کسب درآمد با فقیرنمایی!
بحث فقر تا قضیه فقیرنمایی و تن به کار ندادن، درآمد از این راه یک تز فعال جامعهشناسی در جامعۀ بعد از جنگ است. پروژههای (یو.اس.ای.دی) آسیب بزرگی که به بدنۀ جامعه انسانی این مملکت زد، طرحهای امدادرسانی طویلالمدت به گروههای جنگزده بود که بیشتر بیوهپروری، معیوب تشویقی و مهاجرنمایی را رایج کرد.
من در زمان تهیه یک برنامه تلویزیونی رمضانی متوجه گروههایی شدم که از آوان جنگ داخلی تحت پوشش کمکهای خارجی بهنام بیوه، یتیم، مهاجر و معیوب قرار داشته و در حالیکه سالها شده بود که بیوهها شوهر، معیوبها دارای حمایتگر، یتیمها بالغ و مهاجرین به ساکنان بیست و چندساله منطقه تبدیل شده بودند، ولی هنوز هم در زیرزمینیهای فاضلاب منطقهیی به نام بلاکهای قصبه با مظلومنمایی بیمارگونهیی به سر میبردند و استعداد کار و استقلال اقتصادی خویش را به صورت کلی از دست داده بودند.
زنان بابت جلب توجه بیشتر از درد کذایی کمر مینالیدند و مردان ریشسفید بازی میکردند و جوانها همه با عزت نفس از بین رفته مظلومنمایی.
مردم دنیای سالم، اول عزت نفس دارند، بعد اخلاق معیشیتی که باعث میشود چیزی به نام عاید سرانه را کم یا زیاد به رسمیت بشناسند و هر فعالیت را به نام کسب یا کار برای امرار معیشت قبول نکنند و تعریف انسانی و شرافتمندانه از کار داشته باشند.
عاید یک گدای معمولی در شهر کابل ماهوار یکلگ افغانی است و در برابرش از ماموران عادی مثل من و دیگران سیهزار افغانی! من عملا روی اینکه آیا این طبقه از مردم حاضر به کار شرافتمندانه با عاید پایین هستند یا نه، تحقیق مستند با راهاندازی کارگاههایی با سرمایههای کوچک کردم و نتیجۀ بسیار شرمآور و ننگآمیزی گرفتم؛ چون پاسخ همۀشان مستقیم و غیر مستقیم نه بود!
در زمان کمپاین برای انتخابات پارلمانی مردم از کاندیداها فقط درخواست مال و پول داشتند. اکثر رایدهندهها (تقریبا چهل درصد) به مقدار زیاد نقد یا جنس بابت تهیۀ مواد سوخت زمستانی از کاندیدا دریافت کردند، اما با کمال تعجب زمستان امسال همان مردم بهخاطر سوختاندن پلاستیک، تایر، البسۀ کهنه، چوب، ذغال کمکیفیت و ارزان فضای شهرها را چند برابر آلوده و کثیف ساختند.
اعتیاد به مواد مخدر در دو نوع جوامع زیاد است: جوامع بینیاز، دموکرات و جوامعی که فقدان عاطفی ناشی از حاکمیت مذهب دارند. جامعۀ ما از نوع دوم است که به صورت طبیعی معتاد تولید میکند. ما تنها معتادان به مواد مخدر نداریم، معتاد به لجبازی، شهرتطلبی، خودشیفتگی، خشونتطلبی، چوکیپرستی، بیمارنمایی با ادبیات ناله و نمایش تاریخ غمانگیز یا هم عملا وانمود کردن در بستر مریضی، نمایش تب، درد، حملات قلبی، سر و دهها نوع دیگر داریم که آسیبهایش مستقیم از بستر اخلاق مذهبی مبنی بر تاکید در قناعت مفرط، دنیافراموشی، مقیدات ترساننده و تطبیق اصول سنتی غیر منطقی بر نیازهای اولیه چون لذت بردن و بهرهرسانی به هوسرانی و غرایز طبیعی همیشه فعال آدمی از مزایای جنسیتی، شخصیتی در دنیای مادی پیش چشم میآید.
در دنیای سالم اجتماعی، دمکراسی جامعهشناسانه و با نیت انسانی به آهستگی و پیوستگی از راه پالیسیهای ملی نخبههای دانشمند، راس حرم اجتماعی در دین نفوذ کرده و سنتهای غیر عادلانه و به ضرر انسانی را محو میکند. افراد را به کار وا میدارد و عزت نفس را فقط کار شرافتمندانه در قالب یک شخصیت مدیر و محترم تعریف میکند. گذار از سنت به مدرنیته را با فابریکه و انواع تولید از تقلید و مفتخواری و بهانهتراشی (لمپنیزم آگاهانه که استمرار آن باعث عادت شده است) به سوی آگاهی و فکر زینه میشود.
برعکس، در جوامع مریض ناهنجاریها از ورود دموکراسی سیاسی و غیر خودجوش طوری تصاعد میکند که هرچه ارزش و سنت حاکم خوب و بد فرا راه است را پس زده، دین را مجبور به نفوذ آهسته و پیوسته در خود میکند.
البته در فرمولهای دموکراسی وارداتی سیاسی هر قدر افراد و گروهها وابسته، ضعیف و به اصطلاح بیننگ گردند به نفع پروژههای اقتصادی پولشویی و فرمولهای ابزارساز محور شکلگیری میدانهای جنگ بابت فروش اسلحه و مواد مخدر است.
افراد در حاکمیت نظام دموکراسی سیاسی بیشتر در معرض سیلی از اطلاعات ناقص قرار میگیرند تا کمتر بتوانند فکر اساسی کنند، کار در فضای بسته ولی شلوغ با نوع مدیریت گروهی تنظیم میشود تا هیچ اختراع، کشف و تمرکز خلاق در افراد شکل نگیرد، اجتماعی بودن در فضای حقیقی به فضای مجازی منتقل میشود تا گروهها از انسجام و وحدت فیزیکی باز مانده با تکه تکه نظری شدن و تکفریادهای مجازی از اتفاقی به نام انقلاب واقعی خالی شوند.
آگاهیدهی و تغییر از تاسیس کتابخانهها و تغییر کرکولوم درسی و تعلیمی نه از پستهای جندر و دفاتر حقوق بشر و فعالیت با کارمندان مدنی شروع میشود. حق داشتن اسلحه آزاد میشود و مراکز تحصیلی تجارتی با مراعات دیوار زنانه، مردانه قانونی میشود.
اقتصاد بازار آزاد به هدف تشویق واردات و شکستن کمر صادرات حاکم میشود. کلیت فرمولهای اجتماعی در پی تضعیف جرات، ارادۀ افراد و نفس آنان است.
این است که جامعهیی بیشفعال، ولی بیثمر با درآمد مادی و معنوی موقتی شکل میگیرد. ریاضت برای درونگرایی و تعریف اساسات و اصول حقیقی که متضمن زایش انسانهای کارگر، با همت، دور اندیش و مغرور است صفر میشود. با تگدی نیازهای اولیه برآورده میشود و با تقلب شخصیت ارزشها تعریف و جامعهیی میشود که قانونمندی خودش بیقانونی و شرافت طنز تعبیر میگردد.
ویدا ساغری