چگونه داستان کوتاه بنویسم؟
نویسنده: جان فریدمن/ مترجم: *نصیر آرین/ قسمت سوم
اشاره: این مطلب با عنوان «How Do I Write And Sell Short Fiction» در کتاب «Beginning Writer’s Answer Book» آمده است. در این کتاب، نویسنده به حدود نُهصد پرسش نویسندگان جوان درباره داستان کوتاه پاسخ گفته است. برای اینکه تعداد زیادی از این پرسشها، عین پرسشهایی میباشد که برای نویسندگان جوان حوزه داستاننویسی ما نیز مطرح شده و یا شبیه برخی پرسشهای آنهاست و همچنین پاسخهای دادهشده به این پرسشها، علمی و درخور توجه است، ترجمه آن مفید به نظر رسید:
از بزرگترین مشکلاتی که نویسندگان مبتدی با آن مواجهاند، عدم اعتماد به نفس است. این حس، ناشی از سن و سال، جنسیت، آگاهی، کمتجربگی یا میزان محدود تحصیلات است. این حس در ذهن نویسندگان مبتدی همانند موریانهیی در حال خزیدن است و همواره ریشۀ آرزوهای آنها را میخشکاند و مانع جلو رفتن آنها میشود. بدبختانه عدم اعتماد به نفس را نمیتوان با سن، تجربه و حتی موفقیت درمان کرد.
نویسندگان از اینکه درمییابند آنچه لازم است را دارند، شگفتزده میشوند. حتی مدت زیادی پس از نشر اثرشان شاید تعجب کنند که حس عدم اعتماد به نفسشان کاذب بوده است.
پاسخهای این بخش، نقطۀ آغاز اندیشیدن در مورد برخی از این مسایل وجودی را فراهم میکند، اما در نهایت بسیاری از پاسخها برای شما نادر خواهد بود و اندکی بعد این حس نادر بودن در شما تغییر خواهد کرد.
نویسندگان میل دارند به نقشی که عدم اعتماد به نفس در زندگی علمی آنها بازی می کند، نگاه برعکس داشته باشند. از نظر سیلوا پلات، بدترین دشمن خلاقیت، عدم اعتماد به نفس است و سیدنی گابریل می گوید: «نویسندگانی که مصاب به تردید و عدم اعتماد به نفساند و آن را برای مدتی از دست میدهند، با گذشت زمان این تردید در آنها دوباره جوانه میزند و با شور و وجد افشا میشود و آشکارگی دوبارۀ تردید، آنها را از نوشتن باز میدارد.
به این امر باید اذعان داشت که تمام نویسندگان با تفاوتهایی مینویسند، اما روش هیچکدام، یگانه روش درست نیست.
چه چیزی برای نویسندهشدن نیاز است؟
آنچه از همه بیشتر برای نویسندهشدن نیاز است، شور و اشتیاق و ممارست است. اشتیاق برای نوشتن و ممارست در قیام قلم برای مواجهه با قصور و درماندگی. بازآفرینی حس کنجکاوی و آگاهی از رفتار بشر نیز از ویژگیهای نویسندگان موفق است. فهم درست از صنعت چاپ نیز بسیار حیاتی است و شما را از درماندگی و اتلاف وقت میرهاند.
من علاقه به نوشتن دارم، اما نمیدانم برای این کار آفریده شدهام یا خیر؟ آیا همۀ نویسندگان خوب با استعداد نویسندگی تولد شدهاند؟
نویسندگان واقعی شاید با استعداد بیشتر از دیگران متولد شده باشند، اما نوشتن عموما با تمرین آموخته میشود. استعداد، بیشتر به نظامی نیرو میبخشد که باعث شود با قاعده و سریع بنویسیم. هرکسی که توان و میل به رشد نویسندگی در خویش را داشته باشد، میتواند این صنعت را بیاموزد و در آن به موفقیت برسد. همچنان ممکن است که نویسندۀ باهوش و مستعدی، پشتکار و مداومت در امر نوشتن نداشته باشد و هیچ اثری از او نشر نشود و بههیچ درجهیی از موفقیت نرسد.
چگونه مطمین شوم که واقعا توانایی نگارش خلاق را دارم؟
هرگز از این امر مطمین نخواهی شد. بهتر این است که به خود باور داشته باشید و بروید جلو. بسیاری از نویسندگان در میان دورههای تردید و اطمینان میچرخند.
چگونه میتوانم تصمیم بگیرم متن داستانی بنویسم یا غیرداستانی؟
به آنچه بیشتر از خواندنش لذت میبرید، نگاه کنید و این روش پرسش شما را پاسخ میدهد، یعنی نوع متنی که از خوانش آن لذت میبرید در نوشتن آن نیز نسبت به متنهای دیگر موفق خواهید بود. بسیاری از نویسندگان باهوش هم در نگارشهای داستانی و هم در نگارشهای غیرداستانی صاحبنام شدهاند. بنابراین، ضرور نیست خود را به این یا آن نوع نگارش محدود کنید.
به چه دلیل نویسندگان به بنبست میخورند و چگونه میتوان با آن مبارزه کرد؟
از بیست نویسنده بپرسید دلیل به بنبست رسیدن آنها چیست؟ ممکن است، بیست پاسخ متفاوت دریافت کنید. دلیل اینکه نویسندگان به بنبست میخورند، ربطی به نوشتن ندارد، اما به عواملی وابسته است که باعث پراکندگی فکر و ذهن نویسندگان شده و تمرکز آنها را برهم زده است.
به متن خود دقت کنید اگر واقعا آماده هستید که نوشتن را شروع کنید، این آمادگی تمام کارهای ابتدایی برای نوشتن نیست، از متن فاصله بگیرید و کوشش کنید آن را بهمثابۀ یک ابژه بنگرید و راههای مختلف بیانی را تجربه کنید.
برخی میگویند، نویسنده باید در مورد چیزی بنویسد که از آن اطمینان دارد، اما اگر میخواهید به بلندی فکری برسید در مورد چیزهایی بنویسید که آن را نمیپسندید. با این کار ذهن شما طغیان میکند و افسار محدودیت را میگسلد.
یکی از دلایل مهم به بنبست خوردن نویسندگان، اضطرابی است که معمولا در خصوص نوشتۀ نویسندگان دیگر دارد. دین کونتز، رماننویس معروف برای راه حل این مساله میگوید: رمانی را بخوانید که نویسندۀ آن واقعا خوب نمینویسد و شما از آن متنفر هستید و با خود بگویید وقتی این آشغال میتواند نشر شود، ناشران شاید بر سر چاپ کتاب من با همدیگر جنگ کنند.
گاهی علاقهیی به نوشتن ندارم، آیا رازی، قاعده یا راهکاری برای منظم نوشتن وجود دارد؟
اعمال نظم و ترتیب در نوشتن، تفاوتی است میان نویسندهیی که از روی عشق و علاقه مینویسد و نویسندهیی که برای نشر مینویسد. برخی نویسندگان در وسط اندیشیدن، در میان بخش خاص یا جمله عمدا جریان نوشتن را متوقف میکنند و دقیقا میدانند که روز آینده از کجا شروع کنند و بدون تعلل و امروز و فردا کردن آن را ادامه دهند. جستجو در مجلات یا خواندن بخشی از کتاب خودآموز نویسندگی نیز میتواند شما را در امر نوشتن انتظام بخشد (مطالعه در مورد نوشتن و درک این که کی خواندن را متوقف و به نوشتن بپردازیم، مهمترین بخشی از فعالیت روزانه است.)
چندماه بعد از آنکه موضوع یک مقالهام از طرف داوری رد شد، مقالهیی با موضوع مشابه در همان مجله منتشر شد، چگونه از داورهای سارق میتوان خود را حفظ کرد؟
نویسندگان مبتدی و گاه {نویسندگان با تجربه} به سرعت مشکوک میشوند که ایدههای آنها توسط سردبیران به سرقت رفت است. چنین گمانههای آغشته با غرور تقریبا همیشه اشتباه است، زیرا فاصلۀ زمانی مورد انتظار برای نشر شمارههای یک مجله از دریافت مقاله تا چاپ آن، سه ماه یا حتی یکسال است. با این حال مقالۀ نشر شده در آن مجله، قبل از آنکه حتی شما سوالی در این مورد طرح کنید، نوشته و پذیرش شده است.
پینوشت:
*نصیر آرین، کاندیدای دکتورای رشته زبان و ادبیات فارسی است.