بر شاخه نشستن و بن بریدن/ رسانههای بلندگوی طالبان
سرمقاله/ طالبان با توجه به ماهیت ایدیالوژیکی و عقبۀ جنگطلبی خود، طبیعی است که در آستانۀ گفتگوهای صلح بهدنبال افزایش محبوبیت خود باشد. این چیزی است که حامیان این گروه نیز از آن پشتیبانی میکنند.
به این صورت که با آغاز گفتگوهای قطر و درواقع با امضای موافقتنامه بین طالبان و امریکا، جنگ علیه دولت توسط طالبان بیش از گذشته شدت یافته است. آن هم در همه بخشهای کشور و در ابعاد تازهیی مانند جنگ نرم و روانی.
موافقتنامۀ طالبان و امریکا، برای دستگاه تبلیغاتی طالبان یک فرصت تاریخی بود که این گروه را قادر به مانوردهی در ابعاد گسترده، هم در فضای مجازی و هم واقعی کرد. سخنگویان و جارچیهای طالبان پیش از این، بهطور مخفیانه و با نقاب بر صورت مخابره میکردند و گهگاهی با خطر تحریم و فلتر در حوزۀ رسانه مواجه بودند، اکنون بهطور علنی ایدیالوژی خشونت و افراطیت را نشر و پخش میکنند.
طالبان که به ضدیت با رسانه معروف است، حالا از قدرت رسانه برای آمادهسازی ذهنیت مردم و افکار عمومی به پذیریش برتری خود استفاده میکند. این گروه تروریستی با نوید امنیت و آرامش تلاش دارد مردم را هپنوتیزم و پذیرای حاکمیت خود، آن هم با خوانش خشن از دین کند. در واقع مردم خسته از ناهنجاریهای مافیایی، بد نمیدانند که طالبان برگردند، حتا اگر جنبههای آزادی اجتماعی و فردی محدود شود.
به طور مثال، طالبان در پیام اخیر خود به باشندگان کابل وعدۀ ریشهکنی دزدی و سرقت مسلح را داده است. خیلیها که از ناامنیهای درون شهرها به ستوه آمدهاند، با نشر و پخش اعلامیۀ طالبان، ناخواسته بلندگوی این گروه شدند.
اما واقع این است که این گروه در شکل و شمایل با دزدان و راهزنان مسلح هیچ فرقی ندارد. چه بسا با خلق خشونت، انگیزهبخش جرم و جنایت است. طالبان در مسیر شهرها و روستاها از مردم باج میگیرد، قتل میکند و افراد وابسته به این گروه در مناطقی که نفوذ دارند، مانع از اجرای برنامههای توسعهیی هستند. غارتگری پیشۀ طالبان برای تمویل برنامههای جنگی و تروریستی است. چه کسی میتواند میان شکل و شمایل طالب و دزد فرق قایل شود؟
طالبان ادعا دارد که نیروهای مسلح مردمی یا خیزشهای مردمی که پیش از این علیه این گروه در جنگ بودند، اکنون در جای جای کشور به آنها میپیوندد، اما نه در همه جا. برخی از گروههای مسلح در مناطقی که طالبان از نفوذ گستردهیی برخوردار است، ممکن است به دلیل عدم حاکمیت دولت با طالبان همسویی نشان دهد.
از سویی به نظر میرسد که ماشین تبلیغات دولت از کار افتاده است. فیسبوکچلونکیهای وابسته به کارگزاران حکومتی نهتنها که قاعدۀ بازی را خراب کرده، بل با نشر و پخش دروغ و توجیه فساد اربابان قدرت و عدم کارایی حکومت، اعتبار نظام را تضعیف کردهاند. کارگزاران رسانهیی حکومت نیز عملکرد شفاف ندارند. آنها ضمن اینکه دسترسی به اطلاعات را محدود کرده، در نشر اخبار و دیدگاه حکومت سلیقهیی برخورد میکنند. اینها باعث دلسردی رسانههای همجهت با حکومت شده است.
همچنین دولت به معنای کل نظام، بهعنوان موتور توسعه عمل نکرده است و با فربهشدن، نتوانسته چابکی و سرعت عمل یک دولت کوچک، کارا و موثر را بازی کند. برعکس به افزایش قدرت مافیایی در بیرون و درون حاکمیت کمک کرده است.
با این که اکثر رسانهها در نیت و ظاهر با جمهوریت همراه است و حکومت از این ظرفیت در سرکوب طالبان غافل مانده، اما برخی رسانهها در محتوا و مفهوم ناخواسته در جهت اهداف طالبان عمل کرده است. بدین گونه که رسانهها بهویژه رسانههای دیداری و شنیداری علوم و تکنالوژیهای جدید را دستآورد دنیای مدرن و نتیجۀ آزادیهای لیبرالیزم معرفی نکرد، بل با نمایش بدن زن، مُد و فیشن و ترویج مصرفگرایی از طریق پخش تبلیغ کالاهای تجاری به باور خیلیها و طالبان، نوعی از ابتذال و عیوب نظام مدرن را به تصویر کشید.
به عبارتی، فضای پوچ و بیمحتوای حاکم بر رسانههای کشور، توان خلق تفکر انتقادی و پرسشگری یا ابزار زیر سوالبردن پیشفرضهای حاکم بر باورهای دگم را ربوده است. نگاه بازاری به رسانه و ابتذال برنامههای رسانهیی خوراک توجیه جنگ طالبان علیه دولت را فراهم کرده است.
نظام آموزشی کشور از سطح ابتدایی تا پوهنتون نیز غیرکارا و فاقد دانش مدرن بهویژه در حوزۀ علوم اجتماعی برای خلق تفکر انتقادی است. هم نظام آموزشی و هم رسانه بهعنوان بازوی سازندۀ توسعه در کنار دولت عمل نکرده است. از این روست که بستر حمایتی برای طالبان پهن شده و قدرت مانوردهی طالبان در ابعاد سخت و نرم افزایش یافته است.
بنابراین، هنوز فرصت از دست نرفته است. با این اندک فرصت و امکانات محدود، اما با تلاش بیشتر و نگاه عمیق باید از جمهوریت حمایت کرد. پشتیبانی از جمهوریت به معنای توجیه ناکارآمدی این دولت یا آن حکومت نیست. پرواضح است که نظام امارتی طالبان نمیتواند هرگز بدیل جمهوریت باشد.
ایستادگی در برابر فشار رسانهیی طالبان لازمۀ مبارزات علیه این گروه تروریستی است. با موشکافی توطیههای فریبکارانه میتوان نویدهای دروغین آنها را به باد داد.
حکومت نیز نباید ظرفیت رسانهیی را دست کم بگیرد و از آن نه برای توجیه بیکارگی کارگزاران، بل مجرای دریافت مطالبات مردم، ابزار نظارت بر عملکرد مدیران خود و بهعنوان قدرت مشروعبخش جمهوریت استفاده کند.