واقعیت مسلم این است که نیروهای امنیتی کشور، توان مقابله و ایستادگی در برابر تمام تهدیدهای موجود را دارند. عملیاتهایی که در یکی دو هفتۀ گذشته، در دهها نقطه کشور با تمام سردی هوا و مشکلات فصلی راه افتادهاند بیانگر این مدعیاند. گزارشها از عملیاتهای امنیت ملی و اردوی ملی در شمال کشور میرساند که از آغاز عملیات ایثار ۱۰ یعنی چیزی در حدود 20روز به این طرف ۲۲۰ جنگجوی گروه طالبان به شمول ۲۷ فرمانده و پنج تن از اعضای خارجی این گروه کشته شدهاند. در این عملیات، نزدیک به 200 جنگجوی دیگر این گروه نیز زخمی شدهاند.
کشف مخفیگاهها، انبارهای اسلحه و مراکز تولیدی مواد مخدر طالبان نیز این روزها، بیش از گذشتهها اتفاق میافتد. کشف یک مخفیگاه طالبان در ولایت لوگر که در پی آن تعداد قابل ملاحظه تسلیحات سبک و سنگین نیز بهدست نیروهای امینتی کشور افتادند و به همین قسم کشف و نابودی یک مرکز تولیدی مواد مخدر طالبان در ولایت ننگرهار، دو روز پیش توسط نیروهای اردو از موارد دیگراند که نتایج عملیاتهای اخیر نیروهای امینتی کشور را نشان میدهند.
به شکل پراکنده و ساعتوار تلفات تروریستان نیز در هفتههای اخیر گزارش میشوند. برخورد جدی نیروهای امنیتی بهخصوص اردوی ملی کشور تقریبا در یکونیم هفته اخیر طالبان و ملیشههای مسلح وابسته به این گروه را مچاله کرده است.
در شرایطی که طالبان با هر نوع گفتگوی صلح با حکومت افغانستان تنها مرجع رسمی از آدرس کشور را منتفی دانسته و در برابر هیات رسمی کشور با گستاخی رفتار میکنند، آگاهان را باور بر این است که فشار نظامی کارساز خواهد بود.
جنگ صرف کشتن و کشته شدن نیست، جنگ هنر است؛ هنر آرایش مناسب امکانات، نیرو، جغرافیا، زمان، انگیزه و مورال. بهکارگیری هنر جنگ برای برد جنگ تنها با رهبری خوب ممکن است. رهبرییی که هم ظرفیت برآورد جنگ را داشته باشد و هم برای بردن جنگ ایمان داشته باشد.
تغییر در رهبری جنگ کشور هر چند دیرتر انجام شده، ولی به قول معروف «هر وقت زیان قطع شود، مفاد آغاز شده است.»
افغانستان 350هزار نیروی قدرتمند، آموزشدیده، وفادار و معتقد به خدمت را در اختیار دارد. در حالیکه شاید همه ملیشههای هوادار طالبان که از هیچگونه تمرینهای ابتدایی نظامی برخوردار نیستند و تجهیزات ابتدایی جنگ را در اختیار ندارند، عدد 30هزار را تکمیل نتوانند. شاید تعداد معدودی از طالبان تمرینات ابتدایی حمله و گریز، سنگر گرفتن در پوشش مردم و افراد ملکی، کمین انداختن، ماینگذاری، انداخت از راه دور و حملههای غافلگیرانه را داشته باشند، ولی اکثریت آنان که از آدرس طالبان تفنگ بهدوش میکشند و برای ویرانی میهن و مردم خود عزم میکنند؛ از تمرینهای نظامی منظم برخوردار نیستند و از جنگ چیزی جز کشتن و کشته شدن نمیدانند.
با این وصف نیروهای امنیتی کشور هم به لحاظ تجهیزات و مهارتهای نظامی و هم به لحاظ اخلاق و رفتارهای نظامی در یک موقف کاملا متفاوت قرار دارند و در کنار آن داعیه امنیت ملی و تمامیت ارضی میهن، این مهارت و توانایی را معنا میبخشد.
نیروهای امنیتی کشور دستکم از دهسال گذشته به این طرف همیشه در حالت تدافعی نگه داشته شدهاند. در حالت دفاعی بحث ابتکار عمل به شکل خودکار سلب میشود، اما در مقابل نیروی دشمن هرچند ضعیف هم باشد، فرصت ابتکار عمل نظامی را پیدا میکنند. راهاندازی یک حمله نظامی و بررسی و پیامدهای آن در واقع خود یک ابتکار عمل است. نیروی مهاجم نیروی مدافع را مجبور به واکنش مطابق به کنش خود میکند. این کنشهای چریکی طوری برنامهریزی میگردند که حداکثر غافلگیری، فریب و بازی با توان نیروی مدافع در آن در نظر گرفته شود. در چنین وضعی تلفات و باخت نیروی مدافع چون مجبور به واکنشاند، بیشتر از نیروهای مهاجم رقم میخورد.
مدیریت بیانگیزه در مدت یکدهه گذشته این وضعیت را بر نیروی امنیتی کشور تحمیل کرده بود. در واقع این وضعیت بود که طالبان را جسورتر و نسبت به آیندهشان امیدوارتر ساخته است.
اما نتایج یکونیم هفته اخیر تغییر در شیوۀ جنگ، نشان میدهد که معادله بازی در حال برعکس شدن است. طالبان به هیچوجه توان مقابله دوامدار در برابر حملات تهاجمی نیروهای امنیتی کشور را نخواهند داشت؛ زیرا فشار نظامی و حملات تهاجمی علاوه بر اینکه طالبان را در موقف دفاعی قرار میدهد، ابتکار عمل از آنان را میگیرد و در عین حال، کمبود تسلیحات و نیروی کافی امر عینی است که طالبان به عنوان یک نیروی فراری و چریکی همیشه با آن مواجه است.
به صراحت میتوان مدعی شد که گسترش حملات تهاجمی در بخشهای مختلف کشور و برخورد جدی مطابق با روحیه جنگی بهدور از هر نوع مدارا با تروریستان، موازنه جنگ را به شکل جدی تغییر خواهد داد. از هم اکنون تلفات تروریستان، فروکش کردن حملات تهاجمی آنان، کاهش بیپیشینه حملات انتحاری و انفجاری و عدم پردازشهای تبلیغی آنان بیانگر این است که در استرس شدید هستند و در جبهاتی که مورد هجوم قرار گرفتهاند در حالت دفاعی محض بودهاند.
فشار نظامی متناسب، موجب این خواهد شد که وضعیت آرایشی و پلان جنگی طالبان دچار گسست و تغییر شده، تاثیر مستقیم بر روان عمومی جنگ بگذارد.
سربازانی که از تسلیحات، نظم عملیاتی، اعاشه، انگیزه و حمایت بیدریغ رهبری جنگ برخوردار باشند، بیتردید از مورال جنگی عالی برخوردارند و به غیر از برد جنگ و نابودی دشمن به چیزی کمتر قانع نمیشوند.
تغییر رویکرد جنگ، امیدواری زیادی را میان مردم ایجاد کرده و باورها بر این است که ادامه این رویکرد موجب تغییرات گسترده و اساسی در حوزه امنیت و جنگ در کشور خواهد شد. به عبارت کوتاه؛ تغییر در میدانهای جنگ تنها از تغییر در رهبری و راهبرد جنگ میسر میگردد.
در صورتیکه جنگ با یک تعریف واضح و راهبرد مشخص در برابر دهشتافگنان ادامه یابد، رسیدن به صلح به پا در میانی هیچ طرفی نیاز نخواهد داشت و آنگاه اگر هم مطرح گردد بهعنوان یک ضرورت سیاسی داخلی مطرح خواهد شد که دستیابی به آن در صلاح و اختیار مردم و حکومت ما خواهد بود. امید میرود روند آغازشده در حوزه جنگ و امنیت دوام داشته باشد و منجر به صلح و ثبات پایدار گردد.
نگارنده به این باور است که مردم افغانستان به عنوان بزرگترین و گستردهترین نهاد غیر مریی از راهبرد جدید وزارت دفاع ملی با قاطعیت حمایت خواهند کرد و از هیچ نوع همکاری دریغ نخواهند ورزید. هر روند و برنامه که حمایت قاطبه مردم را با خود داشته باشد، پیروزی را نصیب خواهد شد.
سید امین بهراد؛ روزنامهنگار