تحلیل

شهروندان و فرایند انتخابات

حسیب روستایی؛ آگاه روابط بین‌الملل

واژه شهروند اساسی‌ترین عنصر دولت‌‌‌های ملی و معاصر را تشکیل می‌دهد. در تعریف شهروند آمده است: «شهروند شخصی است که دارای آزادی‌‌‌های تضمین شده حقوقی بوده و از حق مشارکت سیاسی برای انسجام، نظارت و حضور در قدرت سیاسی برخوردار است.»

 بنابراین شهروند فردی است که نخست، دارای حق شهروندی است؛ شخصی که از آزادی‌‌‌های شهروندی مثل آزادی بیان، اجتماعات، فکر و رسانه‌‌‌ها در جامعه استفاده می‌کند. او حق نقد دارد و با استفاده از نقد برای جایگزینی، بهبود و دگرگونی‌‌‌های قدرت، حقوق و فرهنگ اجتماعی طرح ارایه می‌کند.

دوم، دارای حق سیاسی است؛ حق سیاسی از دو کانون شکل گرفته است. کانون نخست را مشارکت فعال سیاسی می‌خوانند، یعنی شهروند خود با استفاده از آزادی‌‌‌های شهروندی، مستقیما در قدرت مشارکت می‌نماید، خود را کاندید قدرت سیاسی می‌سازد و یا فردی را برمی‌گزیند و برای رسیدن او به قدرت سیاسی، فعالانه سهم می‌گیرد. زیرا او به این باور است که کاندید مورد نظرش اراده فعال او را در سیاست و قدرت، تمثیل خواهد کرد.

جامعه‌شناسان سیاسی شهروندان را به دو دسته تقسیم می‌کنند؛ شهروند فعال و شهروند غیر فعال.

شهروند فعال شهروندی است که در کنار مشارکت شهروندی سیاسی، در شکوفایی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی سهم فعال دارد. این شهروند به ارزش‌‌‌های جامعه پویا باور دارد و همیشه برای اصلاحات از کثرت‌گرایی سود می‌برد و جامعه را بررسی و نقد می‌کند. شهروند فعال در کانون‌‌‌های مدنی عضویت دارد و در جنبش‌‌‌های سیاسی نقش بارزی ایفا می‌کند. برعکس، شهروند غیر فعال به شهروندی اطلاق می‌شود که در تحولات برجسته و مهم به‌ویژه تحولات فکری جامعه، فعال و سهیم نیست.

حقوق و مسوولیت‌‌‌های شهروندی

شهروندان حق دارند که نقش خود را به‌ویژه در فرایند سیاسی هر چه باشد تعیین کنند. چه برای تصمیم‌گیری خردمندانه و چه برای کمک به تعریف درست از خود به عنوان شهروند.

بر اساس سنت یا دیدگاه «لیبرال- دمکرات» حقوق شهروندی از آن جهت حایز اهمیت است که به شهروندان این امکان را می‌دهد تا در برابر حکومت از خود دفاع کرده و منافع و آزادی‌‌‌های فردی خویش را پیش برند. این دیدگاه به این نکته پافشاری می‌کند که قبول یا عدم قبول برخی یا تمامی وظایف جمهوریت‌محور، بستگی به انتخاب شهروند دارد.

بر اساس سنت یا نظریه کلاسیک جمهوریت، شهروند ضرورتا ملزم به یک سلسله وظایف و مسوولیت‌‌‌ها در خدمت خیر مشترک است. در این دیدگاه، شهروندان می‌بایست برای وقف خود به فضیلت مدنی که خیر مشترک را به منفعت یا خیر خصوصی اولویت می‌دهد، انگیزه داشته باشند.

حقوق و مسوولیت‌‌‌های شهروندی دامنه وسیعی دارند. از جمله اساسی‌ترین حقوق و مسوولیت شهروندی، مشارکت سیاسی و حضور فعال شهروند در فرایند انتخابات است.

نقش شهروند در فرایند انتخابات

حضور و نقش شهروندان در پروسه انتخابات جزو مشارکت سیاسی آن‌‌‌ها در جامعه محسوب می‌گردد. در حقیقت میزان مشارکت و عدم مشارکت شهروندان در هر کشوری یکی از مهم ترین معیار‌‌‌های مشروعیت نظام سیاسی و تائید یا عدم تائید مدیران و زعمای هر جامعه تلقی می‌گردد، از این رو در تمامی کشور‌‌‌ها میزان مشارکت در انتخابات و افزایش رای‌دهندگان با جدیت و حساسیت پی‌گیری می‌شود و از اهمیت فوق‌العاده برخوردار است.

از جانبی؛ از طریق همین انتخابات است که مردم و شهروندان مجال حضور در صحنه سیاست را به دست می‌آورند و در ایجاد یک حکومت و نظام دموکراتیک نقشی تعیین‌کننده ایفا می‌کنند. چنانچه واضح است؛ انتخابات در جوامع یکسان نیست، در هر جامعه‌یی انتخابات مطابق با شکل و ساختار و توانمندی‌‌‌های آن جامعه شکل گرفته و پیش می‌رود. متأسفانه در جامعه افغانستان، انتخابات با سختی‌‌‌ها و خلا‌‌‌هایی روبروست که باعث گردیده تا این روند مهم خدشه‌دار شده و در اذهان مردم منفور شود.

نیاز به بازگشت فعالانه شهروندان در انتخابات

مشارکت شهروندان برای سلامت فرایند انتخابات از اهمیتی بنیادین برخوردار است؛ با این حال، اگر قرار بر این است که انتخابات و مردم‌سالاری به شکلی کارآمد به چالش‌‌‌هایی که با آن روبرو است پاسخ دهد، باید شهروندان بار دیگر به ایفای نقشی فعال و متعهدانه در آن بازگردانده شوند.

قبول مسوولیت در قالب مشورت بر سر موضوعات مهم و ملی نظیر انتخابات، مسوولیت اولیه در کسب آگاهی و آگاه بودن، تماما بر دوش خود شهروندان است. تردیدی نیست که مقامات مسوول، رسانه‌‌‌ها، گروه‌‌‌های فشار و نهاد‌‌‌های مدنی دیگر با اطلاعاتی که در این زمینه به نشر می‌سپارند و با ایجاد فضای مناسب و شفاف‌سازی موضوعات، مسوولیت به‌سزایی در این فرایند بر عهده دارند اما به یاد داشته باشیم که آن‌‌‌ها بازیگران اصلی نیستند. در عوض، این خود شهروندان استند که باید رشته و افسار این فرایند مهم را به دست گرفته، خودشان با اندیشه، آگاهی و مسوولیت‌پذیری، آینده خود را رقم زده و تعیین سرنوشت کنند.

مبنی بر این با وجود صد‌‌‌ها مشکل و نارسایی در جامعه افغانستان به‌ویژه چالش‌‌‌های موجود فراراه پروسه انتخابات، مشکلات امنیتی تا مشکلات درون‌فردی کاندیدان مانند استفاده ابزاری از قوم، تبار و گزینش سیاست‌‌‌های قومی در برنامه‌‌‌های سیاسی- انتخاباتی خویش، بازهم حضور هدفمند و فعال شهروندان در انتخابات نهایت مهم و سرنوشت‌ساز پیش‌رو محسوس بوده و یک نیاز است. تصور کنید اگر شهروندان در این انتخابات سهم و حضور گسترده نگیرند؛ انتقال قدرت، آینده و سرنوشت کشور چگونه خواهد بود؟ آیا بدیلی جز انتخابات وجود دارد؟

مراجع

  1. گفتمان‌‌‌های پیرامون قدرت سیاسی، ستیز، ملک: چاپ اول، 1397 ه ش.
  2. دست‌نامه آموزشی انتخابات، شبکه جامعه مدنی و حقوق بشر افغانستان، 1392 ه ش.
  3. نقش شهروند، سیویتاس، مترجم: پرهام، رامین، 2014 م. 

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا