سگهای ولگرد و لندغرهای سر کوچه!
هر روز عصر که از کورس آموزش زبان رخصت میشوم، با همصنفیها و استادانام تا یک روز دیگر خداحافظی میکنم و به سمت خانه به راه میافتم، در مسیر راه گاهی اوقات با اتفاقات تلخی برمیخورم که حکایت هر روز دختران و بانوان این سرزمین است.
مسیر کورس تا خانه ما قسمی است که یک بخش آن سرک عمومی است و عموما در آن وقت روز مزدحم و شلوغ، اما در عین شلوغی خالی از خطر نیست. خطر اینکه مبادا پسری یا مردی پیدا شود، ابراز علاقه کند، شماره تلیفون بخواهد و شروع به پرزهگویی کند. یا موتر و موتورسایکلی به قصد اذیت به طرف تو بیاید و صدای هارنشان گوشهایت را آزار دهد.
اما این پایان راه نیست و ترس زیادی هم از این قسمت راه ندارم. ترس وقتی بالایم غلبه میکند که نیمه دیگر راه، یعنی پسکوچههای مسیر خانهام را میپیمایم. در این بخش راه، عموما با دو نوع موجودات روبرو میشوم. سگهای ولگرد که تعدادشان خیلی زیاد هم است و لندغرهایی که سر هر کوچه منتظر فرصت است تا زخم زبان، چشمسفیدی و تربیه ناسالمشان را به رخ عابران بکشد.
روزهای اول از سگهای ولگرد این مسیر خیلی میترسیدم، چون در مسیر خانه قبلیام هیچ خبری از سگهای ولگردِ خیابانی نبود، تنها مشکلام با لندغرهایی بود که بدبختانه کم هم نیست، شکر خدا در هر نقطۀ کابل که ببینی از این اوباشان خیابانآزار حتما چند گلهاش را پیدا میکنی. اما در این مسیر یک مشکل دیگر نیز افزود شده بود که سگهای ولگردِ کنار خیابان باشد.
پیش از این قصههای تلخی از دندان گرفتن سگهای دیوانه از دوستانام شنیده بودم و به همین دلیل هر موقع که سگی را میدیدم از ترس به خود میلرزیدم و خدا خدا میکردم که از کنارم بخیر بگذرد، اما کم کم وقتی از این مسیر رفت و آمد کردم فهمیدم که نه. سگهای این مسیر نهتنها که دندان نمیگیرد و کاری به من ندارند که بیغرضترین موجودات این ساحه نیز هستند.
سگها در کل، بهخصوص سگهای ولگرد یک عادت خوبی که دارند، این است تا غرضشان نگیری و از آنها نترسی، غرضات نمیگیرند، حتی اگر کودکی باشد، اما خدا نکند که ترس به دلت خانه کند.
سگها آن قدر شامۀ تیز دارند که حتی ضربان غیرعادی قلبتان را میتواند تشخیص دهند و شروع به حمله میکنند، حتی اگر قصد حمله هم نداشته باشند، کوشش میکنند که بیشتر و بیشتر تو را بترساند. توصیه میکنم که اگر گاهی با سگی روبرو شدید، کوچکترین ترسی به خود راه ندهید، اینگونه از شر سگ در امان میمانید.
اما لندغرهای سر کوچه، اوباشان و هرزههای خیابانآزار چی؟ آیا آنها هم مثل سگهای ولگردِ کنار خیابان عابران بیغرض را کار نمیگیرند و اذیتشان نمیکنند؟ هیهات. خیلی هم خوش میشوند اگر دختر یا بانوی بیآزار و بیغرضتری را گیر بیاورند. برعکس سگهای ولگرد که به عابران بیآزار کاری نداشتند، اینها خدا نکند که زن بیآزار و سر به زیری را گیر بیاورند، شکاری بهتر از این نمیشود، متلک گفتن و پرزهگوییشان شروع میشوند و آنقدر اذیتاش میکنند که خانم قربانی به مرگاش راضی شود.
توصیهام به دختران و بانوانی که مطینم هر روز با چنین آدمهای پست و بیشرف روبرو میشوند، این است که تا میتوانید در مقابل چنین آدمهای هرزه از خود جرأت و جسارت نشان دهید و از خودتان دفاع کنید، نگذارید قربانی آمادهشده برای این موجودات بیشرف باشید.
در آخر هم به لندغرهای سر کوچه و هرزههای خیابانآزار میگویم: لطفا اگر آدم نمیشوید و مثل یک انسان باشرف و باشخصیت زندگی نمیکنید، حداقل به اندازۀ سگهای ولگرد شرف داشته باشید.
سیما عارفی