طرح یا توطیه/ خاطرات یک خبرنگار
حامد علمی/ قسمت ششم
نویسنده و محقق چیرهدست جهاد افغانستان، عبدالحی خراسانی، مسوول دفتر تحقیقات انقلاب اسلامی افغانستان در ایران نیز در جلسه اشتراک داشت. در این جلسه نمایندگان سازمان ملل متحد دربارۀ افغانستان با طرفهای مختلف درمورد آیندۀ کشور گفتگو و رایزنی میکردند، ولی باوجود اصرار آنها متنی که گفته میشد، طرح سازمان ملل متحد است، بهدست نیاوردند.
خراسانی میگوید که در زمستان سال ۱۳۶۹ در تهران به جلسهیی در وزارت امور خارجۀ جمهوری اسلامی ایران دعوت شدیم که به افتخار آقای اوکلو، معاون نمایندۀ سرمنشی سازمان ملل متحد در امور افغانستان ترتیب شده بود. او در آن جلسه از طرح سخن گفت، اما هیچ کاپی به حاضران نداد و گفت بعد از آنکه تمام رهبران جهادی توافق نمایند، طرح نهایی میشود، دکتور چنگیز پهلوان، افغانستانشناس مشهور ایرانی هم در جلسه بود و تقاضا نمود که کاپی در دسترس او قرار گیرد، اما کاپییی در کار نبود. نهتنها ما که اشخاص صاحبنظر و خارج از حلقۀ تنظیمهای جهادی افغانستان که در ایران فعالیت میکردیم، چیزی ندیدیم، بل مقامات ایرانی نیز طرح را به چشم سرندیدهاند.
عبدالوکیل، وزیر خارجۀ حکومت دکتور نجیبالله در بخش هفتم فصل چهارم کتابش «از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان» متن ذیل را گنجانیده است:
متن کامل اعلامیۀ ۲۱ ماه می سال ۱۹۹۱ سرمنشی سازمان ملل متحد، خاویر پریز دیکولیار:
از چند هفته به این طرف گزارشهای دشمنی و خصومت در افغانستان بر علاقمندی و ضرورت تلاشهای من به منظور خاتمه دادن به رنجهای مردم افغانستان مهر تایید میگذارد.
در چنین زمانی که توجه جهانیان را انکشافهای دیگر به خود معطوف میدارد، مردم افغانستان به فراموشی سپرده شدهاند. در اوضاع و احوال کنونی که جامعۀ بینالمللی بهخاطر از بین بردن رنجهای بشر با هم مساعدت میکند، ضرورت خاتمه دادن این مساله بیشتر محسوس است.
مطابق به مصوبۀ ۱۲-۴۵ مورخ ۷نومبر۱۹۹۰، اسامبله عمومی با پیگیری در تشویق همه بخشهای مردم افغان، بر علاوه توجه حکومتها، به طرف یک حل سیاسی در افغانستان کار کردم.
باید بگویم که مسالۀ افغانستان راه دیگری جز حل سیاسی ندارد و برای رسیدن به چنین راهی ضرورت به یک توافق در سطح ملی و بینالمللی دیده میشود.
مشورههایی از طریق آقای بینین سیوان، نمایندۀ شخصیام در افغانستان و پاکستان به همه بخشهای مردم افغان به شمول رهبران سیاسی، گروپهای مختلف و قوماندانان مقاومت که مرکز آنها در پشاور، تهران و داخل افغانستان است و دیگر افغانهای برجستۀ مقیم در خارج انجام گردید، نتیجهگیری کردم. البته در این زمینه مشورۀ حکومت نیز اخذ گردید. جوانبی که با آنها گفتگو را انجام دادم، مرا چنان تحت تاثیر قرار داد که حل مساله باید به شکل جدی در یک پروسۀ سیاسی افغانی و دور از مداخلۀ دیگران باشد.
مفکورههای فوق مرا وادار ساخت که عناصر ذیربط باید به مثابه مبنای خوبی برای حل سیاسی در افغانستان که برای اکثریت مردم افغانستان قابل قبول باشد، حفظ و نگهداری گردند.
۱ – حفظ حاکمیت ملی، تمامیت ارضی، استقلال سیاسی، غیرمنسلک بودن و کرکتر اسلامی افغانستان.
۲ – شناسایی حق مردم افغانستان در انتخاب حکومت دلخواه و انتخاب سیستم اقتصادی، سیاسی و اجتماعی عاری از مداخلۀ خارجی، واژگونی و فشار.
۳ – ضرورت یک مرحلۀ انتقالی که جزییات آن در دیالوگ میان افغانها مورد پذیرش قرار میگیرد و رهنمود شدن آن برای ایجاد یک حکومت دارای پایههای وسیع :
الف– ضرورت آغاز تدابیر دورۀ انتقال قابل قبول برای اکثریت افغانها به شمول ایجاد یک میکانیزم و بیطرف همراه با نیروها و مقامات مناسب (که مشخص میگردد) طرف اعتماد مردم افغان و دادن اطمینان لازم جهت اشتراک در انتخابات آزاد، در نظر گرفتن عنعنههای افغانی بهمنظور ایجاد یک حکومت دارای پایههای وسیع.
ب – ضرورت قطع دشمنی و جنگ در مرحلۀ انتقالی.
ج – مقتضی داشتن کمکهای ملل متحد و یا کدام سازمان بینالمللی در مرحلۀ انتقالی و پروسۀ انتخابات.
۴ – ضرورت یک توافق به منظور خاتمه دادن به تهیۀ اسلحه به همۀجوانب افغانی از طرف همۀ تهیهکنندگان.
۵ – ضرورت به موجودیت منبع مناسب مادی و پولی بهمنظور دردهای مهاجران افغان و ایجاد مناسب برای بازگشت داوطلبانه و بازسازی اقتصادی و اجتماعی افغانستان.
من مایلم که گفتگوهایم را با همۀ جوانب علاقهمند برای تشویق و تسهیل اجزای عناصر فوق، ادامه دهم. از اینرو از همه رهبران افغان تقاضا میکنم تا منافع مردم را بالاتر از هر چیز شمرده، اختلافات را از طریق پروسۀ سیاسی حل کنند و به جنگ ویرانگر خاتمه دهند.
همچنین از همۀ حکومتها میخواهم که از پروسۀ سیاسی پشتیبانی کرده و به حق مردم برای تصمیمگیری در مورد آیندۀشان احترام بگذارند.»
از متن بالا به خوبی هویدا میگردد که این یک اعلامیه از طرف سرمنشی سازمان ملل متحد است که بیشتر جنبۀ تشویقی و اظهارنظر را دارا میباشد و به هیچعنوان یک طرح پنداشته نمیشود. وزیر خارجۀ افغانستان بهخوبی میداند که اعلامیه تا طرح و یا بیانیۀ مشترک و توافقنامه با هم تفاوت دارند، اما بسیاری همین متن را آگاهانه یا ناآگاهانه بهعنوان طرح سازمان ملل یاد نموده و آن را معتبر و مرییالاجرا میپندارند.
سالها بعد در اسناد سازمان ملل از این اعلامیۀ پنج فقرهیی بهنام چهارچوب یا فرمول سیاسی یاد شده است و مسوولان امور بهنحوی از زیر بار مسوولیت شانه خالی نموده و به ذکر چنین عبارتی اکتفا کردهاند، در حالیکه یک طرح نظر به معیارهای سیاسی، اداری و اکادمیک و دارای شاخصههای میباشد و ایجاب مینماید تا ضمایم و سایر بخشها در آن به خوبی دیده شود.
ادامه دارد …