طرح یا توطیه/ خاطرات یک خبرنگار
بازگشایی فصل جدید در تاریخ معاصر
حامد علمی/ قسمت نهم
جنرال صافی با فصاحت زبانی که به هر سه لسانهای پشتو، فارسی و انگلیسی داشت، مدام از طرف ما ژورنالیستان اذیت میشد، ولی با کمال جرات و سخاوت اوقات خود را در اختیار ما قرار میداد.
روزی برای مصاحبه با ایشان در دفتر اتحادیۀ نویسندگان افغانستان آزاد، در آستانۀ سقوط حکومت دکتور نجیبالله رفتم و از ایشان علاوه بر مسایل نظامی- سیاسی دربارۀ هیات واهی نیز پرسش نمودم.
جنرال صافی همان روز خلاف معمول حاضر به مصاحبه نشد، وقتی پرسیدم که چه انگیزهیی باعث خاموشی ایشان شده، گفت که برادرزاده خودت میدانی که از اولین مجاهدان افغانستان هستم و همین راکتهای بلو پایپ (یک نوع سلاح انگلیسی ضد طیارات جنگی) را خودم بر سر شانه از بریتانیا به جهاد آورده و در اثر تلاشهای شبانهروزی خودم بود که بریتانیا حاضر شد تا این سلاح پیشرفته را در اختیار ما قرار بدهد.
شاهد هستی که خودم شخصا این راکتها را فیر نمودهام و از حکومت حزب دموکراتیک خلق افغانستان تا مغز استخوان نفرت دارم، اما همین حالا دعا میکنم که خداوند پای این د…ث (یک فحش علیه بر دکتور نجیب داد) را استوار نگهدارد؛ چون افغانستان ما وارد مرحلۀ بسیار حساس شده و در یک توطیۀ جهانی گیرشدهایم.
وقتی از هیات پانزده نفری پرسش کردم، ایشان توته کاغذ را از سر میز برداشته چیزی در آن نوشت و به من داد. چون به شمول پروفیسر رسول امین، رییس اتحادیه نویسندگان و چند تن دیگر در اتاق نشسته بودند. او نمیخواست چیزی بگوید، بنابراین در کاغذ نوشت. گمان کردم که نامنویس پانزده نفر یا حداقل چند تن را برایم داده و به عجله کاغذ را چنان باز کردم که گویی سر بوجی یک میلیون دالری را باز میکنم. وقتی کاغذ را باز کردم با خط زیبا نوشته بود که برادرزاده! کاکایت را زیاد آزار نده.
با یک وداع، اتحادیه را ترک کرده و بدون مصاحبه روانۀ دفتر شدم. جملۀ برادرزاده … بعدا به اصطلاح تبدیل شد که هر بار او را میدیدم، میگفت برادر زاده کاکایت را زیاد آزار نده. بارها از طرف دوستان مشترک ما به شمول خانم ایشان پرسیده میشد که در این جمله چه رازی نهفته است؟ صافی میگفت این شفر اخلاقی بین من و برادرزاده ام است.
روزی که کابل به دست مجاهدان سقوط کرد و ما با کاروانی از مجاهدان برای تهیۀ خبر روانۀ کابل بودیم، رحیمالله یوسفزی ژورنالیست پاکستانی به شوخی گفت که آیا از همان پانزده نفر، کسی در این کاروان با ما است؟
***
روزی اطلاع رسید که انجنیر گلبدین حکمتیار، امیر حزب اسلامی افغانستان از طریق مخابره با احمدشاه مسعود صحبت مینماید و علاوه بر مسایل نظامی و شرایط حاکم در کشور، روی حکومت آینده تصامیمی را اتخاذ میکنند. شنیدن صحبت مخابرهیی میان دو شخصیت برجستۀ جهاد افغانستان هر خبرنگار را مست میسازد، خصوصا در آن جو حاکم که کشور در یک سردرگمی کامل به سر میبرد و تشویش بزرگ تمام اقشار جامعه اعم از مقامات حکومت دکتور نجیب و سران مجاهدان، فرماندهان و حتی مهاجران بیبضاعت را از آیندۀ کشور هراسان مینمود.
به چه وسیله میتوانستیم از صحبتهای این دو تن خصوصا اینکه دربارۀ حکومت آینده صحبت میکنند باخبر شویم؟ البته که سرنوشت افغانستان نیز در حال رقم خوردن بود و فصل جدید در تاریخ معاصر در حالی گشوده شدن، فصلی نامعلوم پر از اضطراب و تشویش توام با هیجان و یاس.
با مراجع مختلف در تماس شدم، ولی نمیتوانستم طریق شنیدن صحبت مخابرهیی را بیابم. اتفاقا در دفتر نشسته بودم که محمد قاسم وفا، نمایندۀ جبهات آقای سید حسین انوری، قوماندان مجاهدان حرکت اسلامیافغانستان در ولایت کابل به دفترم آمد. ایشان حلال مشکلات بنده در چند مورد قبلی بود و با مهارت کارهای بس بزرگ را انجام میداد.
وقتی خبر صحبت مخابرهیی را با ایشان در میان گذاشتم، مکث نموده خاطرنشان ساختند که از بلند پایگان هدایت گرفته مرا در جریان میگذارند. چند ساعت نگذشته بود که زنگ تلیفون به صدا در آمد و قاسم وفا از من خواست تا فردا جمعه ۲۸حمل ۱۳۷۱ مطابق ۱۷اپریل ۱۹۹۲ به دفتر انجنیر سید حسین حسینی رفته و از آن جا به محل دیگری خواهیم رفت. با ضبط صوت به دفتر حرکت و از آنجا به یکی از دفاتر دیگر که در نزدیکی صدر شهر پشاور بود، رفتیم و دیری نگذشت که کودهای مخابره با مهارت خاص عیار شده و صحبت مخابروی دو شخصیت بزرگ جهاد افغانستان آغاز گردید.
علاوه بر صحبت تلیفونی این دو شخصیت، روز بعد عدهیی از فرماندهان گروههای مجاهدان صحبتی با احمدشاه مسعود داشتند و در پایان صحبت اعلامیه مفصل صادر کردند. در این دو صحبت به خوبی هویدا میگردد که هر دو شخصیت و بعدا قوماندانان جهادی از طرح سازمان ملل آگاهی کامل ندارند و از طرفی هم صحبت از اشخاص بیطرف که باید حکومت را از دکتور نجیبالله تسلیم شوند، خبر پیش پا افتاده و یا هم کم اهمیت بوده است.
البته در آن مقطع زمانی طوری که دیده میشود این تلاشهای سازمان ملل متحد مشهود نبوده است، بعدها احمدشاه مسعود و انجنیر گلبدین حکمتیار و سایر رهبران از تلاشهای سازمان ملل متحد سخن گفتند اما یکی هم ادعا نکرد که گویا درباره اشخاص با آنها مشوره شده و یا در جریان این تلاشها قرار داشتهاند.
ادامه دارد…