اشتغالزایی با صنایع کوچک
سعادتشاه موسوی؛ کارشناس مسایل اقتصادی
امروزه صنایع کوچک در دنیا یکی از ارکان مهم اشتغالزایی محسوب شده و از عوامل تحرک صنایع متوسط و بزرگ بهشمار میروند. صنایع کوچک در دنیا از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند که عمدهترین علت آن انعطافپذیری آنهاست و میتوانند در بخشهای مختلف به صنعت یک کشور کمک کنند. طبق آمار موجود بیش از ۵۰درصد اختراعات و نوآوریها در دنیا توسط صنایع کوچک انجام میشود. دومین مسالهیی که موجبشده این صنایع از اهمیت بسیار بالایی برخوردار باشند قدرت جذب بسیار زیاد نیروی کار توسط آنهاست.
در دنیا تعاریف و شاخصههای متفاوتی برای صنایع کوچک و متوسط وجود دارد، اما بهطور کلی صنایعی که اشتغالی کمتر از ۵۰نفر دارند، صنایع کوچک محسوب میشوند. میزان دارایی، گردش مالی، میزان سرمایه و اشتغال طبق یک ترکیب خاص کنار یکدیگر، مجموعهیی را تعریف میکند که شامل خرد، کوچک و متوسط است؛ اینها اگر از یک عدد فراتر روند شامل صنایع سنگین و بزرگ خواهند شد.
بحران بیکاری یکی از مسایل نگرانکننده در افغانستان است؛ سالانه دههاهزار جوان از نهادهای تحصیلی فارغالتحصیل میشوند ولی کاری برایشان وجود ندارد. فعلا مطابق بهآمارها، 15میلیون نفر در افغانستان واجد شرایط کار هستند اما وزارتخانهها و نهاد دولت، ظرفیت و توانایی این را ندارند که همۀ بیکاران را جذب نمایند.
بدیهیست که در هیچ جای دنیا اینطور نیست که همه نیروی کار جامعه در ادارههای حکومتی کار کنند. نظام سرمایهداری و اقتصاد بازار، در پی کوچک کردن نهاد حکومت است و به گسترش و توسعه بخش خصوصی توجه دارد. با رشد و حمایت بخش صنایع کوچک، متوسط و بزرگ، کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه، بحرانِ بیکاری خود را مهار میکنند.
در حال حاضر، در ایالات متحده امریکا، کسب و کارهای کوچک و متوسط، قلب اشتغال هستند و نیمی از نیروی کار این کشور در صنایع کوچک در قالب شرکتهایی با کمتر از ۵۰۰نفر مشغول به کار هستند.
بر اساس گفتههای آقای «رحیمالله سمندر» از مسوولان اتاق صنایع و معادن افغانستان، در حال حاضر تقریباً 4800شرکت تولیدی کوچک، متوسط و بزرگ در کشور فعالیت میکنند. اکثر این شرکتها در بخش صنعت چاپ، تولید پلاستیک، ذوب آهن، گاز، گچ، سنگهای قیمتی، کاغذسازی، کارتنسازی، فلز، پروفیل، مونتاژ موترسیک، تولید پایپ، لین برق، عسل، زعفران، تولید فرش، موادغذایی، پاپوش…فعالیت دارند.
نظر به سخنان آقای سمندر، شرکتهای مزبور تقریبا نیممیلیون شغل بهصورت مستقیم ایجاد کردهاند. صنعت افغانستان در بخشهای تولید پلاستیک، عسل، زعفران، تولید سهچرخه، موترسایکل، ذوب آهن به خودکفایی رسیده است. اما نظر بهگفتههای مسوول اتاق صنایع و معادن افغانستان، در بخش انرژی، کاشی، پوشاک، شیشه، سمنت، نساجی رشدی نداشته است، نیاز است که دولت حمایت کند تا سرمایهگذاریهای لازم در این عرصهها انجام شود.
نقش دولت در رشد و پویایی صنایع کوچک بسیار مهم و حیاتی است. وقتی صحبت از بخش صنایع است و تاثیر آن بالاى اقتصاد و ایجاد شغل، موجودیت نهادهاى سازنده و بررسىکننده در حقیقت شریان اصلى ایجاد فضاى لازم براى رشد و تکامل بخش خصوصی اقتصاد است. دولت و در کل حکومت، تعیینکننده و حامى اساسى نهادهاى رسمى است که بهصورت مستقیم بالاى تشویق و ترقى بخشهای اقتصادى مخصوصا شرکتهای کوچک و متوسط تاثیر دارد.
افغانستان بهعنوان کشوری که سالیان سال از نابسامانى رنج دیده، باید اولویت خود را بر ایجاد و تقویت نهادهاى موثر و سازمانهاى کارآمد اقتصادی معطوف کند. تحقیقهای انجامشده نشان میدهند که چالش اساسى که تاثیر مستقیم بالای مغزهاى خلاق دارد بیشتر از امنیت و نابسامانی، سردرگم بودن کارکردهاى دولت، ناکارآمد بودن سازمانها و ارزش ندادن به نهادهای موجود است.
شرکتهای تولیدی و اقتصادی کوچک، متوسط و بزرگ در افغانستان از فساد ادارى بهخصوص رشوه، بیشتر آسیب میبینند تا مسایل امنیتى و یا زیربنایى. حتی مشکل بیاعتمادی بر کنترل و اداره امور ادارى توسط دولت، نسبت به ناامنی از نرخ جرایم و ناآرامىهاى امنیتى بلندتر است. شرکتهای اقتصادی کوچک و متوسط، آنچنان که تحقیقهاى مختلفى در سراسر جهان نشان داده بدون حمایت مراکز رسمى و دولتى و یا حداقل موجودیت ضمانت براى پیشرفت و تعالى، نمیتوانند بقا داشته باشند.
امروزه ۵۰درصد نیروی کار دنیا در واحدهای کوچک و متوسط مشغول بهفعالیت هستند و بیش از ۹۰درصد تعداد شرکتهای فعال در جهان را شرکتهای کوچک و متوسط تشکیل میدهند. با توجه به ویژگیهای جغرافیایی و عرصههای اقتصادی افغانستان، حمایت از صنایع کوچک میتواند معضل بیکاری را تا حدودی حل کند. چون این دست شرکتها را میشود با سرمایه اولیه کم راهانداخت و اساس گذاشت.
حکومت با رفع قوانینِ دستوپاگیر در عرصه سرمایهگذاری، پالیسی شفاف و جامع و ایجاد بانکهای قرضهدهی کوچک و راهاندازی نمایشگاه برای ترویج و تبلیغ کالاهای تولید وطن، باعث میشود این بخش مهم فعال شود. کمبود پارکهای صنعتی، بلند بودن صرفیه آب و برق ، بلند بودن محصول گمرکات، واردات کالای مشابه، و نبود یک پالیسی شفاف کاری، از جمله مشکلاتی است که سد راه پیشرفت صنایع افغانی بهحساب میآیند.
سیدمهدی پارسا، از تولیدکنندگان روغن در کابل، مشکلات شرکتهای تولیدی را اینگونه بیان میکند: «عدم حمایت دولت که عبارت است از نبود قرضههای طویلالمدت، نبود برق، بالا بودن قیمت برق، عدم جلوگیری از واردات اجناس مشابه.» آقای پارسا در ادامه گفت نظر بهدلایل مزبور، نتوانستم بهکار ادامه دهم و شرکت خود را تعطیل کردم.