تحلیل

آباد باشی جمهوریت

دکتور حمیرا قادری

افغانستان سرزمین مردمانی تعب‌دیده و رنج‌کشیده است. کسی را یارای آن نیست تا تاریخ پریشانی این ملت را نادیده بگیرد و به آسانی و بی‌تفاوتی از آن بگذرد. بدون درنگ تاریخ و هنر نه‌گانه باید روایت‌گر روزگار ملتی باشد که برای وجب وجب خاکش در بدترین شرایط اقتصادی و سیاسی جنگیده است.

با روایت‌گری‌ها، نسل در نسل افغانستان باید بداند که قیمت هر خشت آبادی، هر ندای زیبای فرهنگی و تغییر سنت‌های ناپسند، چه مقدار برای مردمان مشروطه‌خواه ما سنگین بوده است.

قلم به‌دستان جامعه مسوولند تا در کنار اندوهی که به میراث برده‌اند تاریخی از توانمندی و استقامت و روایتی از صبر و امید نسل خود را به میراث بگذارند تا باشد که داعیه‌داران آینده وزین‌تر بیندیشند و رفتار کنند و از اندوه تاریخی میراث‌بران بکاهند.

منسجم نمودن جامعه‌یی که مردمانش در قعر طبقه‌بندی‌های قومی، قبیله‌یی، سمتی و زبانی سقوط کرده است، شاهکاری تاریخی‌ است و هر گامی در این راستا و این هدف نیک و مبارک.

در چنین شرایطی برای تاریخ مملو از خستگی و دلزدگی افغانستان، هر کنش جمعی و اجتماعی که بتواند این جویچه‌های رهاشدۀ بی‌هدف را در دشتی خشک و بی‌ثمر، به دریای بزرگ و هدف‌دار وصل کند، همتی والاست و قابل ستایش.

ملت افغانستان باید خردمندانه با حرمت به تاریخ خون شهدای راه آزادی، خاک و خانه، اندیشه و بیان، متوجه کردار و گفتار خویش باشد، زیرا اساس هر مذهب و تمدنی، گفتار نیک و کردار نیک است.

لیکن با دریغ که جامعه با حال و هوای خشونت‌دیده و خشونت‌زدۀ خویش کمتر توانسته است خود را از منجلاب و گرداب تعصب به درآورد. مردمان ما ثابت کرده‌اند که همچنان می‌خواهند به سمت و قوم و زبان تقسیم شوند و تقسیم‌شده بمانند و گامی به سوی ملت‌شدن برندارند. مردمان ما ثابت کرده‌اند که برای منافع شخصی و گروهی، نه منافع ملت، حاضرند امارت طالبانی را با فهم اینکه اساس‌اش با سربریدن‌های سربازان وطن و دانشگاهیان مسافر ماست، هم بپذیرند.

چه کسی پشت گسست ابدی مردمی است که روزگاری برای حفظ این وطن از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب سربه‌دار بوده‌اند؟

از یاد برده نشود که در واژۀ جمهوریت، هر شهروند متمدنی می‌تواند خود را بیابد. این درست که جمهوریت لقمۀ نان سر هر سفره نشده است، اما می‌تواند اندیشۀ برتر و وزین هر سری به حساب آید.

افغانستان نیاز دارد تا در گذر از ویرانی‌ها، آبادی را پیشه کند. دنیا، دنیای صلح است و توسعه، دنیای رفاقت و رقابت، اما شیوۀ رقابت با علم پیوندیافته است نه با تفنگ.

متاسفانه این روزها قیمت صلح حتا گذر از تمدن و علم بود؛ گذر و انکار انتخابات. همه آنانی که به دموکراسی و تمدن باورمندند، رای‌دهی را سمبل تفکر و خرد می‌دانند.

گروه نخبۀ یک سرزمین با رای دادن حق خویش را در حکومت‌سازی به حکومت بر حال نشان می‌دهند، اما آنانی که با تحریم اصل و اساس دموکراسی؛ یعنی انتخابات به جمع بیکاران بی‌پیشه پیوستند و بحران بی‌انگیزگی در بین مردم ایجاد کردند و به آن دم به دم دامن زدند، خواسته یا نخواسته عملا سلاح قوی طالب دشمن شده‌اند. سلاحی که شلیک شده است و بوی باروت و آتش می‌دهد. طالبان در وجود بعضی به صورت اربابی قاطع درآمده است که ریشه کندنی نیست.

آنانی هم که با فریاد تقلبی که اتفاق نیفتاده بود، انگشت شهادت و اعتقاد بسیاری را خماندند، جنایت و خیانت نابخشودنی در حق دموکراسی و شهدای راه آزادی مرتکب شده‌اند. آنان تن هزاران سرباز بی‌سر را لرزاندند.

چطور می‌شود منافع یک ملت به این شدت تقسیم شده باشد؛ یک: گروهی که تامین منافع‌شان در عکس‌های یادگاری با طالبان است و دو: گروهی که برای حفظ دموکراسی در خیابان‌های این سرزمین به‌زمین می‌غلتند. کدام روایت از ملت‌سازی را خوانده‌ایم که چنین بد عمل می‌کنیم؟

با گذری پیروزمندانه از انتخابات، مردم‌سالاری تامین شده است، اما نه به اندازه‌یی که حال همه را خوب کند. این را باید بپذیریم که در چند روز گذشته دشمنان دموکراسی و آزادی بیان با گروگان‌گیری ذهنی مردمان سرگردان و خسته ما، روز بودن را و هسته خلق کردن را ناجوانمردانه به آتش کشیدند. عملی نابخشودنی که باید عقوبت داشته باشد. این گروه در پیشگاه خدا و ملت شرمنده‌اند.

مسلم است که همه ما موظفیم برای حفظ ارزش‌های انسانی و شهروندی و لبیک گفتن به اذان دموکراسی و حفظ جمهوریت از خواسته‌های شخصی بگذریم که در تناقض منافع کلان ملی است.

به‌یقین آنچه ارزشمند است قربانی نیز می‌طلبد. این سرزمین با تکیه بر تعاریف کلیشه‌یی قومیت، نه به ثبات می‌رسد نه به همگرایی و نه هم دولتی منسجم ساخته خواهد شد.

دوره گذار در این سرزمین طولانی شده است. باید هرچه زودتر از این نابه‌سامانی‌ها گذشت، اما آنانی که با طالبان خواب امارت می‌بینند، آنانی که با تقلب و توهم تقلب، دل مردمان ما را خرد می‌کنند، آنانی که با تحریم‌های خودمحور بر قوم خویش مستولی می‌گردند، آنانی که با خرید رای مردم، خرد را به سخره می‌گیرند و آنانی که تمدن را در جمهوریت‌خواهی نمی‌پندارند، یقینا روزی در پیشگاه این ملت و این سرزمین پاسخگو خواهند بود.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا