بیجاشدگان: آتش جنگ، خشم زمستان
نوید فرامرز
بر اساس آمار نشرشده از سوی نهادهای ناظر بر وضعیت بیجاشدگان ناشی از جنگ، بیش از ده هزار خانوار از خانه و کاشانۀ خود آواره شدهاند.
این حجم از بیجاشدگان با توجه به وضعیت نابسامان امنیتی و اقتصادی درکشور، میتواند فاجعۀ انسانی به بار آورد که عواقب آن نگرانکننده خواهد بود دراین شرایط میبایست نهادهای مربوطه و سازمانهای داخلی و بینالمللی برای جلوگیری از وقوع فاجعۀ انسانی تدابیری بیندیشند.
از سوی دیگر، باید وزرات مهاجران و عودتکنندگان پاسخگو باشد که چگونه با وجود گذشت هفتهها و روزها از بیجاشدگان ولایتها در وخیمترین وضعیت آنان در ضعف کمکرسانی به سر می برد و به فکر جمعآوری کمکها میباشد؟ آیا این وزارت و مسوولان آن وظیفۀ دیگری جز سازماندهی مهاجران و بیجاشدگان دارد؟
اگر جنگ دلیل نابودی زیرساختهای به جا ماندۀ ولایتهاست و بیجاشدن پیامد اجتنابناپذیر آن، پس چگونه با وجود سازمانهای بشردوستانۀ بسیار و کمکهای هنگفت، دولت و وزارتها توانایی سازماندهی به آسیبپذیرترین قشر افغانستان را ندارند؟
باید قبل از فرارسیدن فصل سرما برنامهریزی برای کمکهای زمستانی انجام شده باشد تا شاهد مرگ زنان و کودکان بر اثر سردی هوا و گرسنگی نباشیم!
افغانستان نه در جنگ نابود میشود و نه با تروریستان به تباهی میرود، افغانستان با وجود رهبران و مقامات بیکفایت و فاسد به چنین وضعیت دردمندی رسیده است که جان مردم را هر روز قربانی معامله میکنند.
مردم کشورما نسبت به زمستان گذشته ناتوانتر، رنجورتر و افسردهتر شدهاند و تاهنوز که هنوز است، غوغای صلح و آرامش و نجوای رشد و رفاه در گوششان افسانهیی بیش نیست. گذشته از آن سرما نیز نیش کشندهاش را بر تن مردم فرو میبرد و مانند جنگ از آنها قربانی میگیرد. امراض زمستانی شیوع میکند، کودکان و کهنسالان آسیبپذیرتر و مادران داغدار میگردند.
رها کردن مردم به حال خودش انتهای بیمسوولیتی یک نظام دولتی است که نیت عرضۀ خدمات بهتر به مردم را ندارد و صرف به خود میپردازد و بس.
اکنون که در آستانۀ فصل سرما قرار داریم لازم است که مسوولان و ادارات ذیربط هم به وضع فلاکتبار مردم فقیر کشور توجه نموده و هم به صدای وجدان خویش گوش دهند، تا بتوانند کار خیری برای مردم انجام دهند، کاری که وجدان حکم میکند و اسلام ضرور میداند، مسوولیت وظیفهیی ایجاب میکند و انساندوستی لازم میداند.