوشت بدتری خواهد داشت.

‎مشکل اساسی‌تر پاکستان است. طالبان بدون حمایت پاکستان، وجود نخواهد داشت. در حالی که خلیل‌زاد و دیپلمات‌ها مذاکرات را به منظور برقراری صلح بین جناح‌های افغانستان پوشش می‌دهد، مذاکره‌کنندگان طالبان مستقر در قطر به رهبری کویته پاسخ ارایه می‌دهند که به نوبه خود از اطلاعات خدمات پاکستان در اسلام‌آباد آب می‌خورد.

روزگاری، کالین پاول؛ وزیر امور خارجه وقت در مورد امکان مذاکره با «طالبان مدیریت‌شده» صحبت می‌کرد. حرف‌های او در آن زمان تمسخر شد، اما حتا اگر آوردن طالبان زیر خیمه بزرگ اکنون ارجحیت است، همان طالبانی نبودند که خلیل‌زاد با آن‌ها مذاکره کرد، بل بیشتر پسران کاکای تحت کنترول پاکستان. به عبارت ساده‌تر، طالبان برای پاکستان حکم حزب‌الله برای ایران را دارد.

‎مشكل اساسی دیگر مشروعیت نیز هست: طالبان، شورشگری و تروریسم را توجیه می‌كنند در این واقعیت كه آن‌ها و نه دولت رییس‌جمهور اشرف غنی حاكمان مشروع افغانستان هستند.

با بیرون کردن دولت منتخب غنی از مذاکرات، خلیل‌زاد نیز تصور خودبینانه به آن‌ها ایجاد کرد، اما مشکل منطقی باقی مانده است: اگر طالبان معتقدند که به نظر مردم افغانستان مشروعیت دارند، چرا سلاح‌های خود را کنار گذاشته و در انتخابات شرکت نمی‌کنند؟

پاسخ ساده است: بیشتر مردم افغانستان طالبان را دست‌نشانده خارجی‌ها می‌دانند و هرگز برای آن‌ها پای صندوق‌های رای نمی‌روند. مطمینا، بیشتر زنان افغان و بیشتر گروه‌های قومی افغانستان، همین کار را می‌کنند.

ممکن است امریکایی‌ها فقط طالبان را به‌عنوان افغان فکر کنند، اما افغانستان یک تابلوی قومی است و اکثر افغان‌ها طالبان را به‎‌عنوان برتری‌طلبان و نژادپرستان پشتون می‌شناسند که متمایل به تجاوز و کشتن اقلیت‌ها هستند.

‎ترمپ می‌خواهد جنگی را پایان دهد که سالانه ۳۰ میلیارد دالر هزینه دارد که قابل تحسین است. این واقعیت را باید در کنارش بگذاریم که راه‌هایی دیگری نیز وجود دارد، آن هم این‌که بر پاکستان تحمیل شود که به توقف حمایت از تروریسم دست زند. اما خطای اساسی در محاسبه او ممکن است این باشد که او بین ۳۰ میلیارد دالر تا صفر حق انتخاب دارد.

راز آشکار، حتا در میان کسانی که به خط ترمپ یدک می‌کشند، این است که توافق طالبان برگشت امریکا را به دنبال خواهد داشت نه صلح. در واقع، نتیجه اساسی آن به‌مراتب هزینه بیشتری در پی خواهد داشت.

طالبان همچنان فلسفه و افراد القاعده را می‌پذیرند. پناهگاه طالبان همچنان باقی است و اکنون گسترش خواهد یافت. جریان پناهندگان ناشی از جنگ داخلی جدید می‌تواند همسایگان را بی‌ثبات کند. هیچ اجماع بین‌المللی در مورد تروریسم وجود ندارد، و به طالبان یک مسیر معنایی داده است که از طریق آن می‌توانند یک موتر بمب را  انتقال دهد. اگر رژیم پاکستان و نمایندگان طالب‌شان برای پیروزی تصمیم بگیرند که دامنه جنگ را گسترش دهند، پس‌انداز امروز می‌تواند موجب صرفه‌جویی در هزینه‌های مردم امریکا شود و کاغذ خلیل‌زاد لعنت خواهد شد.

‎آنچه اتفاق می‌افتد در افغانستان قطعا در افغانستان باقی نمی‌ماند. در اوایل سال جاری در دانشگاه هارگیسا در سومالیلند، دانشجویان و اساتید مکررا سوال می‌کردند که آیا مذاکره با طالبان به معنای مذاکره با گروه الشباب وابسته به القاعده در سومالی در گام‌های بعدی خواهد بود. حتا اگر این برنامه نباشد، هر گروه تندرو اکنون دریافته است که راه پیشبرد منافع خود را نه از طریق رفتن به پای صندوق‌های رأی، بل از طریق خشونت و تروریسم به‌دست بیاورند. این توافق مشروعیتی برای طالبان است که مغلوب ساختن آن آسان نخواهد بود.

مترجم: نیکبخت علیزاده

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا