همسایههای حامی تروریزم!
وزارت خارجۀ امریکا در گزارش سالانهاش که بهتازگی در مورد تروریستان و فعالیتهای تروریستی نشر شده، گفته است که گروه داعش و شبکه حقانی هنوز برای افغانستان و جهان یک خطر جدی محسوب میشوند.
در این گزارش گفته شده که گروه داعش در سال گذشته در افغانستان فعالیت چشمگیر داشته است اما عملیاتهای موثر نیروهای امنیتی و خارجی بالای پناهگاه و مخفیگاههای این گروه، توان رزمی و تبلیغی آن را به شدت کاهش بخشیده است.
در این گزارش البته از جمهوری اسلامی ایران نیز بهعنوان دستگاه حامی تروریزم بینالمللی سخن رفته و تصریح شده که این دولت سالانه بیشتر از یک میلیارد دالر برای حمایت از گروههای تروریستی تحت نفوذ خود در کشورهای مختلف دور و نزدیک به مصرف میرساند.
این گزارش از مناظر مختلف میتواند برای افغانستان قابل توجه باشد که دستکم در چهار دهۀ اخیر میدان رقابتهای منافع کشورهای خارجی و جولانگاه تروریزم بینالمللی بوده و هنوز هم از این مصیبت رهایی نیافته است.
هرچند کشتهشدن رهبر داعش؛ ابوبکر بغدادی توسط نیروهای کماندوی ایالات متحده در خاک سوریه، یک شکست جدی برای نیروهای داعش تفسیر میشود، اما نباید از کنار این واقعیت به سادگی عبور کرد که گروه داعش بر بنیاد یک تفکر افراطی دینی شکل گرفته است که حذف آن از جغرافیای تروریزم بینالمللی با کشتهشدن رهبر و یا اعضای ارشد آن فعلا قابل باور نیست.
داعش و القاعده دو روی یک تفکر افراطی است که هر دو بر اساس بازیها و کارشناسیهای سازمانهای نیرومند استخباراتی و معطوف به اهداف کوتاهمدت سر بر آوردهاند، اما پایان حیات این گروهها، کار بهشدت دشوار و پرهزینه میباشد که تصور میرود در آغاز آن از محاسبه دقیق دور مانده است.
از همین رو، مبارزه با داعش در افغانستان نیز یک فرایند پرهزینه است که قبل از همه چیز نوع و نحوۀ مناسبات دیپلماتیک میان افغانستان و پاکستان سرنوشت آیندۀ این گروه را مانند گروه طالبان تعیین خواهد کرد.
طالبان که ظاهرا از ردیف گروههای تروریستی در حال بیرونآمدن است، باز هم یک روی دیگر تهدید گروههای تروریستی در افغانستان شمرده میشود که بر اساس گزارشها از طرف یک مثلث سیاسی، مورد حمایت مالی و استخباراتی قرار دارند.
همانگونه که در گزارش وزارت خارجه امریکا نیز اشاره رفته است، یک طرف این مثلت جمهوری اسلامی ایران میباشد که در سالهای پسین حمایتهای مالی، تسلیحاتی و استخباراتی در اختیار این گروه قرار داده و در محافل سیاسی و دیپلماتیک نیز بهمنظور مشروعیتبخشیدن به این گروه تلاش کرده است.
از چشمانداز سیاسی ایران به افغانستان، ظاهرا این حمایتها در راستای تامین منافع استراتیژیک ایران در افغانستان صورت میگیرد که این امر را برای رهبران ایران توجیهپذیر میسازد.
اما بر بنیاد گذشتههای تاریخی میان این دو کشور که بدون شک کیفیت و کمیت مناسبات آینده را نیز رقم خواهد زد، حمایت ایران از گروه طالبان یک اشتباه استرتیژیک عنوان میشود که به غیر از کینه و نفرت تاریخی افغانها نسبت به رهبری ایران، چیز دیگری را شامل حال جمهوری اسلامی ایران نخواهد کرد.
برای جمهوری اسلامی ایران هیچ چیزی به غیر از تحقق ثبات و امنیت در افغانستان مفید نیست، حتی اگر این ثبات با هزینه و حضور ایالات متحده امریکا تامین گردد.
هزینههایی که از فرایند بیثباتی در افغانستان بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل میگردد، بهمراتب بیشتر از هزینههایی است که آن کشور در صورت استقرار صلح و ثبات در افغانستان خواهد پرداخت.
افغانستان عاری از تفکر طالبانی و داعشی میتواند بازار بسیار مناسب برای تولیدات ایرانی و بستر گرم روابط و داد و ستد فرهنگی و اجتماعی میان مردمان دو کشور باشد که در نهایت به حفظ ثبات و امنیت ملی ایران نیز موثر واقع خواهد شد.
افغانستان آشفته و درگیر الهیات طالبانی، خطرات بالقوه را به عنوان یک کشور همسایه با مشترکات دینی و مذهبی متوجه فردای ایران نیز خواهد کرد که استراتیژیپردازان امروز جمهوری اسلامی از آن غافل نشستهاند.
گروه طالبان در بهترین حالت نماینده یک تفکر افراطی است که همین امر دوام آنها را بهعنوان یک گروه دهشتگر کمک کرده است. از همین رو حمایت از طالبان در واقع حمایت از دوام و قوام همین تفکر افراطی تلقی میشود که دوام این حمایت توسط ایران، با منطق منافع ملی ایران در درازمدت قابل جمع نمیباشد.
انتظار میرود که جمهوری اسلامی ایران با درک این واقعیت، به دنبال فرصتهایی باشد که همبستگی دو ملت را در راستای شادیها و غمهای مشترک آنها تقویت و ضمانت میکند.
حرف آخر اینکه در طرف دیگر قضیه دولت افغانستان قرار دارد که با تعریف و تدوین پالیسی حسابشدۀ خارجی شرایط و استدلال اقناعی لازم را برای مهار سیاستهای مداخلهگرانۀ دولتهای دور و نزدیک در امور داخلی افغانستان فراهم کرده و به نگرانیهای آنها نقطه پایان بگذارد.
طالبان و داعش شکستناپذیر نیستند، هرگاه دولت افغانستان بتواند اقدام لازم را برای مهار این گروهها روی دست گرفته و شرایط بازپروری آنها را دچار تغییر و نماید.
روزنامه راه مدنیت/ سرمقاله