رفع آلودگی هوا؛ حق و تکلیف مردم
زهرا یزدانشناس، کارشناس ارشد حقوق بشر
روزگاری نسل گذشته ما، در روزهای سرد و شبهای بلند زمستان، چشم امید بر آسمان داشت تا ابر رحمت ببارد و دانهیی که در دل زمین کاشته شده بود، بروید و لقمه نانی شود بر سر سفرهیی برای بقای زندگی.
این روزها ما هم در سرمای زمستان سر بر آسمان داریم و امید بر آن تا بارش باران دانهها را برویاند و نیز چهره شوم کابوسی را که بر دیارمان کشیدهایم بشوید و از میزان آلودگیها بکاهد و هوا و زمین برای تنفس و بقا، جانی دوباره بگیرد.
حقوق بشری براساس نوع و ذات حقوق، تحت عنوان نسلهای حقوق بشر، به سه نسل دستهبندی میشود. این نامگذاری و استفاده از واژه «نسل» نشانه خواست یا وجود تقدم و تأخر در ارزش این حقوق نیست؛ ولی در ابتدای امر، عدهیی معتقد بودند که بنا بر کرامت ذاتی انسان، حقوق نسل اول شامل حقوق مدنی و سیاسی بر دیگر حقوق ارجحیت دارد.
از سوی دیگر، عدهیی، نسل دوم شامل حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را مقدم بر نسل اول میدانستند و بر این باور بودند که انسانهای دارای دغدغه نان، داعیه و فرصت و فراغتی برای پرداختن به آزادی و انتخاب ندارد؛ اما تحلیلهای بعدی فیلسوفان حقوق و نظریهپردازان اجتماعی و نیز تجربه زیست ملتها نشان داد که اولویتبندی در حقوق بشر ممکن نیست.
تجربه بهروشنی نشان میدهد که مشارکتها و انتخابهای ما، اغلب حتی بر لقمه نانی که بر سر سفره میگذاریم و هوایی که تنفس میکنیم و همچنین و از جهتی دیگر، نیازها و احتیاجات زندگی فردی و جمعی ما بر انتخابهایمان تأثیر خواهد داشت.
امروزه با وضعیت بحرانی محیطزیست، تغییر اقلیمی و آلودگی هوای شهرهای بزرگ و پرجمعیت، از جمله کابل، شهروندان اهمیت حقوق نسل سوم (حقوق همبستگی یا جمعی) از جمله حق بر محیطزیست و توسعه را بهروشنی احساس و درک میکنند و فرضیه تقدم حقوق بر یکدیگر، بیشازپیش رنگ میبازد.
وقتی سخن از آلایندههای ماندگار و دیربازگشت به طبیعت، مثل پلاستیک میشود برای جلب توجه افکار عمومی و نشان دادن اهمیت اقدامی مناسب، اغلب لازم است دست به دامان آمارها، عکسها و فلمهای مستند شویم؛ اما در مورد آلودگی هوا، اکثر افراد جامعه، تصویر روشنی از این مشکل دارند.
بنابراین مهم است مردم بهعنوان شهروندان آگاه و مسئوولیتپذیر بدانند که افزون بر دولت و نهادهای عمومی که وظیفه و تکالیف قانونی خود را در این زمینه دارند و افزون بر حقی که بهعنوان شهروند برای برخورداری از هوا و محیطزیست سالم دارند، برای کاهش و سپس رفع آلودگیها چه مسوولیت دارند و از دست آنان چه برمیآید.
در مورد مسایل جامعه، همواره همراهی و همبستگی بهجای تعارض و دشمنی، راهگشا خواهد بود. گاهی در رقابتهای حزبی و دستهیی، دیده میشود که افرادی از معضلات جاری در جامعه مثل آلودگی هوا، استفاده ابزاری میکنند و خصوصاً اگر از تیم مخالف حزب و دسته حاکم باشند این موارد را نشانه ناکارآمدی آن معرفی میکنند؛ ولی معمولاً این گروههای منتقد، خودشان هم برنامه و راهکار مشخص و کارآمدی در این زمینه ندارند.
برای حل مشکل آلودگی هوای کابل، در قدم اول نیاز است مسؤولان امر با کمک کارشناسان حوزههای مرتبط، با دیدی فرابخشی و جامعنگر، اقدام به کشف علتهای عمده و جزئی آلودگی هوا کنند و سپس با نظر کارشناسان امر، استفاده از تجربه دیگر شهرها و کشورها در این زمینه و کمک گرفتن از نهادهای فعال در سطح کشور، منطقه و جهان در زمینه محیطزیست، راهحلهایی عملی، کارآمد، واقعگرایانه، منصفانه و هماهنگ با اصول توسعه پایدار و باتوجه به شرایط ویژه شهر کابل از نظر جغرافیایی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی ارائه کنند.
باتوجه به تجربیات دیگر کشورها بهتر است این راهکارها و برنامهها با دو هدف کوتاهمدت و سریع و بلندمدت و ماندگار طراحی شود که هم به رفع مشکل زمان حال شهر منجر شود و هم در درازمدت موارد آلاینده را حذف یا میزان آن را به حداقل برساند و همچنین شامل برنامههای پیشگیرانه در این زمینه باشد تا نیازی نباشد هر سال، زمان، بودجه و از همه مهمتر سلامتی شهروندان، در این زمینه هزینه شود.
برخی عوامل آلودگی هوای کابل، حتی پیش از مطالعات دقیق کارشناسان بهصورت زیر، کاملاً آشکار است: موقعیت جغرافیایی شهر، هجوم بیرویه جمعیت از دیگر ولایات به کابل (فقر روستاها)، عدم گسترش خدمات کافی گازرسانی به خانهها، استفاده گسترده از سوختهایی چون زغالسنگ و چوب برای تولید گرما، عدم مدیریت کارآمد ترافیک شهری، نامناسب بودن سیستم حملونقل عمومی، کارگاههای استفادهکننده از سوختهای غیراستندرد و آلاینده.
وقتی از راهکارهای کارآمد و واقعگرایانه صحبت میشود، لازم است همه این موارد را درنظر داشت. بهعنوانمثال میدانیم استفاده از سوختهای پاک موجب کاهش آلودگی میشود؛ ولی نمیتوان به اجبار مردم را به استفاده از این سوختها وادار کرد؛ زیرا بسیاری از خانوادهها توانایی تأمین هزینه آن را ندارند یا قطعی برق میتواند زندگی و گرمای موردنیاز خانههایشان را تهدید کند یا تعطیلی کارگاههایی که سوخت غیرمجاز و نامناسب استفاده میکنند گرچه به کاهش آلودگی میانجامد؛ اما بسیاری از افرادی که در آنجا کار میکنند از درآمد و اداره زندگی درمانده خواهند شد و صنایع دیگری هم که به تولیدات این کارگاهها نیاز دارند از کار بازمیمانند.
از سوی دیگر بسیاری از برنامهها و پیشنهادها بر روی کاغذ و قبل از اجرایی شدن، به نظر کارآمد و پاسخگو هستند، ولی در اجرا عملاً فقط باعث از دست دادن زمان و بودجه و بعضاً خودشان باعث به وجود آمدن مشکلات دیگری میشوند.
به علت عمومیت مشکل آلودگی در اکثر شهرهای پرجمعیت دنیا، این فرصت فراهم است که گروههای کارشناسی، با دقت تجربیات موفق و ناموفق دیگر شهرها و کشورها را مطالعه و از تکرار اشتباهات جلوگیری کنند و از افراد، نهادها و مؤسسات کشوری یا بینالمللی فعال در این زمینه کمک و همفکری بطلبند.
برای همراهی و همکاری شهروندان در قدم نخست، نیاز به اطلاعرسانی درست و مطابق با درک همه مردم است. بهتر است بهجای گزارشهای آکنده از اصطلاحات علمی که کاربرد آن برای کارشناسان امر است و تنها برای آنها واضح است، مطالبی کاربردی به زبان ساده و قابلاستفاده عموم شهروندان ارائه شود.
مردم هر روز و هرلحظه با آلودگی درگیر هستند و اگر بتوانیم نقش و اثر عملکرد فردی و جمعی آنان در کاهش آلودگی را در قالب پیشنهادات عملی ارائه کنیم شهروندان، بهعنوان نیرویی کارآمد و داوطلب، برای حل مشکل آلودگی، همراه خواهند شد.
آگاهی، قدم نخست و مهم هر تغییری است. اطلاعرسانی به شهروندان در مورد حق و مسوولیت آنها در قبال خطراتی که زندگی آنها را تهدید میکند از شهروندان، افراد مسوولی میسازد که درعینحالی که از دولت و نهادهای مربوطه، حق خویش را برای داشتن محیطزیستی سالم مطالبه میکنند به وظیفه خود هم واقف هستند و در کنار این مطالبهگری، از خود و دیگران هم مطالبه رفتار درست شهروندی خواهند داشت.
از سوی دیگر آموزش مطالبهگری درست، مستمر و دور از خشونت و شلوغی به شهروندان، قدمی استوار و شایسته، در استفاده درست و مفید از نیروی مردمی جامعه خواهد بود.
پیشنهادات خوبی برای کاهش آلودگی هوا و مقابله با این معضل مطرح شده است؛ اما به نظر من اگر در تعیین و گزینش مدیران ارشد نهادهای مهم اصل «شایستهسالاری» رعایت و در تطبیق قانون به صورت یکسان با همگان برخورد شود نهتنها در کاهش آلودگی بلکه در بخشهای مختلف میتوان شاهد بهبود وضعیت بود.
آلودگی هوا ریشه در آلودگی افکار حکمرانان کشور دارد. افکار و اندیشه زیبا، شهر زیبا را بار می آورد. از افکار آلوده و اندیشه های مخرب چیزی بهتر از هوای مسموم کابل به دست نه می آید. با سپاس به قول هوشنگ ابتهاج:
زندگی زیباست ای زیبا پسند
زیبه اندیشان به زیبایی رسند
دقیق فرمودید.
«از کوزه همان برونتراود که در اوست»