پشتیبانی افغانها از صلح برای پایان دو دهه جنگ مهم است
منبع: ان.پی.آر
مترجم: نیکبخت علیزاده
تقریبا دو دهه از ورود ایالات متحده به افغانستان میگذرد، اما برخی از سیاستگذاران امریکا در حیرتاند كه آیا امریکاییها بیش از افغانها در افغانستان خواهان صلح هستند؟ دو هفته پیش در یک سفر کابل و جلالآباد، ما شاهد آرامش و افزایش خواستها برای صلح بودیم.
حتی در وضعیت مبهم فعلی عدم شفافیت در مورد گامهای بعدی برای روند صلح نامعلوم، انتخابات به فرجام نرسیده ریاستجمهوری و اضطراب مبنی بر تکرار خروج از سوریه در افغانستان، یک چیز روشن شد: مردم افغانستان، بیش از هر زمان دیگر از ادامه خشونت خستهاند.
همین حالا، تلفات غیرنظامیان بیش از تک تک درگیریهای دیگر در جهان است. تخمین زده میشود40000 غیرنظامی از سال2001 کشته و تقریبا سهبرابر زخمی شدهاند.
از سال2018، حداقل62000 سرباز پولیس کشته شدهاند. بهگفته سازمان ملل، سال گذشته خشونتها گسترده بود. 1.174غیرنظامی در ربع سوم سال 2019 کشته شدند که 42درصد افزایش نسبت بهسال گذشته را نشان میدهد.
نهتنها مردم افغانستان خواهان صلح هستند، بل در هر سطح از جامعه فعالانه برای دستیابی به آن تلاش میکنند. بهعنوان مثال، ما در مورد فعالیت چشمگیر فعالان صلح در مکاتب، کانونهای صلح در دانشگاهها و گروههای جامعه مدنی شنیدیم.
ما از گفتگوهای اساسی برای تصور دوباره از صلح و چگونگی اقدامات مشخص دربارۀ آن شنیدیم.
افغانها آموختهاند که شکنندگیها، شکافها و اختلافات محلی که کشورشان را به ستوه آورده است، تنها با یک روند صلح رسمی از بالا به پایین در بین نخبگان سیاسی برطرف نمیشود. یک زن جوان در جلالآباد به ما گفت: «سیاستمداران تنها کسانی نیستند که میتوانند صلح بیاورند. من میتوانم یک آورنده صلح باشم. من میتوانم صلح را برای خودم، خانواده و جامعهام به ارمغان بیاورم.»
برای نخستین بار در تاریخ افغانستان، در تعداد زیادی از دانشگاههای افغانستان، یک برنامه درسی مشخص برای مطالعات صلح وجود دارد و دانشجویان با شور و شوق زیادی از آن استقبال کردهاند.
افراطگرایان از نظر تاریخی دانشگاهها را بهعنوان مناطق اصلی هدف قرار دادهاند. بر این اساس آموزش صلح و درگیرکردن جوانان در گفتگوهای سازنده در مقابله با ایدیالوژیهای خشونتآمیز، بهخصوص در کشوری که بیش از 60درصد از جمعیت آن را افراد زیر سن 25 سال تشکیل میدهد، مهم دانسته میشود.
رهبران سیاسی نسبت به خواستههای مردم برای آوردن صلح بسیار آهسته عمل کردهاند. گاهی اوقات از این روند برای پیشبرد منافع سیاسی شخصی، بهدست آوردن منابع یا تضعیف مخالفان سیاسی خود استفاده کردهاند تا مقابله با مصالحه دشوار جهت کاهش درگیریهای خشونتآمیز و ترویج صلح.
سال گذشته، اعضای شجاع جنبش صلح خلق افغانستان، از هلمند در جنوب بهسمت کابل، راهپیمایی کردند و از همه طرفها خواستند که خشونت را متوقف کنند. این فعالیتها میتواند فشار کافی به رهبران بیاورد تا صلح را جدی بگیرند.
همانطور که یکی از رهبران جامعه مدنی به ما گفت، «طالبان از بسیج شدن مردم میترسند.»
ما همچنین از تلاشهایی برای مقابله با فساد دولتی که منجر به درگیری میشود شنیدیم. لوی سارنوالی توضیح داد که اداره آنها به حدود سه چهارم ولسوالیهای افغانستان دسترسیشان را بسط داده است.
طالبان حاكميت قانون را از سوي دولت تهديد ميدانند. كشتهشدن سه قاضي توسط طالبان در 7 نوامبر تازهترین مورد قتلهاي دادستانهاي ولایتی است كه هم عزم و هم چالش براي پيشرفت را نشان ميدهد. رسیدگی به این شکنندگی بنیادی در قلب حکومت افغانستان، برای پایدار ساختن صلح مهم خواهد بود.
اگرچه بسیاری از افغانها نسبت به مذاکرات بین ایالات متحده و طالبان محتاطند، اما این گفتگوها حاکی از آن است که حرکتهای پیشرو برای صلح امکانپذیر است. علاوه بر این، پس از دهها سال درگیری که میتوان تهاجم اتحاد جماهیر شوروی در سال1979 را پیگیری کرد، تقریبا هیچکس به پیروزی نظامی علیه طالبان اعتقاد ندارد.
بسیاری از افغانهایی که ما ملاقات کردیم با انتخابهای دشوار در هر مذاکره با طالبان روبرو هستند، کسانی که چهره تندرو و دیدگاه مذهبی در تضاد با قانون اساسی فعلی دارند.
مقابله با این موضوعات یک گام مقدماتی اساسی است، بهویژه در مواجهه با عقاید متنوع و بیاعتمادی در بین بسیاری از گروههای اجتماعی غیر طالب که میخواهند از آنها نمایندگی کنند.
زنی که در مذاکرات دوحه قطر شرکت کرده بود، به ما گفت: «همه میخواهند توافق صلح بهدست آید، اما ما به یک استراتژی روشن نیاز داریم.»
طالبان باید با کشوری سازش کنند که از سال1996 تا2001 زمانی که آنان قدرت را در دست داشتند، خیلی تغییر کرده است. زنان و جوانان نه تنها میخواهند دستآوردهای دو دهه گذشته را حفظ کنند، بل میخواهند حقوق خود را توسعه دهند، در حالی که رهبران جامعه مدنی طرفدار اولویتدهی صدای قربانیان هستند.
سرانجام، این تقاضای فزاینده برای صلح در برابر بازگشت احتمالی نیروهای امریکایی – که قبلا بیسروصدا در جریان بوده است و سربازان از حدود 15000 به 13000 در طی چند ماه گذشته کاهش یافتهاند- به نتیجه میرسد. گرچه امریکاییها و افغانها خواهان نهاییشدن حضور نظامی ایالات متحده هستند، اما زمان مهم است.
عقبنشینی سریع نیروهای امریکایی، به طالبان بهانه میدهد تا مذاکره نکنند و منتظر بیرونشدن نیروهای خارجی برای دستیابی به اهداف سیاسی و نظامی خود بماند.
این باعث وضعیت ناپایدار شده و ریسک از دسترفتن پیشرفتهای بهدستآمده با خون و دارایی افغانها، امریکا و متحدان ناتو را بهدنبال دارد. بهترین راه برای پایاندادن به این «جنگ بیپایان»، عقبنشینی متفکرانه و با مسوولیتپذیری، اعمال حضور نیروهای امریکایی برای مذاکره برای به یک توافق سیاسی است که باعث افزایش چشمانداز حفاظت و پیشبرد دستاوردها از طریق صلح پایدار میشود.
راه صلح در افغانستان طولانی و پر از پیچیدگی و چالش خواهد بود. پس از 40سال جنگ، بازیگران داخلی و منطقهیی -که بسیاری از آنها از اقتصاد مواد مخدر و جنگ و کشور ضعیف افغانستان مستفید میشوند- میتوانند بهترین تلاشها را تضعیف کنند.
اما برای اولینبار در دوران اخیر، توافق گستردهیی در مورد لزوم حل این درگیری از طریق مذاکرات صلح به وجود آمده است.
بازیگران داخلی، منطقهیی و بینالمللی بیش از گذشته به یک نفع مشترک متفق شدند تا از سقوط بار دیگر دولت افغانستان جلوگیری کنند. حتی پاکستان که بهطور مداوم از طالبان حمایت کرده، از تاثیر سقوط دولت افغانستان بر امنیت خود نگران است. مهم این است که مردم افغانستان به وضوح در پاسخ به این سوال كه آیا آنها صلح میخواهند؟ با صدای بلند بلی گفتند.
نویسندگان: نانسی لیندبورگ، رییس و مدیر عامل موسسه صلح ایالات متحده و اندریو وایلدر، معاون رییس در موسسه صلح ایالات متحده در برنامههای آسیاست.