صلح؛ نیازمند ارادۀ سیاسی همگانی
«صلح فرایندیست که در آن هیچکس ضرر نمیکند»
آصف ایوبی؛ محصل ماستری روابط بینالملل
واژۀ صلح در علوم سیاسی به معنای آرامش و امنیت عمومی در کشورها است. جانلاک انگلیسی عقیده دارد «مقصود از صلح و امنیت تنها آن نیست که زنده باشیم؛ بل منظور این است که واجد رفاه، آسایش و تسهیلات مشخص باشیم که حق طبیعی ما است و وظیفهٔ نهادهای دولتی است که آنها را تسهیل و نگهداری کنند.» در تیوری وابستگی اجتماعی تاکید میشود که صلح مبنی بر واقعیت دوجانبه صورت میگیرد، نه توسط رقابت.
در این تیوری اعتقاد بر این است که دو نوع وابستگی اجتماعی وجود دارد، یکی مثبت (همکاری) و دیگری منفی (رقابت) وابستگی مثبت وقتی بهوجود میآید که افراد درک کنند، آنها میتوانند به اهداف خود برسند به شرطی که دیگر اعضای جامعه با آنها همکاری مثبت داشته باشند و آنها نیز به اهداف خویش دست یابند.
وابستگی منفی وقتی به وجود میآید که افراد باور داشته باشند که آنها میتوانند به اهداف خویش نایل آیند، بدون در نظر داشت آنکه افراد دیگر براساس منافع مشترک با آنها همکاری و تعاون داشته باشند.
سیدیاها، نویسندۀ هندی، در مقالهیی از صلح بهعنوان یک فرایند، نه یک نتیجه یاد میکند و مینویسد: صلح فرایندی است که به واسطۀ آن هیچکس ضرر نمیکند. به عبارت دیگر، صلح مجموعهیی از مهارتها در زمینۀ برقراری ارتباط و رعایت قواعد اخلاقی است.
جنگ و ناآرامی سالهاست که در افغانستان صدمات و خسارات جبرانناپذیر را به مردمان این جغرافیا وارد ساخته است.
نبود صلح در کشور، بروز اختلافات قومی، حملات تروریستی گروههای منسوب به القاعده، داعش و طالب، امنیت و صلح را در افغانستان به خطر انداخته است.
جای شک نیست که در این مصیبت قربانی اصلی مردم هستند، چه اشخاصی که با سختترین شرایط درد و رنج را متحمل شدند و ماندند، چه آنانی که رنج و آوارگی را به جان خریدند و در کشورهای دیگر پناهنده شدند.
در سال (۱۹۸۹م) پس از خروج نیروهای شوروی و پس از ده سال جنگ، مردم امیدوار بودند تا در سایهٔ صلح و آرامش زندگی را دوباره شروع کنند؛ اما با خروج شورویها جنگهای داخلی و قومی به راه افتاد و این بار فقدان وحدت ملی شعلههای جنگ را در افغانستان بارور ساخت. در سال( ۱۹۹۴م) با قدرت رسیدن گروه طالبان تاریخ سیاه افغانستان رقم خورد.
بدون شک صلحخواهی و زندگی همراه با سازش و مسالمت از نیازهای فطری بشر است. از نخستین پیمان صلح (صلح حدیبیه) که پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) همراه قریش بسته بود و پیمانهای صلح دیگری از جمله پیمان وستفالی، پیمان ورسای و… هر کدام از این پیمانها توانست به نحوی ایجاد صلح را فراهم سازد و روزنههای امید را برای یک زندگی مسالمتآمیز آماده سازد.
چندین سال است که شهروندان افغانستان با آتش جنگ میسوزند و میسازند. دیگر مردم از جنگ خسته شدهاند و همه در آرزوی به پرواز درآمدن کبوتر صلح در آسمان نیلگوناند، به دلیل اینکه صلح و ثبات در یک جامعه سبب خوشبختی و سعادت میشود.
جای شک نیست که برای رسیدن به صلح، زمان زیادی ضرورت است. اساسیترین مورد در برقراری صلح یک استراتیژی مشخص و موثر برای از بین بردن خشنونت و رسیدن به صلح قناعتبخش است. از جانب دیگر در قالب این استراتیژی باید همۀ گروههای در حال منازعه زیر یک چتر قرار داده شوند و از مجراهای معقول به آنها پاسخ ارایه داده شود و به ویژه صدای مردم آسیبدیده و قربانیان خشنونت شنیده شود و به نیازهایشان رسیدگی شود.
صلح به معنای واقعی آن ارزشمندترین نیاز هر انسان است که از ضرورتهای اولیه و اساسی زندگی سرشار از خوشی و تداوم حیات سالم و توسعۀ سیاسی و اجتماعی جوامع بشری به حساب میآید.
همهٔ مردم افغانستان از جنگ خسته شدهاند و یگانه آرزوی پیر، جوان، زن و مرد همانا صلح است.
عالی نوشتیید به امید رسیدن صلح و آرامش به ای وطن ویران و ای ملت رنج کشیده
قلم تان رسا باشد موفقیت روز افزون برایتان خواهانم امید که روزی به آن چیزی که لیاقتش را دارید برسید.