تحلیل

خط قرمز پروسۀ صلح

فرض کنید که دولت افغانستان قانون اساسی، نظام جمهوری، دستاوردهای 18 سال گذشته، نظام اجرایی و اداری موجود را خطوط قرمز فرایند صلح بخواند و اعلام کند که در این زمینه هیچ مذاکره‌ای با هیچ کسی نمی‌کنیم، اگر صلح می‌خواهید به دولت بپیوندید.

از آن سو طالبان اعلام کند که نظام امارت اسلامی، تغییر قانون اساسی، تغییر سیستم دولت‌داری و از میان رفتن همه نهادهای امنیتی و اجرایی و خروج نیروهای خارجی، اهدافی است که برای نابودی‌شان جنگیده‌ایم و خواهیم جنگید و تا زمانی که به این اهداف نرسیم، با هیچ کس هیچ توافقی امضا نخواهیم کرد. در این صورت آیا پروسه صلح پیش خواهد رفت؟

در فرایندهای صلح، هیچ خط قرمزی در کار نیست. بیشتر خطوط قرمز با آتش و آتش‌انداز ترسیم می‌شود. تنها خط قرمز مشروع، پایان جنگ، کشتار، دهشت و وحشت و برگرداندن طرف‌ها به زندگی عادی است و مراجعه به آزمایش جایگاه خود در جامعه. تنها خط قرمز قابل دفاع، پایان جنگ و کشتار، آتش‌بس و آغاز گفتگوی همه‌شمول است؛ گفتگویی سازنده‌ که هدف آن تفاهم باشد.

گاهی گفتگوها برای تعارض، خشونت و کشتار انجام می‌شود. به تعبیر دیگر قدرت‌ها برای سرکوب رقیب، به گفتگو، تبلیغ و تریبون رسانه‌ها پناه می‌برند تا مردم را به سمت اهداف خود بکشانند و برانگیزانند.

گاهی گفتگوهای صلح، آغازگر جنگی شدیدتر است. اگر دال مرکزی و دال‌های شناور گفتمان‌های متعارض، گفتگوها را به تنش‌زدایی و همگرایی سوق ندهند، غیریت‌ستیزی و خودیت‌سازی، فاصله‌ها را بیشتر می‌کند و به جنگی به مراتب فجیع‌تر منجر می‌شود.

اما روی دیگر گفتگو، سازندگی، گذار به صلح، امنیت و رفاه است که هدف آن نزدیکی، همبستگی، تفاهم و توزیع عادلانه قدرت و ثروت است.

نکته مهم دیگر در پروسه صلح، توازن بین صلح سیاسی و صلح اجتماعی است. اگر صلح اجتماعی در اولویت قرار گیرد و به صلح سیاسی توجه نشود، دادخواهی شهروندان برای فرونشاندن جنگ، ممکن است که اصحاب سیاست را دیرتر به پایان به جنگ وادارد.

اگر تنها به بعد سیاسی اولویت داده شود و صلح اجتماعی، به فراموشی سپرده شود و توافق صلح حتا در خانه خدا امضا شود، با مقدسات عهد بسته شود و بزرگ‌ترین قدرت‌ها ضامن اجرای آن باشند، آتش‌بس و سپس صلح، ممکن نخواهد بود. وقتی سینه‌ها، آتش‌فشان کینه، نفرت و حس انتقام‌گیری است، هر آن، ممکن است این آتش‌فشان منفجر شود و جامعه را به آتش بکشاند.

هیچ پروسه صلحی به یک گروه، طبقه یا قشری خاص محدود نیست. تمام کسانی که در جنگ دخیلند، همه آسیب‌دیدگان و جانیان، می‌توانند در صلح نقش داشته باشند. «شمایی که بخشی از مشکل بوده‌اید می‌توانید به عنوان بخشی از راه‌حل هم باشید» شعار ایرلندی‌ها در پروسه صلح بود. این شعار، واقعیت این روند است.

به همین دلیل، همه گروه‌ها طرح‌ها، برنامه‌ها و پیشنهادهایی را برای صلح ارایه می‌کنند و دولت آن‌ها را جمع‌بندی و شامل دستور جلسه مذاکرات می‌کند.

حضور افراد خبره و کاردان، برای انجام گفتگو، ضروری است. گفتگو برای صلح کار هر کسی نیست؛ بلکه کاری بسیار تخنیکی، استراتژیک و تیزهوشانه است که کار نخبگان است. گفتگو‌کنندگان باید پیشاپیش فنون و هنر گفتگو را بیاموزند و با چشم‌اندازی روشن وارد مذاکره شوند.

ج محمدی

نوشته‌های مشابه

دکمه بازگشت به بالا