از ادبیات سیاسی نفرتافکنانه بپرهیزیم
هادی میران
رهبران سیاسی هر کدام در اشکال و ابعاد مختلف، منبع و مرجع بسیج اجتماعی مردم هستند و در مقیاسهای مختلف از حمایت و همکاری هواداران خود برخوردارند.
هرچند بسیاری از این رهبران سنتیاند اما به دلیل جایگاه مستحکم سنت و هنجارهای سنتی در بدنۀ جامعه، بسیاری از خواستهها، آرزوها و خشم و خشونت مردم نیز از آدرس همین رهبران اغلب سنتی به نمایش گذاشته میشوند.
از آنجا که در این ملک خداداد سیاست و سیاستگری به تشکیل حزب و یا سندیکای سیاسی بر محور ایدیالوژی یا تفکر مدرن سیاسی توسعه نیافته است، مفاهیم و مصادیق ترمنولوژیهای مدرن سیاسی نیز در سطح ذهن پرتمایل قومی، مذهبی، زبانی و سمتی رهبران تقلیل یافته و هیچگاه امکان تبلور و تجلی واقعی پیدا نمیکند.
از همین رو رهبران سیاسی-سنتی در تمامی معاملات و معادلات سیاسی منبع و مرجع مراجعه مردم خوانده میشوند که سهم و نقش آنها در سمتوسودهی افکار عامه و تعیین و تعریف مسیر حرکتهای مردمی تاثیرگذار و تعیینکننده ارزیابی میشود.
اوضاع جاری در کشور ما و مسیر تحولهای سیاسی به خصوص پیامدهای انتخابات ریاست جمهوری به شدت نگرانکننده و پرچالش است که در صورت بیپروایی و بیاعتنایی در برابر این نگرانی، تردیدی نیست که شاهد پریشانی بیشتر خواهیم بود.
نشانههای روشنی قابل تحلیل و تفسیر است که دشمنان مردم افغانستان با استفاده از این وضعیت، در پی ناآرامیهای بیشتر هستند و از همین رو کمترین بیتوجهی میتواند به خلق بزرگترین چالشها منجر گردد.
از این رو در چنین وضعیتی که سرنوشت جمعی و آرزوهای تمام مردم در معرض تهدید جدی قرار دارد، با توجه به جایگاه رهبران سیاسی در تعاملات اجتماعی، انتظار میرود رهبران سیاسی با درک حساسیت اوضاع جاری، نخست تلاش کنند با استفاده از تمام امکانات به تقویت یکپارچگی مردم بپردازند و دوم، سعی کنند از هرگونه رفتار و بروز افکاری که به تولید ادبیات کینه و نفرت منجر میشود، جلوگیری کرده تا شاهد فاجعههای احتمالی نباشیم.
همه میدانیم که مناسبات اجتماعی در افغانستان بسیار شکننده است. در چنین وضعیت نابهسامانی، تولید ادبیات نفرت و کینه به سادگی میتواند سبب تنشهای قومی شود که در صورت گسترش، مهار آن کار آسان نخواهد بود.
هرچند مردم افغانستان متعلق به هر مذهب و تیره قومی هستند، در امر تساهل، یکدیگرپذیری و حوصله اجتماعی بیمثالند، اما بهرغم این حوصلهمندی، پخش و نشر ادبیات نفرت، میتواند سبب نگرانیهای جدی شود و واقعیتهای تلخی را بر سرنوشت غمبار مردم این سرزمین تحمیل نماید.
با توجه به همین واقعیت، خواست شهروندان از تمام رهبران سیاسی متعلق به هر جناح، قوم، مذهب و زبان، این است که حفظ و یکپارچگی مردم را در اولویت تلاشهایشان قرار بدهند. زیرا هرگونه رفتار و گفتاری که بر یکپارچگی مردم صدمه وارد میکند، خیانت ملی تعبیر میشود و عاملان و حاملان این گونه رفتار و گفتار باید به دستگاه عدلی و قضایی کشور معرفی شوند.
البته برعلاوه رهبران سیاسی، علما، استادان، روشنفکران و صاحبان رسانههای مدنی نیز بخشی از فرایند مدیریت افکار عامه تعبیر میگردند که به قدر توان مسوولیت دارند از پخش و نشر ادبیات نفرت جلوگیری کرده، مردم را در عبور از دل بحران یاری رسانند.
مردم افغانستان در فراز و فرود تاریخ این سرزمین جور و ستم بسیار دیدهاند و هیچ کسی دشمن یکدیگر نیستند، اما طبیعت انسانی آدمی تحت تاثیر برانگیزندههای تبلیغاتی قرار میگیرد. از همین رو نشر و پخش ادبیات نفرت میتواند فضای دوستانه را به فضای خصمانه تبدیل کند.
مردم افغانستان به ادبیات صلح و دوستی ضرورت دارند. از این رو هر مرجع و منبعی که میتواند به خلق و نشر و پخش ادبیات صلح و دوستی شهره آفاق شوند، قهرمان امروز و فردای مردم خواهند بود.
به همین دلیل اکیدا از رهبران سیاسی توقع میرود که مروج و مبلغ ادبیات صلح و دوستی باشند تا از یک طرف پلانهای مخالفان ثبات و امنیت کشور مهار شود و از طرف دیگر استقرار صلح و ثبات امکانپذیر گردد.