وزارت امور خارجه؛ با حکومت یا علیه حکومت؟!
بدیهی است که گروه دهشتافکن طالبان و حامیانِ منطقهیی آنان بهجان مردم افغانستان ذرهیی رحم نمیکنند و هر روز از کودک و زن و افراد بیگناه این سرزمین قربانی میگیرند. موضع مردم و حکومت در برابر این گروه افراطگرا روشن است، طالب دشمن مردم افغانستان است و این نیاز به وضاحت ندارد.
تنها از نشانی رهبری حکومت با درنظرداشت خواست ملت، نقشۀ صلح و مذاکره با طالبان قابل طرح و اجرایی است. هرگونه جناحبندی و حزبیاندیشی، منتج به صلحبازی میشود و روند را پیچیدهتر و مبهمتر میسازد.
در شرایطی که چالش روی چالش وجود دارد، کابل باید صدای واحد و یکدست را در برابر خواست طالبان و کشورهایی که در این پروسه اعمال نفوذ دارند بلند کند. هرگونه اظهارات غیر مسوولانه و ناصواب، موقف حکومت را صدمه میزند و دشمنان از خلاها به نفع خود استفاده میکند.
تازهترین شکاف و تنش میان وزارت امور خارجه و رهبری حکومت با اظهارات غیر مسوولانۀ سخنگوی وزارت خارجه آقای صبغتالله احمدی اوج گرفته است.
احمدی در فیسبوک خود نوشته بود: «افغانستان از تلاشهای تمامی کشورهای منطقه و جهان، برای صلح افغانستان و زمینهسازی برای گفتگوی مستقیم میان دولت افغانستان و گروه طالبان استقبال میکند.» او همچنان گفته بود تلاشهایی نیز روی سازوکارهای آغاز گفتگوهای صلح در جریان است.
این اظهارات جنجالبرانگیز، باعث توییتبازی میان صدیق صدیقی سخنگوی ریاست جمهوری با صبغتالله احمدی شد.
صدیقی در توییتی نوشت که اظهار نظر سخنگوی وزارت امور خارجه دیدگاه شخصی اوست و از دولت نمایندگی نمیکند، اما احمدی در توییتی دیگر نوشت که به نمایندگی از وزارت امور خارجه سخن میگوید.
ارگ ریاست جمهوری در پی این اظهار نظرها، صبغتالله احمدی را برکنار کرد، اما ریاست اجراییه در این پیوند اعلامیه صادر کرد و گفت آقای احمدی تا معلوم شدن نتایج انتخابات به کار خود ادامه خواهد داد.
اما آنچه مبرهن است، اینکه مساله عمیقتر از این توییتها و پیچیدهتر از درگیری سخنگویان است. در ماههای اخیر، وزارت امور خارجه بار بار از خواست و احکام ریاست جمهوری سرپیچی کرد و رغبتی به اجرایی شدن فرمان ارگ ندارد.
تعیینات و ساخت و بافتها در وزارت امور خارجه، پرسشبرانگیز است و محمداشرف غنی برای بررسی آن هیاتی را توظیف کرد، اما صلاحالدین ربانی از گزارشدهی امتناع کرد و حاضر بهپاسخگویی نشد.
گزارشات و اطلاعاتی که از نشانی وزارت امور خارجه در این چند سال، در زمان ماموریت آقای صلاحالدین ربانی به رسانهها رسیده است، نشان میدهند که وزارت امور خاجه، وزارت آقازادهها و فرزندان رهبران و سیاستگران است.
البته این سنت از زمان حامد کرزی به جا مانده است، ولی با آمدن آقای ربانی این مساله سیر صعودی داشته و خلاف قوانین، استخدامها انجام شده است.
در گزارشی که روزنامه هشت صبح در اول قوس 1397 منتشر کرد، آمده است که در حدود ۱۲۰نفر از کارمندان این وزارت از سوی احزاب، نمایندگان شورای ملی و چهرههای بانفوذ معرفی شدهاند. هرچند این آمار بیانگر همه نابسامانی موجود در این وزارت نیست و به گفته منابع، شمار افرادی که از آدرس بلندپایگان به وزارت خارجه راه یافتهاند، به مراتب بیشتر از این رقم است.
این افراد که بسیارشان عضو حزب جمعیت اسلامی هستند و از نشانی صلاحالدین ربانی آمدهاند، خلاف مقررات استخدام، جذب و بهعنوان کارمند و دیپلومات در داخل و خارج کشور مشغول کار شدند.
این آقازادههای بیتجربه و کمسواد، در نشستها و برنامههای سیاسی وزارت خارجه، تنها چیزی که ندارند حرف و ابراز نظر است. با این وضع دستگاه دیپلماسی افغانستان به کجا میرود؟
وقتی ادارۀ دیپلماسی کشور، زیر نفوذ یک حزب و گروه سیاسی خاص قرار میگیرد، استعداد، شایستگی و برنامهمحوری جایش را به رفاقتبازی و خویشخوری میدهد.
در سطح استخدام و امور اداری، رفتار حزبی و گروهی، شایستگی را زیر سوال میبرد و میزان اطمینان و اعتماد را در مردم فرو میکاهد. چیزی که توسعه سیاسی و اجتماعی را دچار خلل میکند و ظرفیت دستگاه دیپلماستی افغانستان را در محیط بینالملل به پایینترین درجه تنزل میبخشد.
این مسأله اما زیاد خطرناک نیست و ریشه در سنتهای نامیمون حکومت قبلی دارد، ولی وقتی موضع حکومت و یک کشور در برابر دوست و دشمن داخلی و بیرونی گفته میشود، حزبی کردن و جناحبندی آن خیانت و زشت است.
اخلاق سیاسی و عرف دیپلماتیک کجا اجازه میدهد که پیرامون صلح و مذاکره با گروههای مخالف دولت که مساله کاملا ملی است، سخنگوی وزارت امور خارجه موضع یک جناح و یک گروه خاص سیاسی را بهنمایندگی از حکومت افغانستان ابراز بدارد؟
این گونه دودستگی، جایگاه افغانستان را در برابر دشمنان ضعیف میسازد و برای آنان فرصت میدهد که از این شکافها بهره بگیرند.
وزارت خارجه زیرمجموعۀ حکومت و یک نهاد مهم است و رفتار و سرپیچی آن، حکومتداری را به چالش میکشد و بحران دیگری تولید میکند.
تنها صدای واحد کابل است که میتواند تکتیکهای ویرانگر دشمنان افغانستان را مهار کند و در محیط بینالملل خواست، ضرورت و اولویتهای مردم افغانستان را مطرح نماید.
سعادت شاه موسوی
ربانی وفرزند ناخلف شان درذات خود دشمنان این مرزو بوده واست پدر ربانی درسال ۱۳۷۱ بنام شورای اهل عقد چوکی رابه بدخشان انتقال دادند چنګ را درکابل به جنایت تبدیل کرد همه دارونه دار این کشور را توسط لندغران شان به یغما برده شد به هزاران انسان بی ګناه کشته شدند شهر به ویرانه تبدیل شد به میلیاردها افغانی پول چاپ و تاجیک تبارها بینی خودشان تفسیم کردند کانتنر درمیدان هوای واز وپول شان بدون ثبت در بانک به یغما برده میشود ۱۸ هزار میلیارد افغانی چاپ ودوذدی شد
تصدیها دولتی اماکن وادرات دولتی چور شد وافغانستان در جامعه بیرونی به کابوس مرګ شهرت پیدا کرد بدون تاجیکان در حکومت کدام قوم دیګری مشارکت نه داشت
اینکه نویسنده محترم طالبان را دشمنان افغانستان میګویند اشتباه می کنند امروز مفرور ترین قوم دنیا امریکا در وازه طالبان از دقالباب کرده ومیخواهد که با امریکا صلح کنند امریکا اقرار می کنند که طالبان مردم وطن دوست هستند من این ګفته خلیل زاد که میګویند طالبان وطن دوست هستند را تاید می کنم بیاوبیبین سران شروفساد که از خون ملت بلندمنزلها ساختند می توانند نویسنده محترم یګان بلند منزل طالبا در وقت حاکمیت شان نشان دهند این قشر مذهبی ما با شکم خالی درمقابل متجاوز استاد شده ومیرزمند انصاف داشته باشید