آموزشگاه ورزشی یا بنگاه دینی؟
در گزارشهای خبری آمده بود که فدراسیون ملی باولینگ در افغانستان، فضیله حورزاد و زحل بیات، دو ورزشکار این رشته و از موسسان آن در کابل را به دلیل آنچه بدحجابی در مدت اقامت ورزشی آنان در خارج از کشور گفته شده، برای یکسال از فعالیتهای ورزشی محروم کرده است.
ادریس فاروقی، رییس فدراسیون ملی باولینگ در یک اقدام خودسرانه گفته است که فضیله حورزاد و زحل بیات به دلیل تخطی در امر پوشش اسلامی، برای یکسال از هرگونه فعالیت باولینگ در افغانستان و خارج کشور، محروم شدهاند. گفته میشود که این دو نهتنها از این ورزش محروم شدهاند؛ بل از سوی برخی مقامات ورزشی تهدید هم شدهاند.
این دو ورزشکار اما در اعتراض به این رفتار فدراسیون بالینگ، تصمیم گرفتهاند که برای همیشه با این ورزش خداافظی کنند. حورزاد و بیات دلایل مطرحشده از سوی فدراسیون را رفتار سلیقهیی و مبتنی بر عصبیت و اغراض شخصی خواندهاند که هیچ ارتباطی به پوشش نداشته است. آنان گفتهاند که اغلب ورزشکاران زن در افغانستان از سوی مسوولان ورزشی در معرض فشارهای مختلف قرار میگیرند که این اتهام نیز از همین چشمانداز قابل تفسیر است.
ورزش زنان در افغانستان یک پدیده نوظهور است که بهرغم تلاشها و سرمایهگذاریهای قابل توجه در سالهای پسین، هنوز هم با موانع و نابسامانی فراوان همراه است و هر از چندگاهی خبرساز میشود.
بحث بدرفتاری با دختران فوتبالیست یکی از بدترین و ناگوارترین رویدادهای خبری بود که مردم افغانستان و جهان را به شدت تکان داد، اما متاسفانه تا حالا هیچ اقدام جدی اصلاحی و کیفری صورت نگرفته است که سبب ترمیم اعتماد شکسته مردم نسبت به این نهاد ورزشی گردد.
اتهامهایی که اما به فضیله حورزاد و زحل بیات نسبت داده شده است، بیان یک پارادوکس تلخ اجتماعی است که با هیچ منطق صوری و عملی قابل توجیه نمیباشد.
این گزارش همزمان با یک گزارش دیگر از غرب افغانستان به نشر رسید که عالم دینی بر یک دختر دهساله تجاوز جنسی کرده است. از برکت فراگیر شدن صنعت ارتباطات، گزارشهای متعددی در سالهای پسین حاکی از تجاوز ملاهای مساجد و مدارس دینی بر شاگردان خوردسال آنان به نشر رسیده است که قبل از همه چیز فرایند فروپاشی اخلاق دینی را در جامعه به نمایش میگذارد.
پرسشی که اما نسبت به تصمیم فدراسیون باولینگ در مورد این دو ورزشکار مطرح میگردد، این است که این نهاد ورزشی، بر اساس کدام دلیل و منطق، خود را مستحق نظارت از اخلاق و رفتار شخصی ورزشکاران میداند و اصولا کدام مرجع و منبع دینی و اخلاقی به آنها صلاحیت داده که نحو پوشش و رفتار یک ورزشکار را خارج از مسابقات رسمی تعریف و تعیین نماید؟
از رییس فدراسیون باولینگ باید پرسیده شود که نهاد تحت مدیریت او آموزشگاه و بنگاه دینی است که وظیفۀ آموزش و نظارت از امر به معروف و نهی از منکر را بر عهده دارد یا یک نهاد ورزشی است که برای آموزش و ارتقای ظرفیت مهارت ورزشی باولینگ به وجود آمده است؟
افراطگرایی بهعنوان یک فرایند ویرانگر به حد کافی بر عرصههای مختلف حیات اجتماعی سایه انداخته است که مصیبتهای ناشی از آن را تا هنوز دست کم گرفتهایم، اما اینکه یک نهاد ورزشی خود را مستحق دخالت در شخصیترین امور زندگی یک ورزشکار مربوط میداند، آغاز یک فاجعه اخلاقی تعبیر میگردد که بیتفاوتی در برابر آن سبب تحمیل مصیبتهای بسیار خواهد گردید.
خیلی جالب است فدراسیون باولینگ به سادگی یکی از اعضایش را بدون ارایه مستندات متهم به سرپیچی از رعایت پوشش اسلامی میسازد که انگار افغانستان به عصر حاکمیت طالبان برگشته و عبدالحی مطمین بر مسند ریاست المپیک نشسته است.
البته بدرفتاری و بهانهطلبیهای نهادهای رسمی ورزشی با بانوان ورزشکار داستان تاثربرانگیز و غمبار دارد که بسیاری از این بدرفتاریها در محور تمایلات و خواهشهای جنسی مربیان و مدیران مرد از بانوان ورزشکار قابل تحلیل و تفسیر میباشد.
چنانچه اشاره شد، تحت فشار خواهشهای جنسی، عالم دین و ملاامام مسجدی که اصولا بهعنوان مبلغ و مروج اخلاق به رسمیت شناخته میشود، از تجاوز بر شاگردان خوردسال دریغ نمیکند، یک مربی ورزش یا مدیران نهادهای ورزشی بهسادگی و در اشکال و ابعاد مختلف میتوانند با اعمال فشار بر بانوان ورزشکار، از آنان در جهت ارضای تمایلات جنسیشان استفاده نمایند؛ چنانچه این لکه بر پیشانی مدیران فوتبال زنان نشسته است.
از این رو، رفتار فدراسیون باولینگ با این دو بانو، در محور همین دو دایره قابل تحلیل میباشد که یا مسوولان این فدراسیون، جایگاه خود را با منبر مسجد اشتباه گرفتهاند و یا اینکه سرکشی از پاسخ گفتن به خواهشهای جنسی آنها، سبب گردیده است که دیواره آرزوهای یک بانوی جوان ورزشکار فرو ریخته و برای همیشه از دست یافتن به این آرزو صرف نظر کند.
در هردو صورت توقع میرود که مسوولان امور از کنار این موضوع به سادگی نگذرند تا بانوان دیگری با چنین سرنوشت تحمیلی مواجه نگردند.
دکتور کریمی