تانیا؛ شاعری که از ریزوم میآید
دکتور یعقوب یسنا
پیش از اینکه به شعرهای تانیا عاکفی بپردازم، لازم است اندکی به ریزوم پرداخته شود. ریزوم از اندیشهها و نظریههای فلسفی پستمدرن است. پستمدرن مجموعهیی از نظریههای موازی به هماند. بنابراین نباید فلسفۀ پستمدرن را مانند فلسفۀ مدرن دارای موضع مشخصی از شناخت و روشنگری دانست.
فلسفههای پستمدرن ادعای ارایۀ شناخت و روشنگری مشخصی از پدیدهها و امور ندارند، بل از چشماندازهای متفاوت به پدیدهها و امور مینگرند؛ زیرا پدیدهها و امور را چندوجهی و چندبعدی میدانند. در فلسفۀ مدرن، با این یا آن طرفیم، اما در فلسفههای پستمدرن با، هم این و هم آن طرفیم.
فلسفههای پستمدرن نگاهِ پیچیده-پیوسته به مناسبات جهان دارند. ریزوم نظریۀ فلسفییی است که توسط «ژیل دلوز» و «فلیکس گتاری» در کتاب «هزار فلات» مطرح شده است. ریزوم اصطلاح گیاهشناسی است که دلوز به آن مفهوم فلسفی بخشیده است. معمولاً از نظر رشد، دو گونه گیاه داریم، یکی گیاهِ درختی و دیگری گیاهِ ریزومی است. گیاه درختی، عمودی رشد میکند، گیاه ریزومی افقی پخش میشود. اگر ریشۀ درخت آسیب ببیند، درخت خشک میشود؛ اما گیاهِ ریزومی ریشه، تنه و شاخۀ تعریفشده و مشخصی ندارد؛ زیرا با ریشه دواندن به طور افقی بر روی زمین، گسترده میشود. گیاهِ ریزومی هرچه قطع شود، بیشتر میشود.
بنابراین گیاه درختی یک مناسبت است. گیاه ریزومی مناسبات و ارتباطات است و مرز مناسبات و ارتباطات بنا به گستردگی دارد و چندان مشخص نیست.
در ریزوم مرکز و حاشیه مطرح نیست؛ یعنی در گیاه ریزومی نمیتوان مشخص کرد که ریشه، ساقه و شاخۀ گیاه کجاست. گیاه ریزومی به مرکز/ مرز و محور/ حاشیه تقسیم نمیشود؛ زیرا مناسبات در گیاه ریزوم حاشیه/ حاشیه و مرز/ مرز است.
در گیاه ریزوم نمیتوان ختم یک گیاه و آغاز گیاه دیگر را مشخص کرد تا فاصله بین دو گیاه را مرز دانست. گیاه ریزوم در مرزبودگی است؛ بنابراین بهتر است به گیاه ریزوم نگاهِ پیچیده-پیوسته داشت؛ اما به درخت نگاهِ مناسبتی و تکبعدی. دلوز با استفاده از این مناسبات پیچیده-پیوستۀ گیاه ریزومی میگوید که مناسبات پدیدهها، جهان، انسان و مناسبات انسان با انسان و جهان، مناسبات ریزومیک و افقی است نه مناسبت عمودی و تکبعُدی.
از نظر دلوز چیزها، رویدادها و مفهومها در جهان با هم مناسبات و ارتباطات تودرتو و چندلایه دارند. بنا به همین برداشت است که دلوز از مناسبات جهان خوانش و تأویل پیچیده-پیوسته ارائه میکند و بهنوعی در نظریهپردازیهای خویش از ادبیات به فلسفه، از فلسفه به علم، از علم به سینما و… گذر میکند.
نظریۀ پستمدرنیستی دلوز به این مناسبت، نظریۀ ریزوم است. فوکو آیندۀ فلسفه را عصر دلوز میداند؛ یعنی عصری که فلسفه باید از مناسبات و ارتباطاتِ پیچیده-پیوستۀ پدیدهها و رویدادها خوانش ارائه کند.
ریزومنویسی یا شعر ریزوم نگرش و رویکردش را از نظریۀ فلسفی ریزوم گرفته است. ناصر نجفی نخستین کسی است که در ۱۳۶۳ در ادبیات و شعر فارسی ریزومنویسی کرده است.
امروزه این رویکردِ شعر نوشتاری نسبتاً در ادبیات ایران معمول است و یکی از رویکردهای متن و شعرهای پستمدرن دانسته میشود. در ادبیات و شعر افغانستان بانو تانیا عاکفی نخستینبار در این رویکرد مجموعه شعری «خراسانزاده انال زمینم» را ارائه کرده است.
زندگی ادبی و فرهنگی تانیا عاکفی
تانیا عاکفی (۱۹۸۱) از شاعران هرات است که در اروپا زندگی میکند. از سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به ریزومنویسی آغاز کرده و در این رویکرد شعر میگوید. تانیا عاکفی در سال ۲۰۱۷ با بانو غزال نور، موسی فرکیش، حسین پرواز و محمدشاه فرنود انجمن ریزوم را تأسیس کرد.
این انجمن فراتر از ریزومنویسی به توسعه و ترویج اندیشه و نظریۀ فلسفی ریزوم میپردازد. انجمن ریزوم معمولاً برنامههای ادبی و فرهنگی در خوانش ادبیات، فرهنگ، موسیقی، هنر و… با رویکرد ریزومی برگزار میکند. از تانیا عاکفی یک مجموعه شعر در رویکرد ریزومی منتشر و در افغانستان پخش شده است.
رویکرد ریزومی در شعر تانیا عاکفی
شعر ریزوم شبکۀ پیچیده-پیوستهیی از زبانورزیها، ایدهها، ادغام قالبها، صداها، زمانها و مکانها، تصویرها، نقلقولها، متنها و… است که در آن، آغاز و پایان شعر مشخص نیست.
خواننده هنگام خواندن یک ریزم ممکن است چندینبار تصور کند که شعر پایان مییابد؛ اما پیش از پایان، از جایی آغاز میشود؛ بنابراین شعر ریزوم ایدۀ آغاز و پایان را دچار چالش میکند و میخواهد نظریۀ فلسفی ریزوم را در بافتاری متن نشان دهد.
به این اساس میتوان گفت که شعر یا متن ریزوم میتواند مجموعهیی از خلاقیتها و طرحهای پستمدرنیستی را در متن بازتاب دهد و چالشی علیهِ هرگونه ساختار، فرم، معنا و شالودههای پیشفرض باشد.
هر ریزوم نمونۀ خلاقی از خود است. نمیتوان مناسبات بافتاری و… یک ریزوم را نمونهیی برای ریزومهای دیگر دانست و برای ریزومسرایی پیشفرض گرفت. هر ریزوم باید در موقع اجرا و ارائه، طرح بافتاری و شبکهیی خود را بسازد. درست نیست برای شعر ریزوم مانند فرم شعر نیمایی، سپید و… چهارچوب ارائه کرد.
از آنجا که نمیتوان ریزومها را در فُرم و قالبی از قبل مشخص گذاشت و بعد معیارهای آن فرم و قالب را بر ریزومهای دیگر تعمیم داد؛ بنابراین هر ریزوم میتواند بلندپروازیهای بافتاری، زبانی و شبکهیی غیرقابلتعمیم خود را داشته باشد.
بنا به آنچه اشاره شد، به یک ریزوم- شعرِ تانیا عاکفی بهعنوان نمونه پرداخته میشود. اسم این شعر «مهرگان» است. در مجموعه شعر «خراسانزاده انال زمینم» منتشر شده است. بند نخست شعر سطرهای آهنگین دارد و ایدۀ آن عشقورزی است: «… بیاموزند از ما «تانگوی» عشقبازی را/ تو ودکا میشوی یا من شوم داروی غمهایت؟! تبسم در لبانم هدیهیی از اوج عریانی.»
شعر در بند دوم از سطرهای آهنگین به سطرهای منثور عبور میکند و ایدۀ شعر از عشق به انتقاد اجتماعی و دینی گذر میکند: «دسترخوانت را برچین/ باد تاک اجساد مردگان بر دوش اینجا میوزد/ خواب پریشانی که کودکان امروز میبینند/ جرم مدرسه رفتن پدرانشان است که کتاب مقدس راه را برایشان میگشود/ به ترسیم زنان شهر/ همۀ مردان روستای ما زنا کردند و آخوند سر منبر اشاره کرد/ این زنان فاحشهاند!!!»
بند سوم شعر در قالب غزل ارائه میشود: «وقتی تو پرسه میزنی بر سر کوچۀ دلم/ چُپچُپ و بیخبر سخن، شعر و ترانه میشود/ دختر پُر شرارتی، نام تُرا صدا زند/ خندهکنان برای تو، دام به خانه میشود/ پیرهن انتحاریم تنگ به سینه میتپد/ منفجرمنما شبی، مرگ بهانه میشود/…»
بند چهارم شعر با یک متل آغاز میشود: «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت باش/…» در این بند از برداشت همرنگ جماعت بودن انتقاد میشود.
بند پنجم شعر توصیف یک صحنۀ اروتیک است: «دستوپاها به هم آویخته از پا و سَراَند/ زن خوابیده زیر «اورسی»/ مردی روی بدنش جاری هست/…/بوی آغوش کسی یاد تُرا زنده کند/ یاد تو مرد شود در بر من/ و به مانند تو وحشی و حریص/ بند دستان مرا «اولچک» احساس زند/ خم شود روی تنم/ بوتههای سر پستان مرا سبز کند/ من حریفی که لبم سرخ شده/ و نگاهم همه لبریز تو هست.»
شعر در بند ششم به اساطیر پرتاب میشود: «اهورامزدایم!/ یاقوت لبم را در نوروز بوسههایت جا گذاشتهام/ زبرجد نگاهم را در کدامین مهرگان دیدارت چراغانی مینمایی؟/ بگذار ژیهاکها از سینهام سر بزنند/ فریدون مهرت را که دارم، چه باک است مرا؟!/ جشن آزادی خراسانزمین خجستهات باد/ این مهرگان است!»
بندهای دیگر بهصورت نثر، نظم و دوبیتی در شعر وارد میشوند. سرانجام، شعر در این سطرها پایان نه، بل رها میشود تا ادامۀ آن را خواننده حدس بزند: «مرد خیالباف/ این تارها را محکم بباف/ دهنِ قیچیها را ببند/ و ریشه در ژرفهای هر گسستنی کن/ واقعیت در راه است/ و من و تو چشم در راه…»
شعر با ایدۀ عمومی از عشق مطرح میشود، وارد فضاها، قالبها و ایدههای متفاوت میشود تا اینکه شاعر، شعر را در طرحی نسبتاً خصوصی از عشق جا میگذارد.
در این شعر و در سایر شعرهای تانیا عاکفی نسبتاً رویکردهای ریزومی بازتاب یافته است. بهنوعی ادغامِ قالبها، فضاها، زمانها، صداها و ایدهها و مناسبات زبانورزانه در ریزومهای تانیا عاکفی دیده و احساس میشود؛ اما این ادغامها برای ریزومهای خیلی خلاق و متشخص بسنده نیست؛ بنابراین بهتر است شاعر در چند مناسبات ریزومیک بیشتر ورود کند. این مناسبات ریزومیک میتواند مناسبات بافتار، فضاهای سورئال (چگونگی پلزدن بین قالبها، ایدهها، صداها، زمانها و مکانها) و زبانورزی (بازیهای زبانی و رابطۀ دالها) است.
برای این «بافتار» میگویم که از ساختار فرق شود. منظورم از بافتار همان مناسبات شبکهیی است؛ اما تصور از ساختار میتواند مناسبت عمودی و مشخص باشد. در بافتار و شبکهسازی، ساخت مشخصی در نظر نیست؛ بل مهم چگونگی طراحی بافتهای خلاق و از قبل مشخصنشده است. این بافتارهای خلاق چنان که لازم است در ریزومهای تانیا عاکفی اتفاق نمیافتد؛ بنابراین گاهی طوری احساس میشود که بندهای شعر بدون مناسبات بافتاری و سورئال کنار هم گذاشته شدهاند.
منظور از فضاها و مناسبات سورئال این است که باید در ادغام ایدهها، صداها، زمانها و مکانها زمینهسازی سورئال را فراهم کرد که این زمینهسازی سورئال موجب مناسبات و فضاهای سورئال در ریزوم شود؛ یعنی ادغام قالبها، ایدهها، صداها، زمانها و… جدا از هم تصور و احساس نشوند؛ بل کلیتِ پیچیده-پیوستۀ شبکهیی (ریزوم) را بسازد؛ بنابراین ریزومهای عاکفی به زمینهسازیهای بیشترِ سورئال نیاز دارد.
منظور از مناسبات زبانورزانه این است که رویکرد غالب در شعر و متن پستمدرن بازیهای زبانی و رابطههای بازیگوشانۀ دالها است. به این اساس در نظریههای پستمدرن به پیامدهای زبانی در شعر بیشتر توجه میشود.
در ریزومهای عاکفی تکههایی است که زبانورزانه هستند؛ اما در کل بر مناسبات شعر، رویکرد زبانگرایی و زبانورزانه، جاری نیست. باید تاکید کرد: شعرهای تانیا عاکفی امکانهای ریزومیک دارند؛ اما بهتر است شاعر به خلاقیتهای بافتاری، سورئال و زبانهورزانه در ارایۀ شعرها بیشتر توجه کند.