موسیقی شمشیر عشق به وطن را تیزتر میکند!
دکتور علیاحمد کریمی
میگویند مردم دنیا جمع شدند تا بنای بلندی به همفکری و همپذیری بسازند و بالا بروند تا به خدا برسند. خدا برای اینکه مانع این کارشود زبانهای آنها را متفاوت ساخت تا با هم حرف نزنند و همکاری کنند، موسیقی را به آنان هدیه نمود تا این زبان مشترک میان من و شما باشد. این همان فرمودۀ حضرت مولاناست که فرمودند موسیقی این همان نغمه های درون انبیا و اولیا الهی است که در درونشان نغمههای جانافزا برای گوشهای مشتاقان مینوازند.
امام غزالی به فرمودۀ مولانا که عالم عالمیان است در کتاب «کیمیای سعادت» موسیقی را ترانههای انس و الفت میداند. مولانا سماع را غذای عشق میخواند. بدون سماع به فرمودۀ ابوسعید ابوالخیر کجا عشق؟ و کجا عشق به وطن؟ بزرگان مغرب زمین مانند افلاطون هنر را خداداد و کانت آن را متعالی میداند. شکسپیر نویسندۀ نامدار انگلیس مانند مولانا «موسیقی را غذای عشق میخواند “ music is food of love”موسیقی علم است و انرژی آسمانی دارد. موسیقی مهربانی و محبت به انسانیت است. موسیقی صدای تمام موجودات خداست و بدون موسیقی صدای زندگی دیوانه و ترسناک است.
امام غزالی، مولوی وحتی سایر امامان مذاهب اسلامی تنها موسیقیهای مبتذل و گمراهکننده را که در قرآن از آن بهنام لهو و لعب ذکر گردیده، حرام میدانند .
در میان هنرها موسیقی قدرت یک ارتش را دارد. ارتش اگر از مرزهای یک کشور پاسبانی و حفاظت میکند، موسیقی عامل وحدت و پاسدار فرهنگ هر کشور است و افراد جامعه را نزدیک و همدل میگرداند. کشورهای جهان بعد ازجنگهای خانمانسوز به کمک تبلیغ و ترویج هنر و موسیقی به احیا و بازسازی فرهنگهای خود علیه تبعیض، نفاق ملی و خشونت پرداختهاند.
هنر، ادبیات و موسیقی مهمترین عامل وحدت و عشق مردم افغانستان بوده و درآینده نیز باقی خواهد ماند. فرهنگ زبانستیزی، مخالفتهای تعدادی از پشمینهپوشان زاهد و سیاست بازی گروههای دلال باعث خطرناکترین اختلافات در فرهنگ هنر و ادبیات کشور ما شده که خطر آن به مراتب زیادتر از تجاوز بیگانگان است که قدرت ارتش فرهنگی ما را در مقابل تهاجم فرهنگی بیگانگان تضعیف نموده. افغانستان گهواره و مهد فرهنگها، سازها، آوازها و سایر گنجینههای فرهنگی است. نسلهای نوی افغانستان که در کشورهای مختلف جهان زاده شدهاند و تا هنوز کشور را ندیدهاند و نمایندگان اقوام مختلف مانند پشتون، تاجیک، هزاره، ازبیک وغیره میباشند با شنیدن آهنگهای هنرمندان کشور به خود میبالند، به وجد میآیند و دستها را به کمر همدیگر حلقه مینمایند و از نغمههای عشق به وطن به رقص و سماع میپردازند. با لهجههای خارجی نالههای بشنو از نی را زمزمه میکنند و عاشق برگشت و دیدار به روزگار وصل خودند.
نسلهای نو که در زیر آسمانهای روشنتر و با سقف بلندتر به دنیا آمدهاند از رذالتها و پستیهای ابلهانۀ نژادگرایان، زبانستیزان و مذهبستیزان تنفر دارند و به آنان به دیدۀ دشمنان واقعی وطن و انسانیت مینگرند. نسلهای جوان با شنیدن موسیقی و آواز هنرمندان وطن به افغانستان واحد افتخار مینمایند. اما افسوس و هزار افسوس که در داخل کشور در اثر ریاکاریهای دینفروشان بیخبر از واقعیتهای دین و سیاستمداران وطنفروش و منفعتجو، هنر، ادبیات و موسیقی که مهمترین عامل وحدت برای ارتقای کشور است مسخ، حرام و متاع بیارزش گردیده.
هنرمندان، نویسندگان و شاعران ما که مجبور به ترک دیار خود شدهاند در آسمانهای بیگانه میدرخشند، آثار و خلاقیتهای هنری آنان در عالم مهاجرت سیمای افتخارات تاریخی و فرهنگی ما را ترسیم میکند.
چهرۀ هنر، موسیقی و ادبیات ما در مهاجرت انسانیتر و با اخلاق و فرهنگ اسلامی مطابقت دارد.