شانگهای چرا افغانستان را جدی نمیگیرد؟
سعادتشاه موسوی؛ کارشناس امور اقتصادی
هژدهمین نشست اعضای «سازمان همکاریهای شانگهای» بهتاریخ 11عقرب 1398 در تاشکند پایتخت ازبکستان برگزار شد. سران حکومتهای عضو سازمان شانگهای در این نشست، درباره تحولات سیاسی-امنیتی منطقه، همکاریهای اقتصادی، سرمایهگذاریهای مشترک، توسعه، مقابله با تروریسم، افراطگرایی و چالشهای مشترک منطقهیی، بحث و تبادل نظر میکنند. داکتر «عبدالله عبدالله» بهعنوان نماینده افغانستان بهحیث عضو ناظر عازم تاشکند شدهاست.
سازمان همکاریهای شانگهای در 26اپریل 1996، میان کشورهای چین، روسیه، قرقیزستان، قزاقستان و تاجیکستان بههدف تقویت اعتماد متقابل جهت حل اختلافات مرزی، گسترش همکاری موثر در سیاست، تجارت و اقتصاد، ساینس و تکنولوژی، فرهنگ و معارف، انرژی، ترانسپورت، گردشگری و حفاظت از محیط زیست بهنام «شانگهای پنج» تاسیس گردیده و با پیوستن ازبکستان در 15جون 2001، بهنام «سازمان همکاریهای شانگهای» مسمی گردید. افغانستان بعد از سال2004 بهعنوان مهمان در اجلاس «سازمان همکاریهای شانگهای» اشتراک مینمود و در سال2012 بهحمایت روسیه عضویت ناظر این سازمان را کسب کرد.
واقعیت امر این است که افغانستان نظر به جایگاه ویژه جغرافیایی که دارد، نقش حیاتی و مهمی را در تحولات منطقه ایفا میکند. بهطوری که عدم امنیت و ثبات این کشور بر تمامی کشورهای منطقه تاثیرگذار است. توسعه و ثبات افغانستان به دلیل موقعیت حساس این کشور در قلب آسیا و مسیر تاریخی ابریشم خودبهخود به رونق اقتصادی و بازگشت ثبات و آرامش در کشورهای منطقه کمک میکند.
افغانستان حلقه وصل جنوب و شمال آسیا و همینطور شرق و غرب آن است. این موقعیت بینظیر و حساس باعث میشود که نقش این کشور در توسعه اقتصادی و ثبات منطقۀ اهمیت فوقالعاده بیابد. بنابراین همکاریهای منطقهیی در افغانستان بیهیچ تردیدی فرصتهای بینظیری را برای توسعه و تقویت اقتصاد منطقه فراهم میآورد. اما با این وصف هم هنوز افغانستان جایگاه ویژه و درخور تأمل در سازمان همکاریهای شانگهای ندارد.
در عصر کنونی، بهنظر میرسد، شاهد نوعی تعامل میان جهانیشدن و منطقهگرایی هستیم. بدین ترتیب که جهانیشدن از دو جهت موجب افزایش روند منطقهگرایی میشود. از یکسو، جهانیشدن موجب افزایش آسیبپذیری کشورها میشود و این امر خود باعث رشد و همگراییها و ائتلافهای منطقهیی میگردد زیرا کشورها خواستههای خود را در قالب سازمانهای منطقهیی بیان میکنند. بهبیان دیگر، با فرسایش حاکمیت ملی کشورها در عصر جهانیشدن باعث افزایش نفوذ به داخل کشورها و موجب تضعیف دولتها میشود، بهطوری که دولتها ترجیح میدهند به منظور کاهش انزوای خود، در تشکلهای منطقهیی حضور یابند تا به اهداف خود در قالب مجموعهیی از کشورها دست یابند. بنابراین جهانیشدن به افزایش روند منطقهگرایی و سازمانهای منطقهیی انجامیده است.
رویکرد سازمان همکاریهای شانگهای منطقهگرایی است و به تعبیری میتواند در آینده به «ناتو برای شرق» ارتقا یابد. چین و روسیه گردانندگان اصلی سازمان مزبور استند و پیرامون منافع خود و به ظاهر کشورهای اعضا، منشور آن را تدوین کردهاند. فعالیتهای شانگهای بهصورتِ کل روی این محورها میچرخند، «امنیتی –نظامی»، «مبارزه با تروریزم و افراطگرایی» و «اقتصادی-فرهنگی». بدیهیست که افغانستان در عرصههای ذکر شده مشکلات جدی دارد. منبع درجه یک تولید مواد مخدر، لانهیی برای حضور و فعالیت هراسافکنان و تروریستها، دارای پایههای سست و ناتوان اقتصادی، و ناهنجارمندی فرهنگ و پیشرفت، همه شاخصهای برجستهیی افغانستان هستند.
حضور افغانستان در نشستهاي اين سازمان و همچنان کسب عضويت دايمي اين سازمان، از اهميت فوقالعاده براي ثبات و امنيت افغانستان برخوردار است. افغانستان سالهاست از فعاليت هاي گروههاي تروريستي رنج ميبرد و براي مبارزه با آن تلاشهاي فراوان کرده، اما هنوز نتوانسته است بهتنهايي در اين امر موفق شود.
با توجه به اينکه مبارزه با تروريزم يکي از اهداف اصلي سازمان همکاري شانگهاي است، عضويت افغانستان در اين سازمان ميتواند در راستاي مبارزه با گروههاي تروريستي در داخل کشور، سودمند باشد. کشورهاي عضو سازمان همکاري شانگهاي از ظرفيت وسيع اقتصادي و نظامي برخوردار هستند. جلب حمايت اين کشورها براي سرمايهگذاري اقتصادي در افغانستان و همچنین همکاري در راستاي مبارزه با تروريزم و مافياي مواد مخدر، ميتواند بهتوسعه اقتصادي افغانستان کمک کند و براي مبارزه با تروريزم نيز موثر واقع شود.
با این حساب که روابط معنادار با سازمان مزبور میتواند مفید واقع شود، اما چرا هنوز رابطه عمیق و تاثیرگذاری شکل نگرفته؟ رابطهیی که در عرصه امنیت، اقتصاد و فرهنگ دارای دستآورد باشد. چند دلیل را میشود برای ضعیف ماندن این رابطه برشمرد:
- حضور قوتهای ناتو و امریکا در افغانستان. بارها اعضای سازمان شانگهای خواهان خروج نیرویهای امریکایی و ناتو از افغانستان و حوزۀ فعالیت سازمان شانگهای شدند. وضعیت سیاسی و سیاستگذاری در کابل بهگونهیی است که اجازه نمیدهد، افغانستان عضویت دایمی سازمان شانگهای را دریافت کند.
- فقدان یک مرکز پژوهشی ملی که بتواند آمار و ارقام دقیق مشکلات افغانستان را عرضه دارد و بر اساس آن بشود آسیبها و کاستیها و چالشها را بررسی و فرمولبندی کرد. بدون اطلاعات کافی و وافی نمیشود به رهیافت اساسی رسید. باید در یک چارچوب تعریف شده و روشن، از کشورها و سازمانها تقاضای کمک و همکاری کرد.
- عملکرد ضعیف حکومت افغانستان در سالیان پسین. هیاتهای اشتراککننده در اجلاس سازمان شانگهای، طرح و درخواست مشخصی نداشتهاند. با کلیگویی و پراکندهگویی نمیشود نظر سران دولتها را جلب کرد. امسال نیز اگر به متن بیانیه داکتر «عبدالله عبدالله» که در هژدهمین نشست سازمان شانگهای ارایه کرده است نگاه کنید، فقط پر است از «جلالتمآبان» و بس! چیزی که طرفهای منطقه را مجاب کند در آن دیده نمیشود.
در صورتی که افغانستان عضو دایمی سازمان شانگهای شود، میتواند از طریق کشورهای عضو این سازمان بر پاکستان نیز فشار وارد کند تا دست از حمایت از تروریزم و مداخله در افغانستان بردارد. چیزی که برای رسیدن به صلح و امنیت میتواند به ما کمک کند.
تمرکز بیشتر سازمان شانگهای به همکاریهای اقتصادی منطقهیی است؛ اگر این ویژگی را برجسته کنیم میتوانیم تقابل ناتو با روسیه و چین را مدیریت کنیم و از عضویت در سازمان شانگهای بهرههای اقتصادی فراوان ببریم.