اسلایدشوتحلیل

مرگ سیاسیون و رخصتی پرچالش اداری

افغانستان از جمله کشورهایی است که بیشترین روزهای رخصتی را در تقویم رسمی و قانون کار خود تسجیل کرده است. قانون کار علاوه بر مشخص کردن روزهای رخصتی به حکومت صلاحیت داده تا هر روزی را که خواسته باشند تعطیل اعلام کند، حکومت با استفاده از این حق روزهای زیادی را در طول سال رخصت و تعطیل اعلام می‌کند که یک مورد آن تعطیل ادارات به پاس احترام و درگذشت شخصیت‌های عمدتا سیاسی است.

تنها روزهای رخصتی نیست که کار و مشکلات مردم در ادارات معطل می‌شود؛ شواهد و چشم‌دیدهای زیادی وجود دارند که بسیاری از ماموران چندین روز قبل و بعد از تعطیلات و رخصتی‌های عمومی مثل اعیاد، سال نو و همانند آن در ادارات نیستند و نیز ناوقت آمدن به اداره و زود رفتن از اداره در بسیاری ادارات معمول است.

باز هم تنها این مشکل وظیفه‌گریزی نیست؛ بل مصروفیت‌ها و سرگرمی‌های شخصی بعضی از ماموران در ادارات نیز شکایات بسیاری از مراجعه‌کننده‌ها یا ارباب رجوع را در پی داشته است. سایر مشکلات از جمله کاغذی بودن سیستم اجراآت اداری، طولانی بودن اجراآت، جلسات دوامدار و غیرحاضری‌های مقامات، عدم آگاهی بسیاری از مردم از چگونگی اجراآت اداری و مشکلات دیگر، ناراضایتی مردم از جواب‌گو نبودن سیستم اداری را نشان می‌دهد.

بحران اداره، سیاسی شدن اداره و بروکراتیزه‌شدن بیش از حد همه امور؛ از موانع ارایه خدمات به موقع و شایسته به مردم دانسته می‌شود. با همه این چالش‌ها و ضعف‌هایی که نظام اداری افغانستان با آن مواجه است و مردم از آن متضرر می‌گردند؛ یک رویه ناپسند دیگر نیز در عرف و فرهنگ سیاسی ما جا باز کرده و آن تعطیلی ادارات دولتی در وفات و درگذشت شخصیت‌های سیاسی و جهادی به منظور احترام و ارج‌گذاری به آن‌هاست.

احترام گذاشتن به شخصیت‌های ملی کاری است نیکو و درخور ستایش، اما روش و رویه قدردانی یا احترام‌گذاری با تعطیلی ادارات دولتی و به تعویق انداختن کار و اجراآت اداره که متضرر آن مردم و دولت است، روش و رویه مناسبی نیست.

حکومت می‌تواند به پاس احترام و ارج‌گذاری به شخصیت‌ها و بزرگان ملی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و جهادی کنفرانس‌های علمی-تحقیقاتی پیرامون شناخت شخصیت، آثار و افکار‌شان دایر کند، شاید هزاران سرک-جاده، ساختمان‌های دولتی، مکاتب و… در سراسر کشور بی‌نام و نشان است. حکومت می‌تواند یکی از سرک‌ها، بناهای دولتی یا یکی از مکاتب را به‌نام شخصیت‌های قابل احترام نام‌گذاری کند. حکومت می‌تواند مدال و نشانه‌های افتخاری به‌نام آن بزرگان ضرب کند و دها مورد دیگر.

از جهت دیگر شخصیت‌های مهمی که به خاطر وفات یا کشته شدن‌شان تعطیل یا رخصتی عمومی اعلام می‌گردد؛ اکثر همگی مسلمان‌اند و مجاهد. در آموزه‌های دینی ما به تواتر نقل شده که مردم نباید به هیچ دلیلی اذیت و آزار گردند و همچنان احادیث و روایات مختلف نشان‌گر تاکید بر ذکر خیر، خوبی و دعا برای متوفی است.

 با این حال تصور کنید صرف نظر از ولایات، هزاران نفر به منظور انجام امور‌شان در کابل مسافر باشند، در هوای سرد و آلوده کابل با جیب‌های خالی و شکم گرسنه که شاید پول بودن در هوتل‌ها را نیز نداشته باشند، کسانی به خاطر داشتن مریضی یا سایر مسافرت‌ها در انتظار باز شدن اداره پاسپورت باشند، کسانی معطل آزاد شدن و یا دیدن اقارب در بند‌شان و مانند این‌ها، به روح آن متوفی چه دعایی خواهند کرد و چه ذکر و سخنی در مورد مرگ متوفی خواهند داشت؟

 واضح است که مردم به جای دعا و صلوات، نفرین خواهند فرستاد و این از منظر دینی نیز مناسب نیست. علاوه بر این بخشی از عواید حکومت از ارایۀ خدمات به مردم جمع‌آوری شده با تعطیلی ادارات دولتی، خسارت بزرگی به بیت‌المال نیز وارد می‌شود.

از هر سو و زوایه که نگاه کنیم رخصتی ادارات دولتی که وظیفه ارایه خدمات و تسهیلات را به مردم دارند به بهانه احترام‌گذاری به شخصیت‌ها کاری‌ست ناصواب و غیر ‌معقول، همچنان‌که گفتیم ارج‌گذاری و تقدیر از شخصیت‌های بزرگ کاری خوب است، اما رویه و روش آن باید تغییر کند.

گاهی حکومت با ترفند‌های پوپولیستی و جلب افکار و آرای ‌طرفداران یک شخصیت سیاسی یا جهادی به تعطیلی ادارات دست می‌زند و از ماده 41 قانون کار، استفاده سیاسی و سو می‌کند. خوب است حکومت بها و قیمت کار یک روزه ادارات دولتی را در سراسر کشور سنجش نماید. سرگردانی و ضیاع وقت ارباب رجوع را در نظر گیرد. قطع ارتباط ادارات مرتبط به نهادهای بین‌المللی و سفارت‌خانه‌ها را در نظر داشته باشد. به زیان و ضرر مادی افراد و اشخاص مسافر که در کابل یا ولایات به سر می‌برند توجه داشته باشد؛ زیرا یک حکومت مسوول و مردمی تنها هدفش خدمت‌گذاری و ارایه تسهیلات به مردم است.

هرچند این فرهنگ ناپسند تا حدودی نهادینه شده، اما لازم است که از این به بعد از ورثه شخصیت‌ها شروع، تا حکومت، فعالان مدنی و فرهنگی و همۀ مردم علیه این رویه و روش ناپسند مبارزه کنند.

مرگ حق است و رهبران و شخصیت‌های سیاسی-جهادی زیاد؛ آن‌گاه اگر به مرگ هر یک رخصتی اعلام گردد، همه متضرر خواهند شد، حتی روح متوفی؛ زیرا چنان‌که گفتیم ارباب رجوع که کار و امورشان به خاطر تعطیلات به تعویق می‌افتد به نفرین و توهین روح متوفی خواهند پرداخت.

باآنکه گفتن این مسایل در این شب و روز که وفات یکی از بزرگان سیاسی-جهادی را به سوگ نشسته‌ایم دشوار بود، ولی بایست به این فرهنگ ناپسند شورید و اعتراض کرد. فرهنگ و رویه‌یی که قابل دفاع نیست، عقلانی و منطقی نیست، اسلامی و دینی نیست، فایده‌یی به حالت و وضعیت متوفی ندارد، پس چرا حکومت با سواستفاده از حق و با متضرر کردن مردم و عواید حکومت؛ به جلب و جذب آرای تعدادی از ورثه یا طرفداران شخصیت از دست‌رفته می‌پردازد.

انتظار می‌رود حکومت به جای تعطیلی ادارات و به تعویق انداختن امور مردمی، به برگزاری سیمینارهای تحقیقی پیرامون افکار و آثار شخصیت‌ها پرداخته یا با نام‌گذاری مکان‌های عمومی از آن‌ها یادبود کرده یا مدال و نشانه‌های افتخاری دیگر ایجاد کنند تا هم برای شخصیت‌ها ارج‌گذاری شده و هم مردم آسیب نبینند.

سیدمحمد فیروزی؛ دانشجوی دکتورای جامعه‌شناسی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا