اسلایدشوتحلیل

وطن‌فروشی به روبل روسی

گفتگوهای صلح که این روزها گل کرده است، ابتدا با سخت‌گیری امریکا و نرمش پاکستان، باعث خوشحالی مردم شد، اما این خوشحالی با سخنان تلخ و تند رییس‌جمهور رنگ باخت‌. معلوم شد که نقش دولت به‌عنوان نماینده گروه‌های داخل نظام و البته مهم‌تر نمایندۀ ارزش‌ها و اصولی که دست‌آورد نظام جدید محسوب می‌شود، به حاشیه رفته است.

شاید دولت هم در این زمینه ضعف داشته در چنین شرایطی که می‌بایستی بیش از هر وقت اتحاد ملی حفظ شود، گروه‌های دیگر را در کنار خود نتوانسته نگه دارد، اما نتیجۀ همه این عیب‌ها و خودبرکشیدن‌ها به هیچ‌وجه نمی‌تواند دلیل بی‌وفایی و خیانت به وطن و ارزش‌های وطنی شود.

دولت به هر صورت نماینده رسمی نظام است. دوستان ما به‌جای گفتگو با طالب در مسکو، به بغل خانه خودشان بنگرند و با دولت گفتگو کنند.

همین روزنامه‌نگاران و اهل خبره در بیرون، نخواهند گفت شما که در خانۀ خودتان نمی‌توانید گفتگو کنید با دشمنان چگونه سخن از گفتگو می‌توانید بزنید.

جالب است که همین حکومت را هم همین دوستان برساخته‌اند‌. همه اسناد جدید نشان می‌دهد که آقای کرزی با تمام وجود پشت سر رییس‌جمهور شدن و برپاشدن دولت‌مردان فعلی بوده و طرفه اینکه خانه ایشان با دفتر ریاست جمهوری دیوار به دیوار ست.

صحبتی از آقای نبیل، رییس پیشین امنیت ملی ما مشهور شده بود که همه این‌ها در یک دایره وابسته به هم زندگی می‌کنند‌؛ یعنی بین ارگ، سپیدار، خانه آقای کرزی، وزارت خارجه، وزارت دفاع و خانه دیگر بزرگان تنها چند متر فاصله است. این‌ها با این نزدیکی با هم جور نمی‌آیند چطور با هزار فرسخ فاصله با دشمنانی که از سایه این‌ها نفرت دارند، جورآمد می‌کنند.

آقای کرزی اگر اهل گفتگو بود در چهارده سال حکومتش با امکاناتی که داشت و برادرخواندگی که با طالبان داشت گفتگو می‌کرد. و البته با نفرت عظیم مردم هم دوباره مواجه شد که میزبان گفتگو در مسکو باشد. آن هم با اجندای لغو اردوی ملی که ناموس مملکت باشد. شاعری گفته بود که نه مام توست این وطن؟ که را عروس می‌بری؟!

آقای کرزی همه مافیا و زورمندانی که در طی سال‌ها از جان و دسترخوان و خون مردم تغذیه می‌کردند و فربه شدند و هر کدام صاحب قصرهایی مرمرین، حالا فقط نگران ادامۀ چور و چپاول و غارت‌گری خویشند، مگر همین‌ها نبودند که از جنگ بیزنس درست کردند.

پسران کاکا و برادر آقای کرزی مگر وطن‌گروپ را نداشتند که از گذشتن یک کاروان یک تریلی پولی هنگفت می‌گرفتند و اگر پول پرداخت نمی‌شد طالبان به این کاروان‌ها حمله می‌کرد. این چه طالبانی بود که دقیق به موترهای پول‌نداده حمله می‌کرد. این تجارت کثیف این‌ها بود. جدا از این‌که خانواده هر کدام این‌ها در انحصار و احتکار تیل، موتر، روغن، سیگرت و همه چیز نقش داشتند. گازی که کیلوی پانزده روپیه است در بازار کابل شصت روپیه فروخته می‌شود. چه کسی مسوول است؟ خانواده همین‌ها.

موتر کهنه‌یی که در دبی از رده خارج شده و ده افغانی ارزش ندارد به کابل آورده و با قیمت چندهزار دالر فروخته می‌شود‌ و به‌هیچ تاجر دیگری هم اجازه فروختن و واردات موتر نمی‌دهند. کی؟ برادر آقای کرزی ..‌. کدام؟ همان که ششصدمیلیون دالر پول کابل‌بانک را در جیب خود نگه داشت و در دبی قصر خرید و در عوض یک نابغه بدبخت را به نام شیرخان در زندان نابود کرد.

این‌ها چنین مافیایی هستند. به بهانۀ تامین امنیت انتخابات سی‌وچهار میلیون دالر می‌گیرند و به بهانۀ ساختن قصر گلخانه دوبرابر این را، سال‌ها از گلوی مردم گرفته و مردم را خفه کرده‌اند و رها هم نمی‌کنند.

دیگر مردم چه بهایی باید بپردازند که این‌ها دست‌بردار شوند. دست هم برندارند مردم رهایشان نمی‌کنند. دیگر ده سال قبل نیست. مردم به مراتب هشیار شده‌اند و با این‌ها تسویه می‌کنند.

هر گفتگوی صلحی در هر جایی خوب است، اما به شرط این‌که نمایندگان رسمی نظام نقش داشته باشند و سیاست‌مداران باید دولت را مجبور به وسعت نظر و همراهی کنند.

این دولت است که وظیفه گفتگو با مخالفان را دارد و البته اردوی ملی و نهادهای امنیتی و ارزش‌های فرهنگی، به هیچ‌وجه قابل معامله نیستند. این‌ها ناموس هر کشوری است. نه روس، نه روم و نه هیچ کشوری نمی‌تواند ما را به بحران جنگ‌های داخلی بازگرداند.

آقایان دکتور غنی و داکتر عبدالله هم باید کمی از خودگذری کنند. چوکی‌هایشان را قربانی صلح کنند، اما با تمام وجود انتخابات و صلح را مدیریت درست کنند. مخالفان هم می‌خواهند صحبت کنند در داخل افغانستان مذاکره کنند؛ جنگ را اینجا می‌کنند و مذاکره را در مسکو‌‌‌؟

محمدنبی سروری

 

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا