تحلیل

سه اشتباه بزرگ امریکا در افغانستان

نویسنده: *دونالد.سی بلدوک

منبع: میلیتری تایمز/ برگردان: جواد دروازیان

جنگ اغلب انباشته از قضاوت‌های اشتباه و خطاست. طبیعتا این تجارت کشنده است. برخی نتیجه مقتضیات شرایط متغیر بر روی زمین است، در حالی که نوع دیگر آن سیستماتیک‌تر است. ایالات متحده در طول 18سال گذشته در افغانستان، بارها مرتکب این اشتباه‌ها شده است.

در واقع، همۀ جنگ، داستان یک اشتباه پس از اشتباه دیگر است، ادعای موفقیت و یا «فتح»، آن گونه که ما  تعیین می‌کنیم، غیر قابل دست‌یابی است.

رده‌های سطح تاکتیکی ارتش ایالات متحده وظایف‌شان را  به‌خوبی انجام داده‌اند، اما رهبران سیاسی، راهبرد سازان و افسران ارشد در داخل و خارج  واشنگتن در آن شکست خوردند.

تاکتیک‌های خوب هرگز استراتژی بد را اصلاح نمی‌کند. فقدان یک استراتیژی همه‌جانبه و پایدار در افغانستان، مانع دست‌یابی این کشور به ثبات، حتی در کمترین سطح شده است.

در حال حاضر، تعداد زیاد اجساد در گور ‌و زخمی‌ها در شفاخانه‌ها، ‌غیر قابل توجیه است، هیچ‌کس در برابر آن‌ها ‌پاسخگو نیست. مقابله با این روند منفی نیازمند بازگشت به یک استراتژی جامع و قابل تحقق است.

اشتباه نخست: گسترش نیروهای ایالات متحده و معمولی جلوه‌دادن آداب و رسوم در واحدهای بسیار پهناور افغانستان

ما تمام درس‌های آموخته‌شده توسط روس‌ها ‌را آموخته و دوباره آن‌ها ‌را رها کرده‌ایم. با گرفتن مسوولیت جنگ و تحمیل راه‌های امریکایی در افغانستان، افغان‌ها ‌را در رهبری و تصمیم‌گیری فراموش کردیم  و تاریخ هزارسالۀ آن‌ها ‌را نادیده انگاشتیم.

چرا ما افغانستان را که باعث تحقیر بریتانیایی‌ها و شوروی‌ شد، بیش از حد و به‌سرعت فراموش کردیم؟ چرا این اصطلاح که «افغانستان گورستان امپراتوری‌هاست» را بسیار استفاده می‌کنند؟

ما فراموش کردیم که افغان‌ها ‌در عین حال که از کمک استقبال می‌کنند، حضور طولانی‌مدت نیروهای خارجی را تحمل نمی‌کنند. ما به‌جای تقویت امنیت و دولت در افغانستان، تاکید به تحمیل راه‌های حل از بالا به پایین کردیم. ما تصمیم گرفتیم که از سقف خانه وارد شویم، در حالی که سقف هیچ سوراخی نداشت.

اشتباه دوم: دادن فرصت بازخیزی به طالبان در سال‌های 2003-2009 و 2014 و 2019

اشتباه دوم بسته‌بودن چشم‌های ما روی واقعیت است. بازخیزی طالبان نتیجه اجتناب‌ناپذیر ائتلاف ناکارآمد تحت رهبری ناتو، ساختار ناکارآمد و استراتیژی غیر موثر بود. انحراف مسیر توجه و منابع به جنگ عراق و ارزیابی نادرست قدرت و درازای عمر طالبان منجر به احیای این جنبش شد.

تا سال2004 طالبان برای یارگیری و پیدا‌کردن پایگاه مردمی از بزرگان روستاها درخواست کمک می‌کردند تا نیروهای شورشی را دوباره سازمان‌دهی کنند. در سال‌های 2005-2006 سازمان طالبان در گوشه و اطراف افغانستان سرگردان بودند. از سال2009 تا اکنون، گروه طالبان رو به گسترش است و موثرانه فعالیت کرده است.

تنها دوره‌یی که دست‌آوردهای بی‌سابقه امنیتی به‌دست آمد، بین سال‌های2010 -2013 بود که یک استراتیژی زمان‌بندی شده، فراگیر (سی او آی ان) وجود داشت. عملیات‌های خیزش مردمی که به نام عملیات ثبات روستایی یا (وی، اس او) گفته می‌شد، تنها دوره در افغانستان بود که  دست‌آوردهای امنیتی بی‌سابقه‌یی به‌دست آمد و شورشیان از روستاها رانده شدند. در طول این مدت وضعیت امنیتی از طریق ایجاد پولیس محلی، بهبود یافته و موجب کاهش آزادی عمل طالبان گردید.

با تاسف، با توجه به تغییر راهبرد و استراتیژی بعد از پایان2013 تاکنون شاهد از دست‌دادن تمام دست‌آوردهای امنیتی بوده‌ایم.

اشتباه سوم: ناتوانی ما در مدیریت و کمک به حل مشکل جلوگیری از قاچاق مواد مخدر در افغانستان

تولید خشخاش یکی از مهم‌ترین معضلات داخلی افغانستان باقی مانده است و طالبان از این طریق درآمد هنگفتی برای ادامه عملیات‌های‌شان فراهم می‌کنند.

یکی از راه‌کارهای عملی، تجارتِ بخشی از صنایع خشخاش برای شرکت‌های دواسازی بود که تحقیق، شغل و درآمد ایجاد می‌کرد. توسعه محصولات جایگزین مناسب و کمک به کشاورزان برای انتقال آن به یک تجارت دیگر ممکن بود. با این وجود ما بسیار زود بی‌طاقت شدیم.

آسیای مرکزی و جنوبی، یک منطقه از جهان است که در آن تروریسم، ایدیالوژی افراط‌‌گرای اسلامی، منازعه سنتی دولت‌های ملی و درگیری‌های سنتی دولت ملی و سلاح‌های کشتار جمعی همگی با همدیگر پیوسته‌اند. مسلما جنگ‌افزارهای مهم و خطرناک باید دور از دسترس تروریستان قرار گیرند.

ایالات متحده امریکا و ناتو باید منافع مشترک خود با این بازیگران منطقه‌یی را شناسایی و استراتیژی لازم برای حفاظت از این منافع را ایجاد کنند و با توجه به مصالح، برای این که این صنعت دور از دسترس تروریستان قرار گیرد، از آن حراست کنند.

توسعه این استراتیژی باید شامل مقابله جدی و ضروری با داد و ستد شود؛ وابسته به این که چه اهدافی برای امنیت ما مهم است و مدیریت چه بخش‌هایی به افغان‌ها ‌واگذار شود.

پی‌نوشت:

*جنرال بازنشسته دونالد سی بلودیک؛ فرمانده سابق قوماندانی عملیات‌های ویژه ایالات متحده در افریقا و همکار کالج رهبران امنیت ملی امریکا بوده است.

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا