توماس پین؛ پدیدۀ نادر در تاریخ امریکا
دکتور علی احمد کریمی
(برازندگی اندیشههای آزادیخواهانۀ فیلسوف امریکا در جنگ افغانستان)
سومین دوشنبه ماه جنوری به افتخار مارتین لوتر کینگ؛ رهبر جنبش سیاهان در سرتاسر امریکا تعطیلات رسمی اعلام گردید.
جهان او را چون قهرمان مبارزه با تبعیض میشناسد. رسانههای امریکا در این روز با نشر تصویر ده فیلسوف و نخبۀ فاخر این کشور نوشتند که برای هر امریکایی باسواد شرمآور خواهد بود اگر نوآوریهای فکری، دستآوردهای علمی، تاریخی و ملی آنان را نداند.
در میان این ده فیلسوف بهعلاوه مارتین لوتر کینگ، نام توماس پین؛ نویسنده، فیلسوف و فعال سیاسی بریتانیاییتبار ذکر شده است که در انقلاب امریکا علیه استعمار بریتانیا روی جریانات فکری مردم امریکا تاثیر گذاشت و منجر به انقلاب و بیاینه استقلال امریکا شد.
توماس پین با نوشتن کتاب «عقل سلیم» با زبان ساده و عامفهم و بدون استفاده از زیور ادبی، دولت بریتانیا را دولت ستمپیشه خواند. «مردم میپرسند پادشاه امریکا کجاست؟ قانون شاه امریکاست. در کشورهای استبدادی و مستعمره حاکم پادشاه است و در کشورهای آزاد قانون پادشاه است. جامعه با خواستههای ما پدید میآید و حکومتها با ضعفهای ما.»
او باور داشت که آزادی و استقرار صلح عادلانه، بدون مبارزه و نیز تساویطلبی بشردوستانه و بهرسمیت شناختن حقوق طبیعی تمام افراد جامعه برقرار نمیشود.
توماس، حق امنیت و آزادی را جزو حقوق طبیعی انسانها میدانست. «طبیعت مخالف قوانین خودش عمل نمیکند اما ما میبینیم که در هر لحظه میلیونها دروغ گفته میشود و در اثر دروغگوییهای ریاکارانه، حقوق طبیعی میلیونها انسان تلف میگردد.»
پین، قهرمان دو انقلاب در امریکا و فرانسه، معتقد بود که ذات دولتها شر است. او دولتی را که در راس آن یک فرد و گروه اقلیت قرار دارد، مردود میدانست و از برابری و عدالت اجتماعی دفاع میکرد.
کتاب «عقل سلیم» با استقبال بیسابقه مردم معمولی امریکا و حتی شخصیتهای سیاسی و رجال دولتی مواجه گردید.
بنجامین فرانکلین، پین را فرزندخوانده سیاسی امریکا خواند. جان آدامز دربارۀ این کتاب نوشت: «بدون نویسندۀ کتاب عقل سلیم، شمشیر واشنگتن بیتاثیر برداشته میشد.»
اگر توماس پین، امروز زنده میبود و میدید امریکایی که خود را عاشق دموکراسی و مدافع حقوق بشر در جهان میداند، شاید از آقای ترمپ میپرسید که در طولانیترین جنگ با فقیرترین و دورترین کشور جهان از امریکا چه میخواهد؟
اندیشههای متفکرانۀ او به امریکا گوشزد میکند که «مساله امریکا اهمیت جهانی دارد و آرمان امریکا معیار بسیار خوبی برای آرمان بشریت است.»
این نویسنده و متفکر امریکایی جنگ را وسیلۀ زندگی افرادی میداند که «رفاه خود را در بدبختی و فقر دیگران ادامه میدهند. در تمام کشورهای دنیا افراد بسیاری زندگیشان را از راه جنگ و ادامه دعوای ملل میگذرانند. حقیقتی که همان قدر تکاندهنده است، راست هم هست، اما نابخشودنی وقتی است که آنها در دولت و کشوری، با پاشیدن بذر نفاق، تعصب را در میان ملتها پرورش میدهند.»
جنگ افغانستان امروز به هم و غم امریکا نیز تبدیل گردیده است. در این جنگ تروریستها و افراد جنگطلب فربهتر و قویتر و مردم آن فقیرتر، آوارهتر و داغدارتر شدهاند.
جنگ و استبداد بر اساس اندیشههای این فقیرترین فیلسوف امریکا، مثل جهنم است. به سادگی مغلوب نمیشود اما تسلای خاطر میدهد که هرچه بیشتر و سختتر گردد پیروزی باشکوهتر میگردد: «ما توان از نو ساختن جهان را داریم… تولد جهان تازه نزدیک است.»
مهمترین عامل ادامه جنگ در افغانستان، اتحاد استعمارگران بیگانه با استبدادگران داخلی است.هدف این همراهی نامبارک پاشیدن بذر تخم نفاق، عداوت و دشمنی میان مردم افغانستان است.
خوشبختانه افغانستان قوم جداییطلب ندارد و تمام اقوام آن در طول تاریخ با وجود تهاجمهای بیوقفه در زیر یک سقف واحد با کمال عشق و محبت زندگی کردهاند. هر کشور دیگر اگر بهجای افغانستان بود کاملا فرو میپاشید.